در بخشی از سرمقاله آخرین شماره «اکونومیست» آمده است: «تصویری که ولادیمیر پوتین علاقه داشت تا از خود به جای بگذارد و به یکی از رهبران تاریخی کشورش تبدیل شود، با شورش گروه واگنر در ۲۴ ژوئن، از قاب بیرون افتاد. گروه مزدور واگنر تقریبا بدون هیچ مقاومتی کشور پوتین را در نوردید و با طی کردن ۷۵۰ کیلومتر، آن هم تنها در یک روز، کنترل دو شهر بزرگ را در دست گرفت و پیش از عقبنشینی بدون هزینه، به ۲۰۰ کیلومتری مسکو رسیده بود.
اکونومیست در ادامه آورده است: «پوتین از دیرباز در ایفای نقش یک اصلاحطلب ناکام بودهاست و بر فساد عمیق و اقتصاد راکدی نظارت داشته که تنها از بخش هیدروکربنها تغذیه کرده، آن هم در عصری که دوره نفتوگاز رو به پایان است. پوتین حتی در ایفای نقش یک فرمانده جنگی هم ناکام ماندهاست. او ۱۶ ماه پس از آغاز حمله به اوکراین- حملهای که انتظار داشت چند روزه آن را به پایان برساند- اکنون در باتلاق این جنگ گرفتار شدهاست. پوتین اکنون نشان داده که حتی نمیتواند نخستین و مهمترین مسئولیت یک رهبر که تامین امنیت کشورش هست را نیز انجام دهد.»
این مجله در ادامه با اشاره به نحوه بروز و ظهور یوگنی پریگوژین، فرمانده گروه شبه نظامی واگنر به جنایتهای او در سه قاره و دخالتش در انتخابات خارجی از جمله انتخابات سال ۲۰۱۶ در آمریکا که منجر به ورود ترامپ به کاخ سفید شد، اشاره کردهاست.
اکونومیست میافزاید: «شورش واگنرها، نمادی از فساد دولت روسیه بود.» این مجله سپس به تاریخچه اختلافات پریگوژین و مقامات نظامی رسمی روسیه اشاره میکند و مینویسد که پس از آنکه رییس واگنرها از پذیرش فرمان پوتین برای فعالیت زیر نظر ارتش رسمی سرباز زد، شورش او علیه جنگ غیرقابل توجیه اوکراین آغاز شد. اکونومیست ادامه داد: «پریگوژین با وجود همه بیرحمیهایش، به پروپاگاندای کرملین درباره جنگ اوکراین پایان داد.»
این مجله بریتانیایی ادامه داد که موضوع شوکهکنندهتر این است که پوتین هیچ اطلاعی از تحرکات پریگوژین نداشت و کرملین از شورش ۲۴ ژوئن شگفتزده شد و این نشاندهنده فرسودگی دستگاههای اطلاعاتی دولتی بود که رییس آن پیشتر یک اطلاعاتی بودهاست. اکونومیست میافزاید:« پوتین اگرچه در نخستین سخنرانیاش، وعده مجازات خاطیان و خائنان را دارد اما چند ساعت بعد با رفتن پریگوژین به بلاروس بدون هیچگونه مشکل و دردسری موافقت کرد.»
اکونومیست ادامه داد: «پوتین که یک حکمرانی یک نفره را خلق کردهاست، به نظر میرسد حتی در بسیج وفادارانش هم ناکام ماندهاست. اگرچه در خیابانهای روسیه هیچ گروهی از مردم برای حمایت از پریگوژین به خیابانها نریختند، اما کسی هم به نفع پوتین دست به تظاهرات نزد، نه در میان سیاسیون و نه در میان نظامیها. در آن ۲۴ ساعت نفسگیر، روسیه ساکت و منفعل بود و منتظر بود تا ببیند باد از کدام طرف میوزد.»
اکونومیست ادامه داد: «خوشبینها باور دارند که ضعف پوتین نشانی از پایان حکمرانی اوست. واقعیت این است که ستمگران، هرچقدر هم ضعیف باشند، اگر آلترناتیو در دسترسی وجود نداشته باشد، میتوانند برای مدت طولانی به بقای خود ادامه دهند. ضمن اینکه آنها شمار زیادی سلاح در اختیار دارند که میتوانند با سنگدلی از آن استفاده کنند.»
این مجله ادامه میدهد: «با این وجود، دو فاکتور علیه پوتین وجود دارد. اولین فاکتور، جنگ است. به نظر میرسد ضدحملههای اوکراین به طور پیوسته در حال پیشرفت است. اگرچه این ضد حملهها کندتر از آنچه انتظار میرفت پیش میرود، اما اوکراینیها در حال بازپس گیری سرزمینهایی هستند که از فوریه ۲۰۲۲ به تصرف روسیه در آمدهاست و در برخی نقاط در حال فتح سرزمینهایی هستند که در تجاوز اول روسیه در سال ۲۰۱۴ به اشغال روسیه در آمدهبود.»
اکونومیست با اشاره به جزییات تاکتیکی جنگ اوکراین به مشکل دوم پوتین یعنی اقتصاد روسیه اشاره میکند و مینویسد که «اگرچه در سال گذشته روسیه به صادرات نفت و گاز خود ادامه داد اما روسیه دیگر منابع کافی برای تدارک یک حمله جدید را ندارد زیرا درآمدهای گازی روسیه دچار مشکل شدهاست. از سوی دیگر قیمتهای جهانی نفت کاهش یافته و روسیه ۴۰ درصد از درآمدهای خود را از دست دادهاست. چین که نفت روسیه را با تخفیف میخرد، هنوز محموله بزرگی از سلاح در اختیار مسکو قرار ندادهاست.»
اکونومیست در پایان مینویسد که «پوتین برای احیای اقتدار خود به سرکوب بیرحمانهتر خواهد پرداخت اما دیر یا زود توان خود را برای مدیریت اوضاع از دست خواهد داد. جهان باید برای این موضوع آماده باشد. یکی از محتملترین خطرات ناشی از فروپاشی نظم در روسیه، سرنوشت ۴ هزار کلاهک اتمی این کشور است که بسیار ترسناک است. پوتین نشان داد که حکومت تک نفره نمیتواند بر یک ابرقدرت حکمرانی کند. مسیر بازگشت به نظم و عقلانیت برای روسیه، مخاطرهانگیز است، اما تا زمانی که پوتین عقلانیت به خرج ندهد و سربازانش رویای حکومت امپراتوری بر اوکراین را داشته باشند. این مسیر آغاز نمیشود.»