قلمهای بسیاری بر صفحات تاریخ رقصیدند و چرخیدند و نویسندگان زیادی تلاش کردند تا ماهیت واقعی نژادپرستان آمریکایی را به مردم جهان نشان داده و پرده از شبه حقوق بشر آمریکایی بکشند و اسرار هویدا کنند.
طرف مقابل نیز با هزاران ترفند تلاش کرده و میکند تا ماهیت واقعی خویش را در پس فیلمها، شعارها، داستانها و… پوشانده به صدها مکر و حیله، خودش را کدخدا و مدافع خلق جهان نشان دهد.
آمریکایی که نه با یک کشف بلکه با تجاوز به حقوق مردم و قبایل بومی ساکن در آن نقطه از جهان تشکیل شد و در راه این شکل گیری از هیچ جنایت و خباثتی کوتاهی نکرد چگونه با آن سابقه خویش سردمدار دفاع از بشر و حقوق وی شد خود از عجایب روزگار است.
نگاهی بسیار کوتاه و گذرا کمک خواهد کرد تا منظور آمریکا از حقوق بشر را بهتر متوجه شویم.
در این بین یادآوری یکی از تازه ترین خباثتهای آمریکا نیز نشان دهنده ادامه دار بودن سیاست کثیف آنها در نگاهشان به حقوق و بشر است. نگاهی که نه احترامی برای حقوق قائل است و نه بشر! مگر آن بشری که آنها او را بشر بدانند و حقوقی که همانها برای آن بشر مورد نظرشان تعریف کنند.
وزارت خزانهداری آمریکا درحالی طی یک بیانیه اعلام کرد که چهار نهاد مرتبط با گروه واگنر روسیه را در کشورهای آفریقای مرکزی، امارات، روسیه و مالی تحریم کرده است که وقتی گروه واگنر در چند روز پیش شورشی مسلحانه را علیه دولت روسیه آغاز کرد، دولت آمریکا اعلام کرد که موقتاً اتخاذ تصمیمات تحریمی علیه گروه واگنر و منابع مالی آن را متوقف میکند.
پریگوژن و یارانش به همین راحتی از بشر تبدیل شدند به ضد بشر! دقیقا در روزی که در مسیر منافع غرب به راه افتادند تحریم متوقف و فردای آن چون دستمالی چریکن به دور انداخته می شوند.
تاریخ چه می گوید؟
آمریکا در طول تاریخ خود، به بسیاری از کشورها حمله کرده است. در زیر به برخی از این حملات مهم اشاره خواهم کرد، جنایاتی که خود نشان دهنده منظور آمریکاییها از حقوق و بشر است!
در سال 1950، آمریکا در جنگ کره شرکت کرد و بمبارانهای نابرابری روی شهرهای کره انجام و انسانهای بسیاری را از بشر به جنازه تبدیل کرد.
در دهه 1960، آمریکا در جنگ ویتنام نقش داشت و بمبارانهای شدیدی روی مناطقی از ویتنام انجام شد. در ویتنام حقوق و بشر، با تعریف و شکل و شمایل جدیدی مواجه شدند.
تعریفی که در آن تجاوز، جنایت و کشتار بی رحمانه زنان و کودکان امری عادی و بلکه واجب بود. نشانها و تقدیرنامههای سربازان آمریکایی را بگذارید کنار فیلم و عکسهای موجود از آن جنگ نابرابر تا مفهوم حقوق و بشر از نگاه آمریکاییها کاملا هویدا شود!
در سال 1983، آمریکا در جنگ لبنان شرکت کرد و بمبارانهای شدیدی روی بیروت صورت گرفت.در این قتل و عام مردم بیگناه لبنان نیز حقوق بشر با اشکال جدیدی به نمایش گذاشته شد.
در سال 1991، آمریکا در جنگ خلیج فارس شرکت کرد و بمبارانهای شدیدی روی مردم مسلمان عراق انجام شد. جنایاتی که اثرات آن به دلیل استفاده از سلاحهای جدید تا دههها بعد ادامه خواهد داشت.
در سال 2001، پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، آمریکا به همراه متحدانش در جنگ علیه طالبان در افغانستان و جنگ علیه صدام حسین در عراق شرکت کرد.
همچنین، آمریکا در سالهای اخیر نیز در برابر ملتهای جهان به بهانه مبارزه با تروریستها و گروههای جهادی، عملیاتهای نظامی را انجام داده است یا از آنها حمایت میکند. نمونه بارز آن نفت دزدی آمریکاییها در سوریه است.
لازم به ذکر است که این فهرست تنها چند نمونه از حملات نظامی آمریکا به دیگر کشورهاست و تعدادی از حملات آمریکا به کشورهای دیگر در قالب کودتا، حملات سایبری، حملات اقتصادی و… انجام شده است که در حوصله این مطلب نمیگنجد.
آیا نظر ملتهای جهان برای آمریکاییها مهم است؟
برای پاسخ به این سوال که نظر و حقوق مردم دنیا و ملتهای مختلف جهان برای آمریکائیها مهمتر است یا منافع خود آمریکاییها و غولهای سرمایهداری حامی آنها، به نظر می رسد نگاهی به عملکرد آمریکا در صحنهگردانی چند کودتا در جهان، چراغ راه مناسبی برای رسیدن به پاسخ این سوال باشد.
آمریکا در طول تاریخ خود، در کودتایهای سیاسی و نظامی بسیاری در سراسر جهان دست داشته است. بعضی از این کودتاها شامل:
کودتای ۱۹۵۳ در ایران: در این کودتا، حکومت دموکراتیک نخستوزیر محمد مصدق در ایران توسط عملیات مشترک سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) و ادارهٔ جاسوسی بریتانیا سرنگون شد و رضا پهلوی به قدرت بازگشت.
کودتای ۱۹۶۴ در برزیل: در این کودتا، سربازان برزیلی با حمایت ایالات متحده، دولت دموکراتیک جواو گولارت را برکنار کردند و جنرال هایی را که با ایالات متحده همکاری می کردند، به قدرت رساندند.
کودتای ۱۹۷۳ در شیلی: در این کودتای سیاسی، حکومت دموکراتیک سالوادور آلنده در شیلی توسط نیروهای نظامی به رهبری ژنرال آوگوستو پینوشه سرنگون شد و دولت نظامی جدیدی که با حمایت ایالات متحده برپایهٔ نئوکنسرواتیسم شکل گرفت، قدرت را به دست گرفت.
این فقط چند نمونه از کودتاهایی است که ایالات متحده در آنها دخالت داشته است. این دخالتها ثابت میکنند حقوق بشر از نظر آمریکاییها فقط یک بازیچه یا بهانهای برای سرکوب سیاستهای استعمارگرانه و زورگویانه لابیهای قدرت در این کشور است.
آیا رنگینپوستان بشر محسوب می شوند؟
تبعیض نژادی یکی از مسائل بزرگ در آمریکا است که در طول تاریخ کشور، با مشکلات و تضادهای فراوان روبرو شده است. در طول قرن بیستم، سیاستهای تبعیضآمیز در آمریکا به عنوان “جدایی” (segregation) شناخته میشد که در آن، افراد سیاه پوست و دیگر اقلیتهای قومی جدا از جامعه سفیدپوست قرار میگرفتند.
اگرچه قوانینی برای از بین بردن تبعیض نژادی در آمریکا به وجود آمدهاند، اما همچنان میتوان تبعیض نژادی را در بسیاری از زمینهها مشاهده کرد. به عنوان مثال، افراد سیاه پوست در برابر افراد سفیدپوست در حقوق و آموزش، سلامت و امور قانونی به مشکلاتی برخورد میکنند.
همچنین، در سالهای اخیر، قتلهای بیرویه افراد سیاهپوست توسط پلیس و فعالان شبکههای اجتماعی در آمریکا به نشانگر تأثیرات عمیق تبعیض نژادی است. برای خاموش کردن آتش اعتراضات گسترده رنگینپوستان فعالیتهایی ظاهری برای محدود کردن تبعیض نژادی در آمریکا از جمله قوانین تساوی در حقوق شغلی و حقوق رای دارندگان، طرح هایی همچون Affirmative Action (عمل مثبت) و اصلاحیه 14 قانون اساسی آمریکا انجام شده است اما همه کارها در حد فریب افکار عمومی مردم جهان و رنگین پوستان آمریکا باقی مانده است.
برای درک بیشتر این مطلب نگاهی به آمار ارائه شده توسط خود رسانههای آمریکایی نشان دهنده عمق فاجعه در این کشور است.
همچنین نژادپرستی در پلیس آمریکا یک مسئله جدی است که برای سالها به عنوان یک موضوع داغ مطرح بوده است. در طول تاریخ، پلیس امریکا برای مصاحبه و استخدام به شدت تمایل به اجرای قوانین تبعیض آمیز داشته است و این منجر به بروز نژادپرستی در بین عوامل پلیس شده است.
این مشکل باعث شده است که بسیاری از اقشار جامعه، به خصوص افراد رنگین پوست، در مواجهه با به شدت نامتعادل بودن نیروی انتظامی احساس ناامنی کنند. در بسیاری از موارد، نژادپرستی در پلیس آمریکا باعث شده است که بیگناهان به شدت تحت تاثیر قرار گیرند و حقوق شهروندی آنها به خطر بیافتد.
چه تعداد سیاهپوست توسط پلیس آمریکا کشته شدند؟
از سال 2013 تا کنون، بیش از 6،000 نفر در مواجهه با پلیس آمریکا کشته شدهاند. برخی از این افراد سیاهپوست هستند و برایشان خصوصاً این مسئله نگرانکننده است.
با این حال، باید توجه داشت که دقیقاً چند نفر از سیاهپوستها توسط پلیس آمریکا کشته شدهاند، به دلیل عدم دقت در جمعآوری اطلاعات و نبود وبسایت رسمی در این زمینه به سختی مشخص است. با این حال، براساس بررسیهایی که انجام شده، میتوان گفت که در سال 2020، بیش از 300 نفر از جمعیت سیاهپوست آمریکا در مواجهه با پلیس کشته شدهاند.
این اتفاقات در سالهای گذشته، به احتمال زیاد به علت نژادپرستی و تبعیض نسبت به سیاهپوستان در بین عوامل انتظامی اتفاق افتاده است. و تمام این موارد در حالی است که به اعتقاد برخی فعالان سیاسی، آمار واقعی جنایت و تبعیض علیه رنگینپوستان به ویژه سیاهپوستها بیشتر از آمار رسمی اعلام شده است. بیان نمونههای پر شمار نگاه دولتمردان آمریکا به حقوق بشر در هزار جلد کتاب نیز نمیگنجد.
اتفاقات سالهای اخیر نشان می دهد تعریف آمریکاییها از بشر، بشری در دایره منافع مالی و قدرت غیر انسانی آنها محدود شده است. بنابراین اگر ملتی آزادی خواه بوده و بخواهند مستقل از تصمیمات آنها زندگی کنند نه بشر محسوب شده و نه حقوقی شامل حالشان می شود.
امیرسام وکیلیان