عربستان سعودی در تمام این سال ها در نبرد و سیاست خارجی یک سویه ترویجی محمد بن سلمان شکست خورده؟ بله این گزاره تا حدی صحیح است.جنگ با یمنی ها،چالش با ایرانی ها ،محاصره قطری ها آن هم در یک کارنامه هفت ساله نشانگر هیچ موفقیتی در بعد سیاسی و نظامی نیست.اساسا بر همین مبنا هم هست که به نظرم سعودی ها در یکی دو سال اخیر چرخش های عمیقی را در سیاستخارجی تجربه کردهاند.چرخش هایی که بواسطه نظام نخبگانی آن کشور که از وظیفه پاسخگویی به مردم هم برخوردار نیست، چندان هم برایشان هزینه نداشته و به همین خاطر هم اگرچه در داخل ان کشور ممکن است احساس سرخوردگی عمیقی بین طیف وسیعی از علاقه مندان سیاست های تهاجمی وجود داشته باشد اما توانایی انعطاف بالای سیاست خارجی سعودیها توانسته مانع از هرگونه پرسشگری داخلی درباره این موضوعات شود. با این دید اگر نگاه کنید سفر وزیر امور خارجه سعودی به تهران هم ادامه کنار کشیدن سعودی ها از یک بازی شکست خورده مداوم و البته پر هزینه به حساب می آید. آن ها در سال های اخیر به درستی فهمیده اند که در یک زمین بازی متعلق به غیر ورود کردن ،نتیجه کافی را به همراه ندارد و چالش های منطقه ای ،دست و پای آن ها را برای رسیدن به آینده ترسیمی شان خواهد بست.
در چنین وضعیتی آیا شکست در سیاست خارجی سعودی به معنای ان است که آن ها از این به بعد در حوزه کشورهای اسلامی کاملا منفعلانه و دست به عصا رفتار خواهند کرد؟اگر پاسخ اول احتمالا بله بود،اینجا پاسخ قاطعانه خیر است.سعودی ها در آینده ای نه چندان دور با حربه مهم و اساسی فرهنگ آن هم با پشتوانه اقتصاد قوی و یک محیط جذاب برای ساخت جوامع سکولار به میدان بازخواهند گشت.آن ها این بار به جای حمله نظامی،قبله ای از تفریحات و آزادی های نامسبوق دینی و غیر دینی را خواهند ساخت که ناخودآگاه نه در چشم جامعه ایران که در دید میلیون ها فرد جامع مسلمان به عنوان جامعه ای رویایی و دست نیافتنی تبلیغ می شود.سعودی ها زعامت دنیای سیاست را به رهبری و پیش رویی در عرصه فرهنگ و اجتماع آن هم در وسیع ترین حد ممکن واگذار کرده اند.