آشفتگی سیاست خارجی آمریکا و پختگی چین

پکن در رقابت با واشنگتن به دنبال همه یا هیچ نیست بلکه درصدد تثبیت قواعدی است که امکان تشکیل فضایی مناسب برای شراکت در شکوفایی و امنیت از جایگاه برابر و احترام به خطوط قرمز هر کشور را فراهم کند. بنابراین آمریکا که رقابت با چین را به موضوعی ایدئولوژیک تبدیل کرده است باید سیاستی منسجم و پویا در برابر رقیب آسیایی خود در پیش بگیرد که از منافعش محافظت کند و در عین حال، نقش مشروع چین در امور جهانی را به رسمیت بشناسد.

نتیجه رقابت پیچیده بین ایالات متحده آمریکا و چین که وجه مشخصه آن سردرگمی آشکار در سیاست آمریکا و سرمایه گذاری عملگرایانه و خلاقانه پکن در میادین اقتصادی و سیاسی است، جزئیات بسیاری را در صحنه ژئوپلتیک قرن 21 جهان مشخص خواهد کرد. مثلا تحریم های آمریکا علیه روسیه پس از تهاجم این کشور به اوکراین، فرصتی برای پکن فراهم کرد تا واحد پول خود یوآن را وارد طیف وسیعی از مبادلات تجاری در جهان کند. چین در گامی بلند به سوی استقلال پولی، سیستم پرداخت بین المللی خاص خود را ایجاد کرد که علاوه بر روسیه، دیگر کشورهای جهان را نیز شامل می شود.

مبادلات چین با روسیه، برزیل، امارات متحده عربی، و حتی شرکت توتال فرانسه با یوآن، موجب شد میزان استفاده چین از واحد پول خودش در معاملات خارجی، برای نخستین بار از حجم معاملات دلاری این کشور فراتر برود. این مسئله نشان دهنده جدی بودن چین در این مسیر است که پیامدهای سیاسی و ژئوپلتیک زیادی خواهد داشت.

همانطور که چین از سیاست تحریمی آمریکا علیه روسیه به زیان آمریکا بهره برداری کرد، واشنگتن با بسیج سیاسی علیه چین هم به خودش خسارت زد. دامن زدن به احساسات ضدچینی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجب شد دولت جو بایدن عوارض گمرکی کالاهای ساخت چین را افزایش دهد که تاثیر منفی زیادی بر صنایع فناوری های دوستدار محیط زیست در آمریکا خواهد گذاشت چرا که شرکت های فعال در این زمینه، به محصولات چین وابسته هستند. به این ترتیب دریافت عوارض گمرکی از کالاهای چین به جای آن که اقتصاد چین را تهدید کند، به تهدیدی برای شرکت های آمریکایی و مشاغل در آمریکا تبدیل شد. این که دلار آمریکا هزینه تحریم های واشنگتن علیه مسکو را می پردازد و شرکت های آمریکایی هزینه افزایش عوارض گمرکی بر کالاهای چینی را می پردازند، به طور مختصر آشفتگی در سیاست آمریکا و مهارت چین در مانور دادن را نشان می دهد.

با این همه، چین به دنبال جایگزین کردن یوآن به جای دلار در جهان یا جایگزین کردن نظام تجاری و اقتصادی کنونی جهان با نسخه چینی آن نیست. کل چیزی که چین می خواهد، تنوع بخشیدن به ساختارها و قواعد اقتصادی جهانی و تفکیک آنها است به طوری که یک ارز خاص نتواند غلبه سنگینی بر رقبایش داشته باشد.

پکن مرزهای مانور دادن خود در زمینه های پولی و اقتصادی را می شناسد از جمله این که دلار جایگاه خود را به عنوان ارز ذخیره در جهان حفظ خواهد کرد و همچنان بر معاملات برون مرزی سیطره خواهد داشت. محدودیت های شدید تحمیل شده بر جابه جایی سرمایه در چین در مقابل نقش محوری دلار در فرایند تامین مالی و تجارت جهانی و سهولت مبادله با آن در سطح جهان، موانع عمده و جدی و درازمدت در برابر بلندپروازی ها غیرواقع بینانه پولی است که به چین نسبت داده می شود.

خط مشی عملگرایانه چین به راهبردهای اقتصادی محدود نمی شود بلکه نقش آفرینی در سیاست های بین المللی از طریق ورود به مناقشات را هم شامل می شود. پکن بعد از مدتی درنگ، مناقشه روسیه – اوکراین را فرصتی برای به چالش کشیدن فرضیات شتابزده آمریکا در خصوص امکان شکست دادن روسیه، تشخیص داد. روشن است که دولت بایدن با درک میزان تاثیر چین بر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، به همکاری با پکن برای حل سیاسی مناقشه روسیه – اوکراین فکر می کند. همچنین موفقیت چین در عادی سازی روابط ایران و عربستان و اعلام آمادگی این کشور برای ورود به مناقشه فلسطینی – اسرائیلی، دو نمونه از تحول در رفتار سیاسی بین المللی چین است که قبلا خود را از ابعاد سیاسی روابط بین المللی دور نگه می داشت.

پکن در رقابت با واشنگتن به دنبال همه یا هیچ نیست بلکه درصدد تثبیت قواعدی است که امکان تشکیل فضایی مناسب برای شراکت در شکوفایی و امنیت از جایگاه برابر و احترام به خطوط قرمز هر کشور را فراهم کند. بنابراین آمریکا که رقابت با چین را به موضوعی ایدئولوژیک تبدیل کرده است باید سیاستی منسجم و پویا در برابر رقیب آسیایی خود در پیش بگیرد که از منافعش محافظت کند و در عین حال، نقش مشروع چین در امور جهانی را به رسمیت بشناسد. اما بحث و جدل های داخلی در آمریکا نشان می دهد دو دستگی در این کشور فراتر از آن است که آمریکا بتواند چنین توازنی را در موضوعات بین المللی بپذیرد. خلاصه این که هرچقدر آمریکا زودتر نقش مشروع چین در امور بین المللی را به رسمیت بشناسد، زودتر می تواند شروط شکل گیری نظام بین المللی باثباتی را فراهم کند که تضمین خواهد کرد قرن بیست و یکم قرن جنگ های خونین نخواهد بود.

 

ندیم قطیش

دیدگاهتان را بنویسید