ارتقاء جایگاه ایران در سازمانها و نهادهای بینالمللی و موثرتر شدن نقش جمهوری اسلامی در سیاستگذاری، تصمیم سازی و تصمیم گیری این سازمانها، حکایت دیگری از تغییر نظم جهان و عبور از وضع موجود است.
سال 1402 را شاید بتوان سال دیپلماسی و ارتقاء قدرت سیاسی ایران دانست، چراکه از ابتدای اولین ماه 1402 تا امروز، روند جهانی و منطقهای به سوی تقویت روابط با ایران سوق پیدا کرده است.
ابتدای فروردین ماه امسال بود که خبر توافق ایران و عربستان توسط رسانهها منتشر و پس از آن روابط بین ایران و کشورهای منطقه بهبود یافت. بازگشت روابط ایران با عربستان، امارات، کشورهای حاشیه خلیج فارس و حالا زمزمههای عادی سازی روابط با مصر، میتواند مقدمهی روندی باشد که در پایان آن، قدرت و اثرگذاری ایران در جهان افزایش چشمگیری پیدا کند. این مقدمه زمانی تکمیل میشود که با اخبار متعدد از ارتقاء جایگاه ایران در نهادهای بین المللی نیز پیوند بخورد.
صبح روز پنجشنبه یازدهم خرداد، رسانهها از انتصاب نمایندههای ایران به عنوان نایب رئیسی مجمع عمومی سازمان ملل، گزارشگر کمیته خلع سلاح و عدم اشاعه مجمع و همچنین عضویت در هیأت رئیسه این کمیته از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد خبر دادند.
قرارگیری ایران در این دو پست درحالی صورت میگیرد که 56 عضو گروه آسیا-اقیانوسیه به کاندیداتوری ایران رای مثبت داده بودند. این درحالی است که کمتر از یک ماه پیش، جمهوری اسلامی ایران به ریاست مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز انتخاب شده بود. این انتخاب، با اجماع کشورهای گروه منطقهای آسیا بر کاندیداتوری ایران و با انتخاب جمهوری اسلامی از میان کاندیداهای معرفی شده از سوی گروههای منطقهای، توسط رئیس پیشین این مجمع رقم خورد.
همچنین هفدهم فروردین امسال نیز شورای اقتصادی-اجتماعی ملل متحد، با اجماع، عضویت ایران را در کمیسیون پیشگیری از جرم و عدالت کیفری و همچنین کمیته برنامه و هماهنگی ملل متحد به تصویب رساند.
تمام اینها درحالی رقم خورد که آمریکاییها و لابی صهیونیستی تلاش میکردند ایران در هیچ کدام از این نهادهای بینالمللی انتخاب نشود. اما دریافت پنج پست مهم بین المللی توسط ایران، آنهم در کمتر از سه ماه، گویای رخ نمایی فصل جدیدی از فرایندهای جهانی در تقاطع با قدرتگیری ایران است که در سه مورد قابل ارزیابی است.
یک: راهبرد منزوی سازی ایران که سالها از سوی آمریکا پیگیری میشد، از ابتدای سال 1401 بار دیگر از طریق طرح آشوبهای اجتماعی، توسط آمریکاییها کلید خورد. بحرانزایی در درون و سپس توسعه بحران به بیرون، و در نهایت منزوی کردن ایران درعرصه بین الملل، طراحی مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا بود. اما در ادامه، این طرح معکوس و عملا به ضد خود تبدیل شد. به طوری که در پایان 1401 درهای جدیدی در عرصهی دیپلماسی و روابط با سازمانهای بینالمللی، به روی «ایران پسا زن زندگی آزادی» باز شد. توافق و عادی سازی روابط ایران و متحدانش با کشورهای عربی، حضور موثر ایران در نهادهای بین المللی و حالا تلاش مجدد آمریکا برای بازگشت به میز مذاکره با ایران پسا زن زندگی آزادی، نشان دهنده شکست پروژه منزوی سازی ایران است.
دو: رای مثبت 54 عضو گروه بینالمللی آسیا-اقیانوسیه به ایران برای عضویت در دو نهاد سازمان ملل، اجماع کشورهای عربی و آسیایی به ریاست ایران بر مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر و حالا انتخاب ایران به عنوان نایب رئیس مجمع عمومی سازمان ملل و گزارشگر کمیته خلع سلاح از سوی کشورهای عضو، به معنی عدم پیروی کشورها از سیاستهای منزوی سازی آمریکا میباشد. این سرپیچی و عدم پیروی کشورها از منویات آمریکا، در زمانی رخ میدهد که دنیا درحال گذار از نظم فعلی موجود و شکل دهی به نظم جدیدی بر پایه حذف ابرقدرتهاست. نظمی که احتمالا سازمانهای بینالمللی را نیز دستخوش تغییرات زیربنایی و روبنایی قرار خواهد داد.
سه: ارتقاء جایگاه ایران در سازمانها و نهادهای بینالمللی و موثرتر شدن نقش جمهوری اسلامی در سیاستگذاری، تصمیم سازی و تصمیم گیری این سازمانها، حکایت دیگری از تغییر نظم جهان و عبور از وضع موجود است. در این گذار، حتی سازمانهای بین المللی نیز از نقش فعلی خود به عنوان ابزار فشار کشورهای مرکز به کشورهای پیرامون، عبور کرده و با کاهش قدرت و اثرگذاری کشورهای متروپل، از جمله آمریکا، در سازمانهای بینالمللی، قدرتهای جدیدی جایگزین آنها میشوند. با این تفاوت که ظهور قدرتهای جدید، میتواند به جهت گیری سازمانهای بینمللی به نفع ملتهای مستضعف منجر شود.