نفوذ امنیتی و سیاسی گسترده جریان های صهیونیستی در آلمان و در عین حال منافع قابل توجه برلین از روابط تجاری اش با اسرائیل و بویژه آمریکا، موجب شده تا سیاست این کشور در قبال ایران، از واقعیات فاصله بگیرد و در حد پیرویِ صرف از سیاستهای واشنگتن و تل آویو، تقلیل یابد.
آنگلا مرکل” سیاستمدار مشهور آلمانی که به مدت 16 سال صدراعظم این کشور بود، به تازگی از صحنه قدرت سیاسی آلمان کنار رفته است. 16 سال حضور مداومِ مرکل در قدرت موجب شده تا دیدگاه ای مختلفی در مورد مدلِ حکمروایی وی مطرح شود و حتی برخی ناظران و تحلیلگران، مرکل را به مثابه یکی از نمادهای اصلی عرصه سیاسی آلمان در محیط بین المللی توصیف می کنند.
با این حال، “اولاف شولتس” صدراعظم جدید آلمان از حزب سوسیال دموکرات این کشور نیز معمایی جدید برای بسیاری از ناظران و تحلیلگرانِ مسائل سیاسی آلمان است و در شرایط کنونی تمایل زودی جهت فهم دقیق اولویتهای دولت وی وجود دارد. در این راستا، برخی تحلیلگران و نشریات آلمانی نظیر نشریه مشهور “اشپیگل”، بر این مساله تاکید دارند که احتمالا نقطه تاکید شولتس در دوره حضورش در قدرت، عرصه سیاست خارجی خواهد بود. با این حال، عده ای دیگر معتقدند که شولتس به احتمال فراوان عمده تمرکز خود را بر داخل آلمان و چالش های این کشور بویژه در حوزه بهداشت، سلامت و رفاه عمومی متمرکز خواهد ساخت.
با این حال، آنچه در این میان از اهمیت زیادی مخصوصا برای کشور ما(ایران) برخوردار است، درک این نکته میباشد که تغییر دولت و صدراعظم در آلمان، چه تاثیری بر سیاست های این کشور در قبال ایران خواهد داشت؟ نباید فراموش کرد که آلمان یکی از کشورهای عضو تروئیکای اروپایی در مذاکرات هسته ای با ایران است و مواضع آن در قبال کشورمان، از اهمیت فراوانی برخوردارند. در این راستا، توجه به سه مساله جهت پیش بینیِ روندها و رویکردهای آتی دولت آلمان در قبال ایران ضروری است.
۱: نفوذ عمیق و گسترده صهیونیست ها در آلمان
یکی از نکات بارزی که حداقل در چند سال اخیر نمود آن را به صورت واضح و آشکار در عرصه سیاست داخلی آلمان مشاهده کرده ایم، نفوذ گسترده لابی های اسرائیلی و بویژه همکاری های امنیتی و نفوذ سازمان اطلاعاتی “موساد” با/در آلمان است. در این راستا، در چندین نوبت دولت آلمان و دستگاه های امنیتی آن با استفاده از اطلاعاتی که بعدها مشخص شده از سوی منابع اسرائیلی به دست آن ها رسیده، به برخی مراکز اسلامی در این کشور حمله کردند و حتی در اقدامی بی سابقه، شاخه سیاسی و نظامی حزب الله لبنان را با استناد به برخی مدارک و اسناد ارائه شده از سوی اسرائیل، “تروریستی” اعلام کردند و فعالیت های آن ها در این کشور را کاملا ممنوع ساختند. جدای از این ها، اسرائیل روابط گسترده ای را با آلمان مخصوصا در حوزه تجاری و بویژه در حوزه خرید تسلیحات نظامی نظیر زیردریایی های پیشرفته دارد.
بر اساس آخرین آمارهایِ سال 2020، اسرائیل 2.17 میلیارد دلار به آلمان صادرات داشته و در عین حال، 5.21 میلیارد دلار واردات از آلمان انجام داده است. مساله ای که در نوع خود حاکی از اهمیت پیوندهای تجاری با اسرائیل برای دولت آلمان است(آلمان سومین شریک اقتصادی بزرگ اسرائیل است). این مساله موجب می شود تا در حوزه مسائل ایران، دولت جدیدِ آلمان بیش از همه همراه با منطق و رویه های اسرائیل باشد، تا اینکه بخواهد بر اساس واقعیتهای میدانی وارد عمل شود. از این رو، دولت جدید آلمان نیز به نظر نمی رسد بتواند در برابر فشارهای لابی های صهیونیستی و همچنین دستگاه های امینتی اسرائیلی، مقاومت چندانی را در مساله ایران از خود نشان دهد و بیش از همه حامی منافع نابجای تل آویو خواهد بود.
در این راستا، حتی شاهد بودیم که اندکی پس از روی کار آمدنِ اولاف شولتس، وی با نخست وزیر اسرائیل “نفتالی بنت” تماس تلفنی برقرار کرد و بر تعهد آلمان و اسرائیل جهت جلوگیری از آنچه دستیابیِ ایران به سلاح های هسته ای ادعا شده، تاکید کرد. اولاف شولتس همچنین از تعهد آلمان به حراست از امنیت اسرائیل نیز سخن گفت و در نقطه مقابل، نفتالی بنت در استقبال از مواضع خاص وی، صدراعظم جدید آلمان را جهت دیدار و رایزنی های بیشتر به اسرائیل دعوت کرد.
*پایگاه خبری صهیونیستی “اورشلیم پست” در خبری ضمن اشاره به تماس تلفنی میان نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل و “اولاف شولتس” صدراعم جدید آلمان، به این نکته اشاره کرده که دو طرف در موضوعاتی نظیر برجام و ضرورت آنچه بازگشت سریع ایران به این توافق اعلام شده، اشتراک نظر دارند. نفتالی بنت همچنین به طور رسمی از اولاف شولتس درخواست کرده تا در سفری، عازم اراضی اشغالی شود.
۲: روابط تجاری گسترده آلمان و آمریکا
آلمان و آمریکا روابط تجاری گسترده ای را با یکدیگر دارند. بر اساس آخرین آمارهای سال 2020، حجم تجارت میان دو کشور ارزشی بالغ بر 173 میلیارد دلار داشته که از این میزان، 115 میلیارد دلار واردات آمریکا از آلمان بوده و در عین حال، آمریکا نیز مبلغی بالغ بر 58 میلیارد دلار را به آلمان صادرات داشته است. همین آمارهای تجاری نشان می دهند که اساسا تغییر دولت ها در آلمان نمی توانند تغییری اساسی در رویکرد دولت های این کشور در مسائلی نظیر نوعِ مواجهه با معادله اتمی ایران ایجاد کنند و آلمان بدون تردید در موضوعات مختلفِ مرتبط با ایران، از رویه های آمریکا پیروی خواهد کرد(به دلیل منافع اقتصادی چشمگیرِ ناشی از تجارت با آمریکا).
*روابط تجاری آمریکا با آلمان(2020-2000) به میلیارد دلار
جدای از این ها، آلمان به عنوان یک کشور اروپایی، دغدغه های مشترکی با آمریکا در مورد آنچه قدرت گیری روزافزونِ روسیه در قاره اروپا عنوان می شود دارد که این مساله نیز موجب می شود تا همکاری های راهبردی میان دو کشور، بیش از پیش تقویت شود(به طور خاص در شرایط فعلی، مساله حضور گسترده نیروهای نظامی روسیه در جوار مرزهای اوکراین، به شدت موجب نگرانی آلمان و آمریکا شده است).
۳: آلمان و قرارگیری در جبهه متحد اروپایی در برابر ایران
نباید فراموش کرد که آلمان بخشی از اتحادیه اروپا است و این اتحادیه به تنهایی یک بلوک تاثیر گذار در معادله هسته ای ایران و مذاکرت جاری اتمی با تهران در وین است. از این رو، سیاست آلمان در قبال ایران تا حد زیادی تابعی از سیاست کلی اتحادیه اروپا که بر ممانعت از پیشرفت های اتمیِ بیشتر ایران و ایجاد محدودیت های فزاینده برای آن است، استوار می باشد. البته که آلمان در این مسیر به طور خاص هماهنگی های زیادی نیز با انگلستان و فرانسه هم دارد. مساله ای که نمود آن را در جریان نشست اخیر “جی 20 “در رُم ایتالیا و صدور بیانیه مشترک تروئیکای اروپایی(آلمان، انگلستان، و فرانسه) به همراه آمریکا، علیه ایران و پیشرفت های هسته ای این کشور شاهد بودیم. تروئیکای اروپایی و کلا اتحادیه اروپا، بیش از آنکه در معادله هسته ای ایران به دنبال حق و حقیقت باشند، پیگیرِ منافع سیاسی خود(که همان جلوگیری از قدرت گیری ایران مخصوصا در ابعاد هسته ای، منطقه ای، و موشکی است) و در عین حال، حراست از منافعشان مخصوصا در مناسبات تجاری با ایالات متحده آمریکا هستند. مسائلی که عملا نشان می دهند دولت جدید آلمان نیز به احتمال فراوان، ادامه دهنده همان مسیر غیرمنطقی است که پیشتر نیز از سوی دولت مرکل، در حوزه مسائل مرتبط با ایران، شاهد آن ها بوده ایم.