وقتی زن و مرد، برای گذران زندگی با مشکل مواجهاند چگونه میتوانند مسئولیت به دنیا آوردن فرزندی را بپذیرند؟ در برابر این پرسش چنین پاسخی نیز مطرح میشود که نباید فقط از منظر عقلِ محاسبهگر به این مساله نگریست و باید به همه مواهب فرزندآوری توجه کرد.
سالهاست نرخ رشد جمعیت در کشور سیر نزولی به خود گرفته است. پارسال اما شیب سراشیبی فرزندآوری تندتر شد. در سال ۱۴۰۱، روند فرزندآوری به پایینترین نقطه در ۱۱ سال اخیر رسید. براساس آمارهای سازمان ثبت احوال کشور، در ۱۰ ماهه نخست سال گذشته، ۸۹۳ هزار و ۷۸۶ نفر در کشور به دنیا آمدهاند که نسبت به تولد ۹۳۷ هزار و ۷۴۹ نفر در ۱۰ ماهه سال پیش از آن(۱۴۰۰)، کاهش ۴۴ هزار نفری (حدود ۴.۷ درصد کاهش) را نشان داد.
در این پیوند، بسیاری از ناظران و کارشناسان بروز وضعیتی را که نامش میتوان «فرزندگریزی» نهاد و در میان زوجهای جوان نمود بیشتری دارد، عامل اصلی سراشیبی فرزندآوری بیان میکنند.
لزوم توجه به این روند، واکاوی دلایل زمینهساز و پیامدهای آن سبب شد پژوهشگر ایرنا با «امیرمسعود امیرمظاهری» عضو هیات علمی واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی و «محسن مسعودیان» جامعهشناس و مدرس دانشگاه گفتوگو کند.
الهیات، سنتها و مساله فرزندآوری
مسعودیان در خصوص دلایلی که به کاهش باروری منجر میشود، میگوید: دنیاگرایی و عقلگراییِ محض مدرنیزاسیون در ایران باعث شده تا نیروهای سنتی و الهیاتی، کمتر در میان اقشار مختلف جامعه نفوذ پیدا کند و در مجموع انسان به سمت خودخواستن و منفعتطلبی بیشتر پیش رود که همین امر باعث توجه کمتر به تاهل و باروری شده است. به عبارتی شهرنشینی مفرط، تجملات، دینگریزی، عدم مسئولیتپذیری و ترس از آینده مبهم اقتصادی، جوانان را بیشتر به سمت مجرد زیستن سوق داده است که اینها در کل باروری را کاهش میدهد.
این دانشآموخته حوزه رفاه اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی میافزاید: «امیل دورکیم» جامعهشناس فرانسوی معتقد است دین در جوامع سنتی حافظ خانواده گسترده بوده، زیرا دین دستور به وفاداری، فرزندپروری و تولید مثل داده است. اما از بین رفتن خانواده گسترده و تبدیلشدن آن به خانواده هستهای و کنارگذاری تدریجی دین، سببشده فردگرایی افراطی جایگزین وفاداری شود.
مسعودیان: برخی زوجها چون خود را قربانی خواستههای افراطی والدینشان در طول تربیت و پرورش میدانند، حاضر نیستند به سبب القاء خواستهها و تمایلاتشان به فرزند آینده، بارور شوندبه گفته مسعودیان، هر چه باورهای مذهبی کمرنگتر شود، اعتقاد به همبستگی و روح احساس جمعی کمترشده و طلاق و فروپاشی خانوادگی افزایش خواهد یافت؛ اتفاقی که غرب در سدهی اخیر به شدت با آن مواجه است و حتی در برخی از کشورهای اروپایی اشکال جدیدی از خانواده، جایگزین شکلِ سنتی آن شده است و این یعنی باروریها کمتر شده و در عمل فرزندآوری به محاق خواهد رفت.
فرزندآوری در ترازوی سود و زیان مادی
مسعودیان به رشد و گسترش منفعتطلبی در افراد جامعه و تاثیرش بر باروری اشاره کرده و میافزاید: عامل دیگر در زمینه فرزندآوری و رشد جمعیت، رضایتمندی اقتصادی شهروندان است. به سبب منفعتطلبی انسانِ امروزی، خانوادهها برای فرزنددار شدن از عقل محاسباتی سود و زیان استفاده میکنند.
به گفته این جامعهشناس، آنها با خود تحلیل میکنند که آیا فرزندآوری برایشان نفع مادی خواهد داشت یا نه. با این حساب اگر هزینههای فرزندآوری را بالاتر از میزان درآمدشان ارزیابی کنند، حاضرند از آوردن فرزند انصراف دهند. چنین رویکردی فرزند را همچون یک کالای مصرفیِ محض میداند و نسبت به مواهب فرزندآوری و حضور آن بیاطلاع است.
دستاندازهایی از جنس نگرانیهای تربیتی و اخلاقی
این جامعهشناس در ارتباط با برخی باورهای رایج در جامعه و تاثیرش بر باروری ادامه میدهد: رویکرد دیگری که باعث عدم فرزندآوری میشود، ناتوانی در تربیت درستِ فرزندان است. زن و شوهرها گاه چون روند تربیتی خود را شکست خورده میپندارند، از لحاظ تربیت کردن فرزند آینده خود واهمه دارند.
آنها گمان میکنند در تربیت فرزندشان شکست خواهند خورد و در نهایت، فرزند بلای جان خود و جامعهشان خواهد شد. یا اینکه چون خود را قربانی خواستههای افراطی والدینشان در طول تربیت و پرورش میدانند، حاضر نیستند به سبب القاء خواستهها و تمایلاتشان به فرزند آینده، بارور شوند.
از سوی دیگر برخی از متفکران متاخر و معاصر، فرزندآوری را امری غیراخلاقی میدانند. به نظر آنها، به دنیا آوردن انسانی دیگر، اضافهکردن رنجی به رنجهای جهان است. در صورتی که مخاطبان و پیروان چنین اندیشهورزانی، راه عقل را بر خود بسته و کورکورانه تلقیات آنها را به غلط درستترین ایده میدانند و از این ایدهها حمایت و آن را تبلیغ میکنند.
الزامات ترویج فرزندآوری از دریچه «پنجره جمعیتی»
امیرمسعود امیرمظاهری نیز در رابطه با ضرورت ترویج فرزندآوری در جامعه میگوید: یکی از مسائل بسیار مهم در جمعیتشناسی، بحث «پنجره جمعیتی» است؛ به این معنا که هر چه جمعیت جامعهای جوان باشد، آن جامعه فرصتهای رشد اقتصادی بیشتری دارد و هر چه جمعیت جامعهای سالخورده یا رو به سالخوردگی باشد، آن جامعه نیروی جوان و فعال کمتری برای اشتغال و تولید خواهد داشت. بنابراین یکی از بحثهای مهم در جمعیتشناسی به ویژه در سالهای اخیر بالارفتن سن ازدواج در میان مردان و زنان است؛ امری که به جامعه روستایی هم سرایت کرده.
این استاد دانشگاه میافزاید: یکی از الزامات ترویج فرزندآوری، توجه به موضوع برهم خوردن توزیع و ترکیب جمعیتی در کشور به دلیل کاهش ازدواج و باروری است زیرا توزیع باروری با توجه به تغییراتی که به وجود آمده، در مناطق مختلف کشور هم از نظر مکانی و هم از نظر ترکیبات دینی و قومی یکسان نیست. برای مثال نرخ باروری در مناطق حاشیهای که از مرکز دورتر است، بالاتر بوده و این امر خود میتواند فقر یا انحرافهای اجتماعی را به دلیل شرایط زندگی آنها تشدید کند. از طرفی، یکی دیگر از الزامات توجه به بحث فرزندآوری از بُعد غربالگری جمعیتی است که به واسطه آن، تولد فرزندانی که دارای نواقص زیستی و یا ژنتیکی هستند، کنترل شود.
وقتی زوجین، به سختی زندگی روزمره را میگذرانند
به گفته امیرمظاهری، در جامعه مدرن به ویژه در شهرها، سبک زندگی تغییر یافته و این سبک، تمایل به ازدواج و فرزندآوری را دچار مشکل کرده و در نتیجه آن، بُعد خانوار کوچک شده است. برای مثال با خانوادههایی با یک یا دو فرزند روبهرو هستیم که این وضع کاهش ارتباطات اجتماعی را به دنبال داشته است.
از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی که زوجین به سختی زندگی روزمره را میگذرانند، آنها از فرزندآوری و متحملشدن هزینههای نگهداری فرزند خودداری میکنند. حتی اگر این افراد دارای مسکن یا اشتغال باشند، باز شرایط دشوار اقتصادی به مانعی برای آنها برای فرزندآوری تبدیل شده است.
به سمت جامعهای میرویم که نه نشاط دارد و نه صندوقهای بازنشستگیِ سرِپا
امیرمظاهری: نمیتوان سیاست و راهبرد یکسان و واحدی را در مناطق مختلف پیشنهاد داد و اجرا کرد. در جاهایی سیاست باید به سمت افزایش جمعیت و در جاهایی سیاستهای جمعیتی باید به سمت حفط تعادل جمعیتی باشدامیرمظاهری با وجود برجسته دانستن بحث دشواریهای اقتصادی در مساله فرزندآوری، به پیامدهای تغییر هرم سنی جمعیت به سمت سالمندی اشاره کرده و میگوید: وجود فرزند به نشاط، شادمانی اجتماعی و همچنین به جوانی جمعیت کمک کند و کاهش باروری، جامعه را از این مواهبت دور میکند.
از طرفی کاهش باروری سبب تغییر در توزیع و ترکیب جمعیتی در مناطق مختلف کشور میشود و افزایش باروری در میان طبقات فقیر جامعه به تشدید فرهنگ فقر منجر شده که میتواند بسیاری از مسائل قومی وانحرافهای اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
همچنین، عدم فرزندآوری باعث کاهش ارتباطات اجتماعی میشود؛ به این معنا که تعداد فرزندان کم در خانواده یا تک فرزندی به معنای عدم داشتن عمو، عمه، خاله و دایی در آینده برای فرزنداناین افراد است.
وی ادامه میدهد: تغییر هرم سنی جمعیت به سمت سالمندی سبب میشود تقاضای افراد برای خدمات پزشکی و درمانی بیشتر شود و در نتیجه صندوقهای بازنشستگی نیز با مشکلاتی رو به رو شوند.
چه باید کرد؟
امیرمظاهری درخصوص راهکارهای افزایش جمعیت میگوید: یکی از نکات بسیار مهم که باید همواره به آن توجه داشته باشیم، این است که با توجه به متفاوت بودن شرایط مناطق روستایی و شهری کشور، نمیتوان سیاست و راهبرد یکسانی را در مناطق مختلف پیشنهاد داد و اجرا کرد. در جاهایی سیاست باید به سمت افزایش جمعیت و در جاهایی سیاستهای جمعیتی باید به سمت حفط تعادل جمعیتی باشد.
وی میافزاید: اگرچه مکانیسمهای تشویقی برای فرزندآوری باید وجود داشته باشد اما این روشها نباید به تقویت فرهنگ فقر منجر شود، بلکه باید فرصتهای اشتغال و اجتماعی جدید را در اختیار افراد قرار دهد. یکی از مسائلی که در جامعه شهری کنونی با توجه به تغییرات سبک زندگی به وجود آمده، وجود فاصله مکانی بسیار میان فرزندان ازدواجکرده و والدین است. چنین وضعی سبب میشود بحث مراقبت از فرزندان در هنگام اشتغال زن و مرد با سختی بسیار مواجه شود؛ بنابراین برای رفع چنین مشکلاتی باید مکانهایی برای مراقبت و نگهداری از فرزندان فراهم شود تا کارکنان ادارات و سازمانها با فراغ بال بیشتری به کار خود ادامه دهند و همچنین از فرزندآوری ناامید نشوند.
مسعودیان نیز در این زمینه به راهکارهایی اشاره کرده و میگوید: جمعیت باید تابعی از امکانات و منابع موجود و قابل دسترس کشورها باشد. در ایران باید متناسب با منابع و امکانات موجود هر دهه، میزان جمعیت مطلوب توسط دستگاههای ذیربط و سیاستگذارن جمعیتی اعلام شود.
به گفته این جامعهشناس، از عوامل تشویقی به فرزندآوری میتواند مشوقهای اقتصادی باشد. مشوقهای اقتصادیِ مداوم، انگیزه برای فرزندآوری را بیشتر میکند. وقتی در فیش حقوقی کارکنان و کارگران، سهم حق اولاد قابل توجه باشد، افراد دغدغههای اقتصادیشان کاهش یافته و حتی برای فرزنددار شدن انگیزه پیدا میکنند. یکی دیگر از عوامل تشویقی، قوانین حمایت از مادران شاغل است. از مرخصیهای بلندمدت و یا کار از خانه گرفته یا نزدیکی مهدهای کودک به محل شغل مادران، همگی میتواند تاثیر به سزایی در رونق مادر شدن داشته باشد.
مشوقهای اقتصادیِ مداوم، انگیزه برای فرزندآوری را بیشتر میکندوی ادامه میدهد: به جای حمایتهای فرهنگی و تبلیغی دولتی و حکومتی، باید از نهادهای مدنی برای تبلیغ فرزندآوری و پذیرش اجتماعی کنش فرزندآوری استفاده کرد. نهادهای مدنی و سمنها باید به نقش و عملکرد خانواده و قدرتمندی آن در امور مختلف اشاره کنند و آسیبهای لطمهخوردن به خانواده و عدم فرزنددارشدن را بارها به اطلاع به عموم شهروندان برسانند.
از دید مسعودیان، هر چه جامعه از پویایی و جوانی خالی و تهی باشد، ناامیدی، دلسردی و افسردگی در آن جامعه بیشتر خواهد شد، در نتیجه همبستگیهای اجتماعی متزلزلشده و فردگرایی و منفعت طلبیها افزایش پیدا خواهد کرد.