مسأله اختلاف بر سر بهره برداری از آب هیرمند در بالا دست و پایین دست این رود صدها سال پیشینه دارد و در یکصد و شصت سال گذشته تشدید شده است. این اختلاف به ویژه از دهه 1330 شمسی و احداث سد کجکی صورت سیاسی جدی تری به خود گرفته است و در عرصه سیاست در دو کشور ایران و افغانستان جای پایی برای خود باز کرده است. این تبلور سیاسی مسأله به حدی است که موسی شفیق -نخست وزیر افغانستان در اواخر دوره ظاهرشاه- چند سال پس از دوره مسئولیتش به جرم خیانت به کشور در معاهده 1351 و «آب فروشی» به اعدام محکوم شد!
اکنون نیز نگاه عمومی مردم افغانستان به معاهده 1351 نگاهی منفی همراه با تلقی «ترکمان چای گونه» از این قرارداد است در صورتی که اصلا چنین نیست و هر شخص منصف افغانستانی با خواندن این معاهده می فهمد که هیچ اجحافی در حق مردم افغانستان در این قرارداد نشده است.
علی ای حال یک مطالبه طبیعی و به حق در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد چراکه خاک این سرزمین عزیز سالهاست که تشنگی را تجربه می کند. روندهای طولانی مدت خشکسالی، گرما، عدم رسیدن آب کافی از بالادست و … حقایقی است که ده ها سال است مردم عزیز سیستان را رنج داده است و امروز نیز طبیعی است که حق این مردم رنج دیده و خسته از بی مهری ها، از رود هیرمند به صورت کامل و شفاف و جدی پیگیری شود. یافتن عاقلانه ترین راه برای تحقق منافع مردم سیستان و در نگاهی کلان تر منافع دو ملت مسلمان ایران و افغانستان هدف این نوشتار است.
نباید از نظر دور داشت که در مسیر تحقق این خواسته بحق قطعا دشمنان اسلام سعی جدی می کنند تا با نهادن دام بر سر راه، بحران آفرینی کنند و به انقلاب اسلامی و امت اسلامی بیشترین ضربه را وارد کنند. آنان با پخش اخبار و روایت های مغرضانه تلاش میکنند که موجی از نفرت را در دوطرف مرز ایجاد کنند و البته کم خردان دو سوی مرز هم بازیچه این هفت رنگان رند و خدانشناس شده و با احساساتی تند به مردم طرف دیگر مرز که در واقع برادران ایشان هستند حرفهای ناروا می زنند. در این میان آنچه فراموش می شود ابعاد کارشناسی و فنی مسأله است، که در واقع تنها راه حل ماجرا نیز از همین مسیر یعنی توجه به وجوه کارشناسی میگذرد.
بر مبنای قرارداد حق آبه ایران از رودخانه هیرمند در سال معمول آبی (سالی که شش و نیم میلیارد متر مکعب آب وارد حوزه هیرمند شود) به طور متوسط ۸۲۰ میلیون متر مکعب برای سال در نظر گرفته شده است و این میزان بسته به کاهش ورودی به شکلی متناسب کاهش می یابد که در صورت کاهش بارندگی ها باز کسی از حق خود محروم نشود. در سالهایی که حجم آب خیلی کمتر باشد، مشکل فاصله زیاد میان سد کجکی تا مرز ایران نیز خود را نشان می دهد (فاصله ای که در حدود ۷۰۰ کیلومتر است). در شرایط فعلی تنها حضور گروه های کارشناسی جدی از دو کشور است که نشان خواهد داد آیا توان رها کردن آب و رسیدن آن به نیمروز (افغانستان) و سیستان (ایران) وجود دارد یا خیر؟ اما با توجه به خشکسالی منطقه، مسافت زیاد بین سد و مرز ایران، مشکلات سد کمال خان و وجود احتمالا حدود ۶۰ درصد رسوب در این سد، حتما مشکلاتی در پیش روی رها کردن آب وجود دارد که البته این رافع مسئولیت دو کشور در قبال تعهد به معاهدات آبی بین خود نیست.
از جهت فنی برای به سرانجام نیکو رساندن این تعهد، کارهایی ضروری بود از جمله اینکه یک خاکریز ۴.۵ کیلومتری که مانعی باشد برای انحراف آب (به گودزره) احداث شود که الحمدلله ایجاد شده است. همچنین شاهد تسطیح ۱۳ کیلومتر از مسیر حرکت آب و تعمیر دو دریچه اصلی سد هستیم.
مقامات امارت اسلامی اذعان دارند که مشکلات فنی سد کمال خان برطرف شده و معضلات سال گذشته تکرار نخواهد شد. باید صبر کرد تا تیم فنی ایران از منطقه بازدید کنند و نظر کارشناسی خود را اعلام نمایند؛ ایجاد توقع قبل از این مرحله، کارشناسی نبوده و بی شک معضلات جدی را به همراه دارد.
به نظر نگارنده این سطور، سخنان سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل و دستیار ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان منطبق بر همین نگاه بود و گمان میکنم که تقویت و همکاری بهتر با جناب سفیر دست ایشان را برای مذاکره بهتر و تحقق اهداف بلندی که به نفع هر دو ملت مسلمان ایران و افغانستان است بازتر خواهد کرد. از آنجا که این سطور را از کابل مینویسم با ضرس قاطع اعلام میکنم که مقامات امارت اسلامی هم واقعا به دنبال حل مسأله هستند و چقدر بی انصافی است که عده ای در هر دو کشور با احساسی کردن فضا و ایجاد تنشهای رسانه ای ماجرا را به شکل دیگری جلوه دهند و برادری و حقوق برادرانه دو ملت را تحت الشعاع کارهای بعضا مغرضانه خود سازند.
به امید روزهای بهتر و خبرهایی خوشتر.
کارشناس مسائل افغانستان دکتر بهرام زاهدی