موازنه و مهار ایران و چین ممکن است یک هدف غایی برای ایالات متحده باشد که همچنان عربستان سعودی را در محور این موازنه گری جای می دهد.
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا در روزهای ابتدائی هفته جاری به عربستان سعودی سفر و در شهر جده با شاهزاده بن سلمان دیدار و گفتگو کرد. رسانه های سعودی فیلم،عکس یا گزارش مفصلی از ریز مذاکرات و گفتگوهای دو طرف منتشر نکردند اما کاخ سفید پس از این دیدار اعلام داشت در جریان مذاکرات دو طرف پیشرفت قابل توجهی در زمینه صلح در یمن حاصل شده است و همچنین تحکیم بیشتر آتش بس 15 ماهه در یمن مورد بررسی قرار گرفته است. در این بیانیه آمده که سالیوان همچنین از ولیعهد به خاطر حمایت عربستان از شهروندان آمریکایی در جریان تخلیه از سودان تشکر کرده است.
سفر سالیوان به عربستان در حالی انجام شد که ریاض و واشنگتن از ابتدای دوره ریاست جمهوری بایدن روزهای سردی را پشت سر گذاشته اند. بایدن در کمپین های انتخاباتی خود بر سر مساله قتل جمال خاشقچی ستون نویس واشنگتن پست، علیه عربستان موضع گرفته بود. به باور بایدن و سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده قتل خاشقچی به دستور ولیعهد عربستان بوده است، اگرچه ریاض این اتهام را رد می کند. همچنین در ماه مارس روابط ریاض با ایران پس از سالها کدورت با میانجی گری چین بهبود یافت و این به عنوان نشانه ای مبنی بر کاهش نفوذ واشنگتن در خاورمیانه تلقی شد.
جدای از این مساله روابط ایالات متحده و عربستان مدتهاست که به دلیل کاهش تولید نفت توسط اوپک و دلخوری آمریکا از این مساله دچار آسیب شده است. بایدن در اکتبر گذشته پس از کاهش تولید نفت ائتلاف اوپک پلاس که منجر به افزایش قیمت نفت شد ضمن انتقاد از این تصمیم اعلام کرد که این اقدام عواقبی را برای عربستان سعودی به همراه خواهد داشت.
سالیوان بعداً از نشست با بن سلمان با “آجیت دوال” مشاور امنیت ملی هند، و “شیخ طحنون بن زاید آل نهیان”، مشاور امنیت ملی کشور امارات متحده عربی دیدار و گفتگو کرد. ایالات متحده، امارات و هند بخشی از گروه موسوم به “I2U2” هستند که شامل اسرائیل نیز می شود. این ائتلاف در اکتبر 2021 برای همکاری در ابتکارات مشترک در زمینه آب، انرژی، حمل و نقل، فضا، سلامت و امنیت غذایی ایجاد شد. I2U2 همچنین به عنوان چارچوبی برای مقابله با نفوذ چین در منطقه تلقی می شود.
بیانیه کاخ سفید با تایید این دیدارها، گفت که هدف از این نشست ها ” پیشبرد دیدگاه مشترک آنها در مورد خاورمیانه ای امن تر و مرفه تر است که با هند و جهان مرتبط باشد.” است و توضیحات بیشتری در این مورد نداد. گفته می شود که واشنگتن علاقه مند به پیوند کشورهای عربی تولیدکننده نفت منطقه خلیج فارس از طریق یک شبکه ریلی که نهایتا به هند می رسد. این پروژه یکی از ابتکارات کلیدی است که کاخ سفید می خواهد از طریق آن با افزایش نفوذ چین در منطقه خاورمیانه مقابله کند.
همزمان به نظر می رسد ایالات متحده درصدد بهره برداری از تنش زدایی ایران و عربستان سعودی در پیامد میانجی گری چین، به منظور عادی سازی در روابط عربستان سعودی و اسرائیل نیز هست؛ اقدامی که در صورت تحقق می تواند یک زلزله ژئوپلیتیکی تمام عیار در غرب آسیا باشد. موازنه و مهار ایران و چین ممکن است یک هدف غایی برای ایالات متحده باشد که همچنان عربستان سعودی را در محور این موازنه گری جای می دهد.
یکپارچه کردن شرکای عرب آمریکا در خلیج فارس و حمایت از ورود هند به ترتیبات امنیتی این منطقه راهی است به سوی دستیابی به اهداف فوق که هنوز زود است درباره نتیجه آن گمانه زنی کرد اما بدون تردید یکی از پویش های موثر در سالهای آینده در این منطقه از جهان خواهد بود.
البته این اهداف سهل الوصول هم نیستند؛ نه تنها به دلیل قابلیت های محدود هند برای نقش آفرینی در این منطقه بلکه به دلیل کاهش اعتماد کشورهای عربی به ایالات متحده در سالهای اخیر که بر توانایی های آمریکا برای متقاعد کردن این کشورها جهت گام برداشتن آنها در مسیری که تنش ها با ایران را بار دیگر افزایش می دهد، تاثیر منفی بر جای می گذارد.
به همین ترتیب، هرچند در نگاه اول پذیرایی از هند در امور امنیتی و اقتصادی خلیج فارس شاید جذاب به نظر برسد اما به وضوح می تواند اعتماد میان کشورهای این منطقه و چین را که به دوران شکوفایی خود رسیده زایل کند.
باید دید که چگونه ایالات متحده قصد دارد این جمیع اضداد را در کنار هم گرد آورد؛ طرحی که موفقیت و شکست آن تا اندازه زیادی سرنوشت نفوذ و اعتبار واشنگتن را در این منطقه تعیین خواهد کرد.