لعنت بر دوقطبی های دشمن ساز…

 

کیومرث پوراحمد که با دوسه کار شگفت انگیز، خاطرات مشترکی برای میلیون ها ایرانی ساخت، امروز وداع تلخ و دهشتناکی با این دنیا داشت. حتما خودکشی امری مذموم و ناشکری دربرابر خدایی است که از روحش در جان ما دمیده است.

اما از عصر که خودکشی مرحوم پوراحمد تایید شده، مدام با خودم فکر می کنم که ما چرا اینقدر سنگ دل شده ایم…چرا دیگر هوای هم را مثل گذشته نداریم…خواندم که کیومرث پوراحمد این سال ها افسرده بود و گوشه نشین شده بود…کسی که بخشی از خاطرات مشترک ما میلیون ها دهه شصتی و حتی پنجاهی ها ساخته و پرداخته اوست؛ کسی که به قول شهید آوینی «جوهر سینما» را یافته بود و با آن جادوی تصویری، بی بی و مجید را با روایتی کاملا ایرانی به ما هدیه کرد، سال ها بیمار بود و ما که لحظات دل انگیز عصرهای جمعه اوایل دهه هفتاد را پای روایت او از بی بی و مجید گذرانده بودیم، حتی کَکِ‌مان هم نگزید… اصلا نشنیده بودیم که بیمار است. می شنیدیم هم احتمالا برای مان توفیری نداشت. نرفتیم درخانه اش زنگ بزنیم و دعوتش کنیم به یک پیاده روی یا دور هم نشینی. نیاوردیمش در جمع های دانشجویی و کاری و مطالعاتی مان. نه آن هایی که با نگرش های سیاسی اش همراه بودند این کار را کردند نه ما که نقطه مقابل نگرش های سیاسی او بودیم. شاید با خودمان می گفتیم کیومرث پوراحمد طرفدار حسن روحانی یا بدتر از او طرفدار میرحسین موسوی است… و لعنت بر #دو_قطبی های دشمن ساز که حتی مهربانی ها و دلسوزی های مان را هم محصور کرد و به ما آموخته که به طرفة العین این و آن را بگذاریم بیرون از دایره مان.

از عصر به این فکر می کنم که نمی شد با خودمان بگوییم که پوراحمد و پوراحمدها قرار نیست رهبر فکری و اندیشه ای و الگوی سیاسی ما باشند، اما می شود که هوای شان را داشته باشیم که بیش از این از ما دور نشوند؟ نمی شد برای شان پروژه و کار تعریف کنیم تا باز هم آن «جوهر سینما» برای نسل امروز بسازد و قصه های ایرانی جذاب برای مان مصور کند؟ شاید اشکال برخی از ما این است که فکر می کنیم اگر برویم سراغ کیومرث پوراحمدها دیگر از دست رفته ایم…خیال نیست اینکه شاید می شد با نزدیک شدن به او و سپردن کارها و طرح های جدید، گفت و گو برقرار کرد، نگه‌ش داشت، چه بسا حتی جذبش کرد، لااقل تعدیلش کنیم تا دیگران به راحتی او را و امثال او را نربایند…
زندگی پوراحمد، پایان خیلی تلخی داشت، پایانی غیرقابل دفاع اما از همین امروز به این فکر کنیم که پیش از آن که دیر شود، سراغ دیگرانی برویم که همچون او هم بریده اند هم نبریده اند…

 

نويسنده: اميرحسين یزدان پناه، مدیرعامل خبرگزاری خانه ملت

دیدگاهتان را بنویسید