در حالی که حتی در غرب هم شمار مخالفان صهیونیستها روز به روز بیشتر میشود، و در میان مردم ایران، اسرائیلیها منفور هستند، رضا پهلوی برای نمایش سیاسی تازهاش راهی سرزمین اشغالی میشود!
روزنامه جوان نوشت: رسانههای ضدانقلاب فارسی و نیز رسانههای صهیونیستی خبر از سفر رضا پهلوی به سرزمینهای اشغالی دادهاند. او خودش هم با ذوق توئیت زده و گفته در راه اسرائیل هستم. شاهزاده ناکام پهلوی که از پی انقلاب اسلامی مردم ایران، از رسیدن به تخت موروثی شاهی بازماند، در ماجرای گرفتن وکالت از مردم ایران طی آشوبهای سال گذشته، بر همان موج ناکامی رفت و از ۹۰ میلیون ایرانی، حتی ۵۰۰ هزار نفر هم کمپین وکالت به او را امضا نکردند. حالا به نظر میرسد دنبال نمایش تازهای در فلسطین اشغالشده میرود، اما بلاهت سیاسی او درک نمیکند که رفتن به اسرائیل، صحه بر سیاست نافهمی او و عدم درک افکار عمومی مردم ایران است.
در حالی که حتی در غرب هم شمار مخالفان صهیونیستها روز به روز بیشتر میشود، و در میان مردم ایران، اسرائیلیها منفور هستند، او برای نمایش سیاسی تازهاش راهی سرزمین اشغالی میشود! یک ضربالمثل قدیمی فارسی برای اینطور مواقع کاربرد دارد که میگوید یارو خیلی خوشگل بود، آبله هم درآورد!
رضا ربع پهلوی در توئیت خود هدف اولش از این سفر را «ابلاغ پیام دوستی ملت ایران» عنوان کرده است. اما او نماینده چه تعداد از ایرانیهاست که آنها را «ملت ایران» مینامد؟! وکالت به او که حتی ۵۰۰ هزار نفر را هم جذب نکرد، پس از چه کسانی وکالت دارد که نماینده این ملت باشد؟ او چه کاره این مردم است که پیامشان را جایی ببرد؟ راهپیمایی روز قدس و «مرگ بر اسرائیل»های این مردم، به قدر کفایت، پیامشان را به گوش صهیونیستها نرسانده است؟
جالب آنکه رژیم صهیونیستی هم در داخل خود با این انتقاد مواجه است که چرا فردی نامحبوب در ایران، به اسرائیل و مراسم بزرگداشت کشته شدگان ادعایی هلوکاست دعوت شده است. یوسی ملمان، خبرنگار صهیونیست در واکنش به دعوت از ربع پهلوی به سرزمینهای اشغالی توسط مقامات رژیم صهیونیستی نوشته «یک حماقت دیگر از اسرائیل. غیر محبوبترین مرد ایران، حتی در میان اپوزیسیون نظام ایران، به مراسم روز هولوکاست با حضور بنیامین نتانیاهو و اسحاق هرتزوگ دعوت شده است. رضا پهلوی که ۴۴ سال در لس آنجلس زندگی میکند، خیال میکند که روزی برای سلطنت به ایران برمیگردد. پدرش، محمد رضا پهلوی با اسرائیل همکاری میکرد، اما حتی اگر نظام فعلی ایران سقوط کند، رضا پهلوی رهبر ایران نخواهد بود. او توسط وزیر اطلاعات، جیلا گملیل به اسرائیل دعوت شده است. این اقدام اساساً انگشت در چشم ایران کردن است.» به نظر میرسد هم برای اسرائیل و هم برای پهلوی، این سفر یک خودزنی است.
عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت اصلاحات هم روی توئیت شاهزاده معزول نوشت: «و اما! پدر گاگول شما هم در راه اسرائیل بود. اسحاق رابین و شیمون پرز در سفر محرمانه به ایران، با باباى خجسته شما قرارداد فروش کلاهک اتمى امضا کردند و ۲/۱ میلیارد دلار نفت گرفتند خوردند و بابات را سر کار گذاشتند، حالا تو در شرایطى که دولت نتانیاهو بحران زده است و جهان دگر شده است و جهان اسلام با فلسطینىها متعاطف است و روابط منطقهاى ایران با عربستان و دیگر کشورها بازسازى شده است و…، در بدترین زمان ممکن در راه اسرائیل هستى! یک آدم عاقل نبود که بگوید: شازده، الآن وقت سفر نیست، یا محرمانه برو! خاطرات علم رو بخون! سر بابات کلاه گذاشتن و خندیدند! بابات فهمید!»
مهاجرانی ادامه داده: «بلاهت دیگر شازده، انتخاب زمان سفر بعد از حضور فراگیر ملت ایران و ملتهاى مسلمان منطقه در روز قدس است. ملت ایران در روز قدس پیام خود را فرستادهاند، شازده حامل پیام چهکسانى است؟! مىبایست به نصیحت استیون ساخر در برنامه هارد تاک BBC World گوش مىکرد و با سیاست براى همیشه خداحافظى!»
یک خبرنگار هم ترجیح داد در نشست سخنگوی وزارت خارجه درباره این سفر بپرسد. ناصر کنعانی هم بر سطح پایین و بی اهمیت بودن این سفر تأکید کرد وقتی خطاب به خبرنگار مذکور گفت: «نه شخصی که شما از آن نام بردید و نه سفرش و نه جایی که سفر میکند، هیچ کدام ارزشی ندارند که من بخواهم در ارتباط با آنها اعلام موضع کنم.»
رضا پهلوی از قلت نزدیک به صفر تعداد حامیانش در ایران مطلع است، لذا وقتی پایگاه اجتماعی ندارد که در مسیر مبارزه با جمهوری اسلامی، بر آن تکیه کند، برای از پا نیفتادن خود، با الگوگیری از پدر و پدربزرگش، آویزان قدرتهای خارجی است. حالا هم با توافق ایران و عربستان، ناامید از دربار سعودی، دنبال صهیونیستها افتاده است. با این حال، این سفر اگر او را منفورتر از آنچه اکنون است، نکند، یقیناً سودی از این باب هم برایش نخواهد داشت. جالب آنکه گفته یکی از دلایل سفرش «گفتگو با متخصصان آب اسرائیلی درباره چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران ناشی از سوءاستفاده رژیم جمهوری اسلامی» است. حالا آن بخش سوءاستفاده که بماند، گویی جمهوری اسلامی آبهای ایران را برای خودش برداشته است، اما بر فرض آنکه دروغی که نوشته، راست باشد، او چه قدرتی در ایران دارد که راهحل یافتنش در این زمینه، بتواند مفید واقع شود؟ میگفتند دیوانهای به دروغ به مردم میگفت کوچه بالا آش میدهند که آنها را اذیت کند، کمی گذشت و دید مردم به آنجا میروند، خودش هم باورش شد و گفت نکند واقعاً آش میدهند، من هم بروم عقب نیفتم!