عماد افروغ از جامعهشناسانی شناخته میشد که با توجه به طرحی که سالها ذیل بحث رئالیسم انتقادی دنبال میکرد، معتقد بود مساله انقلاب اسلامی به علت پیچیدگیای که در وقوع آن صورت گرفته با عقل سکولار و اثباتی قابل فهم نیست. به عنوان مثال افروغ تحلیلهای معمول از انقلاب اسلامی را ناشی از نوعی عدم فهم بیان میکرد که باعث شده است مسائلی مثل انتظار و شهادت که در فرهنگ شیعه عامل قدرت رهاییبخش هستند مورد توجه قرار نگیرند. به همین جهت افروغ بیان میکرد برای مطالعات انقلاب باید بیرون از این پارادایمهای موجود تامل کرد؛ چراکه علوم اجتماعی در غرب توان فهم تغییرات بنیادی در عصر انقلاب و لحظه آن و حتی چگونگی ماندگاری آن را ندارد، به همین منظور پروژه فکری ایشان برای تکمیل این ایده به دنبال ۳ مساله مهم رفته بود.
مساله اول هویت ملی ایرانیان بود، افروغ قصد داشت نشان دهد که هویت ایرانیان در طول تاریخ درگیر با نوعی دینداری بوده است که این عنصر با فلسفه در هم تنیده بوده است. آنچه که پارادایم مسلط خیلی به آن دقت نکرده همین هویت تاریخی است که افروغ در کتاب نقد دیدگاههای احمد اشرف در حال بیان این نکته است.
مساله دوم قدرت رهاییبخش تشیع و اسلام شیعی است. افروغ در کتاب عاشورا و رهایی به دنبال نشان دادن این مساله است که عاشورا اتفاقا از مهمترین نقاط در فرهنگ ایرانی است و اثراتی که در فهم جایگاه جامعه ایرانی دارد بی ارتباط با گفتمان انقلابی و انقلاب ۵۷ نیست و ارتباط ارگانیکی با آن دارد. مساله سوم، نقد خوانش سکولار انقلاب است. افروغ علیه دوگانه سکولاریسم و دین و اخلاق بحث میکند و میخواهد نشان دهد که انقلاب اسلامی حتما بیرون از این دوگانه سکولاریسم و دین فهم میشود؛ بهاینخاطر که دینداری و اخلاق سیاسی در تاریخ کشور ما برخلاف غرب دچار فهم اثباتی صرف نیست. تلاش افروغ در طول این سالیان بر این بوده که مطالعات انقلاب اسلامی را از سمت سوژههای خود باید فهم کرد و اگر منطق انقلاب را از سیره و گفتار امام(ره) مطالعه میکنیم باید بدانیم امام فردی فلسفی فقهی و متاثر از تراثی بوده است و از این منظر به تاثیرات فلسفه ملاصدرا بر نگاه امام و انقلاب اسلامی میپردازد. «فرهیختگان» برای این استاد جامعهشناسی خواستار رحمت و مغفرت الهی است.