یوسف عزیزی با اشاره به نفوذ لابی صهیونیست در داخل سیاست آمریکا و تاثیرپذیری شدید سیاست خارجی این کشور از بازیهای جناحی داخلی تاکید کرد این میزان تاثیرپذیری از دعواهای جناحی داخلی در هیچ یک از کشورها قابل مشاهده نیست و همین مسئله موجب محرومیت آمریکا از یک سیاست عملگرایانه، معقول و بلندمدت در قبال ایران شده است.
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، توافق هستهای ایران مدتهاست که وضعیت نامعلومی پیدا کرده و آنطور که مقامات غربی ادعا میکنند از دستور کار آنها خارج شده است. به نظر میرسد در ماههای اخیر و به ویژه پس از وقوع اعتراضات در ایران، رویکرد غربیها به انزوا کشاندن ایران در عرصه بین المللی بوده است. هر چند که توسعه روابط ایران با کشورهای همسایه به ویژه توافق ایران و عربستان به منظور عادیسازی روابط طرح غربیها را با شکست مواجه کرد. ارزیابی رویکرد غربیها حاکی از اشتباه محاسباتی آنها در قبال ایران و تداوم رویههای غلط در دهههای اخیر است. برخی تحلیلگران معتقدند با توجه به تغییرات رخ داده در عرصه جهانی ایران نیاز چندانی به توافق با غرب ندارد و میتواند با توسعه روابط با شرق و البته کشورهای همسایه تحریمهای غربی را خنثی کند. گروه بین الملل ایسکانیوز به منظور ارزیابی رویکرد غربیها و همچنین بررسی سناریوهای احتمالی آینده برجام مصاحبهای با دکتر یوسف عزیزی –تحلیلگر مسائل بین الملل- انجام داد.
وی در پاسخ به سوالی در مورد رویکرد غلط غرب به ویژه آمریکا و اشتباه محاسباتی سیاستمداران آنها در قبال ایران و اینکه چرا این کشورها تغییری در رویههای خود برای تعامل با ایران ایجاد نمیکنند، اظهار کرد: ابتدا باید در مورد اروپا به این نکته اشاره کرد که آنها دارای سیاست مستقل در حوزه امنیت جهانی نیستند و در هشت دهه اخیر پس از جنگ جهانی دوم آنها فرمانبردار تصمیمات آمریکا در حوزه صلح و امنیت جهانی هستند. وی افزود: حتی زمانی که آنها در ظاهر بر ضدسیاستهای آمریکا صحبت میکنند -مثل زمان ترامپ- در عمل کاری را از پیش نمیبرند.
از نظر این کارشناس بین الملل، تا زمان فروپاشی شوروی -که حدود 12 سال از انقلاب ایران را در برمیگیرد- چون دشمن اصلی آمریکا شوروی بود، هم در دولت ریگان و هم دولت بوش پدر تلاش میکردند تا سطح روابط را در حدی نگه دارند که ایران به صورت کامل به کمپ شرق ملحق نشود اما بعد از فروپاشی شوروی تا زمان روی کار آمدن اوباما، سیاستهای آمریکا دچار دگرگونیهای زیادی شد که علت آن عدم وجود قدرت جهانی برای مقابله با آمریکا بود؛ از همین رو آمریکا دست خود را برای دخالت در همه کشورها و مناطق جهان به ویژه غرب آسیا و خلیج فارس باز میدید.
عزیزی با اشاره به اقداماتی که دولتهای آمریکا تا قبل از اوباما علیه ایران انجام شد، تصریح کرد: اوباما به این نتیجه رسید که هزینههای اضافی که آمریکا در خلیج فارس انجام میدهد موجب شد تا وی سیاست «گردش به شرق» را مطرح کند. وی افزود: اوباما به دنبال این بود که از طریق کشورهای منطقه از جمله عربستان، اسرائیل و ترکیه ایران را موازنه کند و در یک چارچوب امنیتی مطلوب خود قرار دهد که بدون حضور نظامی آمریکا ایران را مهار کند.
وی دلایل اصلی سردرگمی سیاست خارجی آمریکا در قبال غرب آسیا و ایران را نفوذ لابی صهیونیست در داخل سیاست آمریکا و تاثیرپذیری شدید سیاست خارجی آمریکا از بازیهای سیاسی داخلی این کشور دانست وتاکید کرد این میزان تاثیرپذیری از دعواهای جناحی داخلی در هیچ یک از کشورها قابل مشاهده نیست. از نظر وی همین مسئله موجب محرومیت آمریکا از تعامل با طرفین درگیری در مناقشات میشود که یک از آنها ایران است.
عزیزی در رابطه توسعه روابط تهران با کشورهای همسایه با وجود تمام تلاش کشورهای غربی برای در انزوا نشان دادن ایران اظهار کرد: در طی 15 سال اخیر تلاش جمعی توسط کشورهای مخالف جمهوری اسلامی برای حذف و یا محدود کردن نقش ایران در تحولات منطقهای انجام شد؛ به ویژه پس از شکست آمریکا در عراق و افغانستان و عدم توانایی این کشور برای آغاز یک جنگ جدید به دنبال به انزوا کشاندن ایران بودند که البته با توجه به ویژگیهای ایران از جمله شرایط جغرافیایی، تاریخی و قدرت درون زا این مسئله امکانپذیر نبوده است.
وی افزود: علیرغم تلاشهای محور عبری-عربی-غربی برای محدود کردن بازوهای قدرت ایران در منطقه از جمله سرنگون کردن بشار اسد در سوریه، با پایداری جمهوری اسلامی همه این طرحها شکست خورد و خواست ایران برای بقای اسد در سوریه به موفقیت رسید. عزیزی با بیان اینکه در دهههای گذشته میزان نفوذ و تاثیرگذاری ایران در منطقه به صورت روز افزون افزایش یافته، خاطر نشان کرد: همزمانی و همراهی این مسئله با چند موضوع در سطح جهانی موجب اهمیت نقش ایران شده که یکی از آنها کاهش تعهد آمریکا نسبت به منطقه غرب آسیا و تمرکز بر شرق آسیاست و این امر یک زنگ خطر برای کشورهای عرب منطقه است که امنیت خود را به آمریکا متکی کرده بودند.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: حتی پس از حمله پهپادی به تاسیسات نفتی عربستان (آرامکو) هیچ حمایت محسوسی از سوی دولت آمریکا رخ نداد و همه اینها نشان دهنده تغییر در نظم جهانی است و کشورهای خلیج فارس نیز این نکته را درک کردهاند. وی با اشاره به افزایش نقش بازیگرانی همچون چین و روسیه در منطقه غرب آسیا تصریح کرد که کشورهای منطقه نیز دریافتهاند که بدون دخالت آمریکا میتوانند روابط بهتری با ایران داشته باشند. از نظر عزیزی اشتباهی که در چند سال گذشته در ایران اتفاق افتاد این بود که همه مسائل سیاست خارجی را از دریچه برجام نظاره میکرد که این مسئله در دولت آقای رئیسی اصلاح شد.
عزیزی در پاسخ به سوالی در خصوص سناریوهای احتمالی در قبال برنامه هستهای ایران در صورت عدم احیای برجام گفت: اگر تا چند ماه آینده آمریکاییها از خواستههای فرابرجامی خود کوتاه نیایند و تفاهم سیاسی حاصل نشود، بعید است تا انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا توافقی حاصل شود. از نظر وی، یکی از محتملترین سناریوها تداوم وضع موجود خواهد بود. عزیزی با اشاره به موفقیت دولت آقای رئیسی در دور زدن تحریمها و ایجاد اهرم فشار برای مذاکره با غرب موفق عمل کرده، اظهار کرد: البته دولت سیزدهم در ایجاد اصلاحات ساختاری و اساسی در حوزه سیاست گذاری اجتماعی و اقتصادی موفق نبوده و مشکلاتی مانند تورم، مسکن و … همچنان به قوت خود باقی است و این احتمال وجود دارد که دولت برای کنترل این مشکلات به یک توافق موقت که دوام آن تا 2025 خواهد بود، تن بدهد.
وی با تاکید بر اینکه با توجه به شرایط داخلی آمریکا هر گونه منافع برگام کوتاه مدت، مقطعی و محدود خواهد بود، افزود: احتمالا ایران به همین روند کج دار و مریز با آژانس ادامه دهد تا روند 10 ساله بازگشت پذیری قطعنامههای تصریح شده در توافق برجام به پایان برسد و البته ممکن است قدرتهای بزرگ با این مورد ادعایی ایران موافقت نکنند که در آن صورت نقش روسیه و چین برای ایران مهم خواهد بود.
عزیزی در خصوص احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران که در رسانههای فارسی زبان مطرح میشود گفت: حمله به تاسیسات هستهای ایران ریسک بسیار بالایی برای حمله کنندگان خواهد داشت و در مقابل واکنش ایران را به دنبال خواهد داشت و احتمالا افکار عمومی در ایران را به این سمت سوق خواهد داد که ایران به سمت بازدارندگی کامل هستهای حرکت کند و بنابراین، طرح مسئله حمله به تاسیسات هستهای ایران بیشتر یک پروپاگاندا است که با هدف تحت فشار قرار دادن افکار عمومی و مسئولین ایران مطرح میشود.