فن هونگدا با اشاره به حرکت جهان به سوی شکلگیری یک نظام چند قطبی، خاطر نشان میکند: از لحاظ تاریخی، چندقطبی شدن نظام جهانی دارای مزایای غیرقابل مقایسهای نسبت به تک قطبی شدن و دوقطبی شدن است و میتواند منافع بیشتر کشورها و مردم جهان را بهتر حفظ کند.
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، چند سالی است که تحولات جدیدی در سطح جهان در حال رخ دادن و روابط و ائتلافهای جدیدی در حال شکل گرفتن است. جنگ اوکراین این روند را تسریع کرد؛ روندی که بخش عمده آن به تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده و افول قدرت این کشور مربوط میشود. برخی تحلیلگران معتقدند که ایالات متحده آمریکا دیگر قدرت هژمون جهانی محسوب نمیشود و نظم جدید در حال شکل گرفتن است و جهان از نظام تک قطبی به چند قطبی در حال گذار است. چین یکی از اصلیترین پایههای تغییرات نظم نوین محسوب میشود و حتی برخی نظریه پردازان عرصه جهانی احتمال وقوع جنگ بین چین و ایالات متحده آمریکا را دور از ذهن نمیدانند. گروه بین الملل خبرگزاری ایسکا نیوز به منظور بررسی بیشتر این موضوع، مصاحبهای با پروفسور «فن هونگدا» -استاد دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای- انجام داد.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
– به اعتقاد برخی تحلیلگران مسائل بین الملل قطببندی جدیدی در حال شکل گرفتن در عرصه بین الملل است. نظر شما در این مورد چیست و قطبهای جدید را شامل چه کشورهایی میدانید؟
واقعیت عینی در دنیای امروز این است که نظم بین المللی ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم به طور فزایندهای موجب نارضایتی بسیاری از کشورها شده است. بنابراین، ساختن یک نظم جدید بینالمللی در حال حاضر موضوعی است که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت و هماکنون در حال رخ دادن است. در این فرآیند، بازگشت مجدد الگوی دوقطبی دوران جنگ سرد احتمالا دشوار خواهد بود. جهان چند قطبی با محوریت متحدان یا مناطق به احتمال زیاد یکی از ویژگیهای نظم بین المللی جدید در آینده خواهد بود. مانند ایالات متحده (به همراه متحدانی مانند بریتانیا، ژاپن و کره جنوبی)، اتحادیه اروپا، هند، روسیه و چین. آنچه در اینجا می خواهم بر آن تاکید کنم این است که قطعا نفوذ جهانی غرب آسیا افزایش خواهد یافت.
– به نظر میرسد اکنون برخی کشورهای جهان چین را به عنوان یکی از قدرتهای جهانی پذیرفته و بر همین اساس در حال تقویت روابط خود با چین و پرهیز از اطاعت محض از آمریکا هستند. این در حالیست که گویا خود مقامات چینی هنوز به این خودباوری نرسیده یا حداقل آن را آشکار نمیکنند. از نظر شما کدام مورد درست است و آیا چین خود را برای ایفای نقش موثرتر در جهان آماده کرده است؟
اگرچه چین هنوز با مشکلات و کاستیهای زیادی روبرو است، اما شکی نیست که این کشور به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. بنابراین، بدیهی است که توسعه همکاری با چین برای سایر کشورها مفید باشد؛ به ویژه اینکه دنیای چند قطبی در حال شکل گیری است. ارزیابی اظهارات رهبران چین حاکی از آن است که این کشور حل و فصل مسائل جهانی و موضوعات منطقه را بیش از پیش در کانون توجهات خود قرار داده است. چین در حال حاضر مسئولیتهای بین المللی بیشتری متناسب با قدرت ملی خود را بر عهده گرفته است. البته، چین و سایر کشورهای جهان باید خود را با یکدیگر تطبیق دهند، که پیامدهای مهمی بر توانایی چین برای عملکرد مؤثر در جامعه بینالمللی دارد.
– بر اساس برخی تئوریهای تاریخی از جمله «تله توسیدید» احتمال وقوع جنگ بین قدرت نوظهور (چین) و قدرت مستقر (ایالات متحده آمریکا) وجود دارد. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
نیازی به گفتن نیست که در حال حاضر تضادهای بسیار آشکاری بین ایالات متحده و چین وجود دارد. فارغ از آنچه بر اساس نظریههای روابط بینالملل یا رویههای تاریخی میتوان گفت، به نظر میرسد درگیریهای جدیتری بین ایالات متحده و چین رخ دهد. اما سناریوهای ترسناک ایجاد شده متاثر از جنگهای بین قدرتهای بزرگ باید در نظر گرفتن [واکنش] سیاست گذاران مربوطه مورد ارزیابی قرار گیرد. امروزه تصمیم گیری داخلی و خارجی هر کشور بیش از گذشته به هم پیوسته شده است. روابط ایالات متحده و چین میتواند واقعا بدتر شود، اما راه حل مشکلات بین دو طرف فقط جنگ نیست.
– جنابعالی چه سناریوهایی در مورد آینده نظم جهان متصور هستید؟
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم، از نظر نظم نوین جهانی به نظر میرسد شکلگیری نظام چندقطبی محتمل تر است. از لحاظ تاریخی، چندقطبی شدن [نظام جهانی] دارای مزایای غیرقابل مقایسهای نسبت به تک قطبی شدن و دوقطبی شدن است و میتواند منافع بیشتر کشورها و مردم جهان را بهتر حفظ کند.