با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
البته باید واقع بین هم بود. مثلا به قدرت مادی برتر آمریکا و سایر دولت های طرف مذاکرات برجامی التفات داشت اما مشکل آنجاست که التفات ما محدود به همین باشد و نتوانیم سایر لایه های واقعیت و قدرت را ببینیم.
امام راحل وقتی به مردم نگاه می کرد، خدا را در آنها می دید . برای همین مردم زمان خود را بهترین مردم می دانست و درست با اتکای الهی به همین مردم، انقلاب اسلامی را به پیروزی و تحقق رساند. او توجه داشت که آمریکا یک قدرت و قدرت برتر مادی است (واقع بین بود)، اما از آنجایی که خدا را در مناسبات عالم می دید، مبهوت آمریکا نمی شد. به آن خیره نمی شد و امید نمی بست. او تمام واقعیت را میدید؛ هم واقعیتی مادی و هم واقعیت معنوی را.
امام در مواردی آمریکا را کوچک هم می شمارد. برای همین بیشتر جاهایی که امام می خندد، آن جاهایی است که خواسته آمریکا را تحقیر کند. امام قدرت خود را هم هیچ می دیدید. جهان بینی و هستی شناسی او چنان بود که همه چیز را تجلی خدا می دانست. در عین حال خدا را تنزیه هم می کرد و به تعالی خدا در عین تجالی عنایت داشت.
امام راحل هم از حیث بینشی (جهان بینی و دانش) و هم از حیث منشی و گرایش اخلاقی و شخصیتی، در برابر آمریکا و رژیم دست نشانده آن یعنی رژیم بعث عراق و یا دولت پهلوی هرگز ترسی به خود راه نداد.
لحظه ای که ایشان را به تبعید بردند، می گویند اگر مرا در دریاچه نمک قم بیندازند هم نمی ترسم (نقل به مضمون). ایشان به مأمور تبعیدش گفته است ولله در تمام عمرش نترسیده است.
مقصود امام در اینجا ترس از غیر خدا بوده است. او حتی وقتی بزرگی قدرت آمریکا را می بینید نیز آن را تحقیر می کرد. مصداق نمادین آن، نمادسازی از آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» بود. از سویی واقعیت مادی و شیطانی آمریکا را دید و با اطلاق صفت بزرگ به آن، واقع گرایی خود را نشان داد اما از سویی آن را در برابر قدرت حقیقی و نهایی عالم یعنی خدا گذاشت و آن را با شیطان خواندن، تحقیر و نفی کرد . او مفهومی را به آمریکا اطلاق کرد که توسط مخالفان سیاست امپریالیستی، حتی مخالفان غیروطنی و غیرمذهبی به کار برده شد و کارکرد جهانی پیدا کرد.
با این توضیحات باید گفت سیاست تیم مذاکره در دولت رئیسی و قبل از این سیاست برجامی دولت کنونی، سیاستی مقتدرانه بوده است و خبر از منش و شخصیتی مقتدر می دهد که حتی اگر در کسی از اعضای تیم سیاست خارجی از جهان بینی عمیقی همچون جهان بینی امام راحل برنخاسته باشد اما به هر روی محصول شناخت درست از منطق قدرت در روابط بین الملل است؛ شناختی که از تجارب قبلی ایران نیز به دست آمده است؛ تجاربی که نشان داد زبان دنیا، زبان قدرت است.
بر اساس این منطق درست، ایران به درستی و خوبی توانسته طرف غربی را نگران و مضطرب کند. توانسته بی اثر شدن تحریم ها را القا و خود را محتاج و درمانده نشان ندهد.
تیم قبلی در زمان دولت روحانی هم زحمات بسیاری کشید. آنها متنی را تنظیم کردند که به هر حال ترامپ از آن خارج می شد. آنها استکبارستیزی با استدلال را نشان داده و منطق انقلاب اسلامی را به رخ کشیدند. تیم کنونی وامدار این زحمات است. اما اشکال بنیادین تیم قبلی، اشکالی در منش، گرایش و رفتار بود تا در مبادی دانشی و بینشی. شاید آنها منطق بی رحم قدرت را چنان که باید نمی دیدند. اما و به هر صورت نتوانستند شخصیتی مقتدر از خود و ایران نشان دهند. هم باید مقتدر و با شهامت نشان داد و هم باید در پی برتری منطقی و عقلی بر دشمن بود.
انتظار می رود تیم فعلی، به قِسم اخیر که قسم دانشی و عقلانی است بیش از پیش توجه نشان داده و در تنقیح و تعمیق مبانی نظری رودرشدن با دشمن بکوشند.
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.