احمد زیرکزاده از مؤسسین حزب ایران و جبهه ملی و عضو فراکسیون نهضت ملی در مجلس هفدهم، در ۲۲ فروردین ۱۳۶۵ در شهر آرلینگتون ویرجینیای آمریکا در گفتوگو با ضیاء صدقی از پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، از ملی شدن صنعت نفت گفت که «تاریخ ایرانی» آن را بازنشر میکند:
آقای زیرکزاده من میخواهم که یک سؤالی امروز از شما بکنم راجع به مسائل نفتی و دکتر مصدق. خیلیها صحبت میکنند و میگویند که مشاورین نفتی دکتر مصدق به علت عدم آگاهی از مکانیسم بازار نفت در آن زمان دکتر مصدق را گمراه کردند و به او راهنماییهای درست را نکردند. اگر این موضوع حقیقت دارد این گمراهی تا چه اندازه مؤثر بود در تصمیمگیری دکتر مصدق؟
بنده باید سه موضوع را قبلاً گوشزد بکنم. یکی اینکه اولاً دکتر مصدق آدمی نبود که کسی بتواند گمراهش بکند. به این معنی که اگر یک راهی را داشت نمیشد برش گرداند و تغییر مسیر بدهد، راه خودش را میرفت و مشاورینش فقط کاری که میکردند در اطراف آن نظریات خودشان را میدادند، او اگر میدید که موافق راهش هست قبول میکرد. موافق راهش نبود قبول نمیکرد. این یک چیزی است که به طور کلی راجع به مصدق در تمام جریانات کارش باید در نظر داشت.
دوم اینکه مصدق و تمام آنهایی که راجع به نفت اقدام میکردند، همان اولیهایی که نهضت نفت را راه انداختند قضیه اینکه چقدر از نفت گیرشان میآید و درآمد نفتی چقدر خواهد بود این قدر برایشان مهم نبود. آنچه برایشان مهم بود این بود که آنها متوجه بودند، بودن نفت که اقتصاد اصلی ایران است در دست خارجی، این یک عامل نفوذ بزرگی در دست خارجی است و باید این عامل نفوذ را از بین برد و نفت را باید از چنگ خارجی بیرون آورد. این را به هر قیمتی میخواستند.
حالا اگر اصلاً نفت هم نمیفروشند نفروشند، این قضیه اقتصاد بدون نفت در دنبال این فکر پیدا شده که ما آقا نفت را نمیخواهیم، برای اینکه حقیقتاً اصل این بود که این عامل نفوذ که خواهینخواهی اگر شرکت نفت در تحت قدرت خارجی باقی میماند خواهینخواهی آن قدرت خارجی با داشتن این عامل اقتصادی بزرگ در دست مسلماً بر ایران و سیاست ایران اثر میگذاشت و نفوذ پیدا میکرد، این را از بین ببرند؛ و اینها این را میخواستند قبل از هر چیزی. قضیه اینکه درآمد نفت چقدر باشد عامل دوم بود؛ و آنها البته فکر میکردند همینطوری که مکزیک نفت خودش را ملی کرد، خب، مکزیک هم چند سال نفتش را نفروخت دیگر، بازار هم نداشت و بالاخره موفق شد. گفتند خب ما هم موفق میشویم، این دو موضوع را حتماً بایستی در نظر داشت.
اما راجع به اینکه وضع خود این معاملات نفتی و مذاکرات نفتی و این صحبتهایی که راجع به نفت میشد. در مذاکرات نفتی دو قسمت و یا دقیقاً سه قسمت مطرح میشد. یک قسمت که میشود گفت کاملاً فنی، یک قسمت تجاری، یک قسمت حقوقی؛ و این سه قسمت را مصدق هیچوقت مخلوط نمیکرد و جداگانه، مثلاً نفت قسمت فنی را مشاور اصلیاش حسیبی بود، قسمت بازاریابیاش را با کسانی که سابقاً در شرکت نفت سابقه داشتند کار کردند اطلاع پیدا میکرد. حقوقیاش را شایگان و سنجابی و اینها رسیدگی میکردند و اینها مجموعه اینها مصدق را در امر نفت مشورت میدادند؛ یعنی مشاورش بودند.
من خودم که مثلاً حسیبی را از روز اولی که این موضوع نفت مطرح شد من در داخلش بودم دیگر. برای اینکه علت این هم که ما داخل قضیه نفت شدیم از این جهت بود که وقتی که اولین دفعه گمان میکنم بعد از رحیمیان، مهندس رضوی در مجلس راجع به نفت نطق کرد و مهندس رضوی هم، خب، با ما خیلی دوست بود و نزدیک بود و با هم سابقه دوستی داشتیم.
ما در حزب ایران تصمیم گرفتیم که راجع به نفت مطالعات بیشتری بکنیم و البته یک نفر را میخواستیم مأمور این کار بکنیم که این مطالعات را بکند. حزب مهندس حسیبی را که حقیقتاً مهندس عالیقدری بود، مهندس پلیتکنیک دیده است، مهندس معدن است، شاگرد اول معدن پاریس بود، حقیقتاً استاد دانشگاه، شخصیت فاضلی است. او را مأمور این کار کردیم؛ و این را به شما بگویم در آن موقعی که حسیبی شروع به کار کرد هیچگونه وسیلهای برای اطلاع پیدا کردن از امور نفتی در دست نبود، برای اینکه در بازار به قول معروف یعنی در دست مردم و در کتابخانه اصلاً هیچی پیدا نمیشد.
وزارت دارایی که منبعی بود که ممکن بود اطلاع داشته باشد یا اصلاً نداشت یا اگر هم داشت به کسی نمیداد. میگفت ندارم و من خاطرم هست که حسیبی اولین موضوعی را که شروع کرد راجع به آن به دست آورد پایه مطالعاتش شد یک بیلان شرکت نفت را در یکی از این سالها پیدا کرد که این بیلان را شرکت نفت داده بود. این را هم نمیدانم از کجا، توی کتابی از این کتابهای اروپایی پیدا کرده بود و از آن شروع کرد.
البته با دامنه گرفتن جریانات نفت زبانها باز شد و این آقایانی که در وزارت دارایی بودند، در شرکت نفت بودند، آنها بنا کردند یکقدری کمک کردن، مدارک به حسیبی دادن؛ و حسیبی مدارک تهیه میکرد. مکی در مجلس این مدارک را، این پایه نطقهای مکی بود و تمام نطقهای مکی در مجلس حسیبی تهیه کرده؛ و من خودم خاطرم هست که خیلی دفعات با مکی میرفتیم منزل حسیبی، حالا آن موقع هم مکی دیگر چندین سال از حزب ایران بیرون آمده بود چون اولش حزب ایران بود مکی، از حزب ایران بیرون آمده بود و توی حزب دموکرات رفته بود و بعد آمده بود بیرون و وکیل مجلس شد در دوره پانزدهم برای نفت فعالیت میکرد، میرفتیم منزل حسیبی آنجا مینشستیم و او صحبتهایش و نظریاتش را میگفت و با مکی با هم بحث میکردند قرار میشد که مکی صحبت بکند؛ و اولین دفعهای که راجع به مقالات کلی یعنی مطالب کلی که راجع به نفت منتشر شد ما حزب ایران به عنوان «نطقهای مکی» منتشر کردیم؛ که ما به اسم انتشاراتی از حزب ایران منتشر کردیم.
[…]
یک چیز دیگر هم من بگویم که البته این را من میگویم، حالا خیلیها نمیگویندها، من عقیدهام اینست که هر قراردادی مصدق بسته بود، خدا را شکر که نبست، هر قراردادی که بسته بود اولاً تمام مخالفین فریاد برمیآوردند که کلاه سرش رفت. مردم را گول زد. حالا آن جای خود دارد، ولی یک سال بعد، شش ماه بعد مصدق را میانداختند یک حکومت میل خودشان سر کار میآوردند و قرارداد نفت قرارداد خودشان میشد و مصدق شاهکاری کرد این بود که امضائی نداد راجع به این حقهبازی و این شاهکارش بود. برای اینکه هرچه کرده بود اگر با ملی کردن یعنی اگر دست انگلیسها را جداً کوتاه حقیقتاً کوتاه نمیکرد، تازه آن را هم من شک دارم. برای اینکه اگر کوتاه میکرد با آن روحیهای که، ببخشیدها من حالا اینطوری صریح میگویم، با آن روحیه تهاجمی که اقتصاد آمریکا داشت. اقتصاد آمریکا میدانید بعد از جنگ مخصوصاً از زمان آیزنهاور یک دفعه به جهانگشائی رفت. نمیشود گفت که حقیقتاً داشت همه جای دنیا را دست میگذاشت و با آن صورت تهاجمی که داشت و بعد از اینکه ترومن منطقه خلیج فارس را یک منطقه نفتی مورد اهمیت آمریکا اعلام کرد مسلم بود مصدق را میانداختندش و به هر ترتیبی بود اینها را بهم میزدند. ایران آن زمان با این نفاقهائی که در بینش شده بود نمیتوانست این قرارداد را نگه دارد. هر قدر هم ملی و اینها میشد. مگر اینکه، مگر اینکه در تمام این مدتها این بقائی و مکی و شاه و مصدق و اینها همه دست به دست هم میماندند. و برای ده سال میماندند نه برای ده روز یا یک سال.