تحلیلگران و کارشناسان از چند سال پیش درباره وقایع امروز جهان، کنار آمدن عربستان با ایران، تضعیف آمریکا، پایان دنیای تک قطبی، و نقش چین و روسیه مطالبی نوشته نوشتند.
موضوعاتی که آن زمان مورد تمسخر قرار میگرفت اما بسیاری از آنها به مرور به واقعیت پیوستند. تقریبا دو سال مانده به پایان دولت ترامپ مشخص شد او رئیس جمهوری تک دوره ای است؛ درباره احتمال درگیری روسیه با ناتو نیز نوشته هایی انجام شد، همچنین از تصمیم احتمالی چین برای رسیدن به مدیترانه که بعدا چینی ها آن را پروژه کمربند – راه نامیدند.
از تصمیم علی اف برای احداث کریدوری که باکو را به نخجوان متصل کند، درحالی که آن زمان کریدور زنگزور اساسا در رسانه ها مطرح نبود و بنده نیز نام آن را نمیدانستم که چند ماه بعد تازه رسانه ها به آن پرداختند.
امروز نیز با قاطعیت عرض میکنم که ایران کانون تغییرات جهانی است؛ حتی ایده، طرح و برنامه دنیای چند قطبی نیز اساسا کار ایران است؛ در محور شرقی همراهی نسبتا خوبی وجود دارد و روسیه، چین و ایران هماهنگ عمل میکنند. این هماهنگی ابتدا بین ایران و روسیه بوجود آمد و سپس چین با اکراه به آن پیوست، و حالا هرچه جلوتر میرود میفهمد که به مسیر درستی گام نهاده است.
روسیه اما بیشتر مدیون ایران است؛ مدیون آن نامه ای که یک سال و اندی قبل از جنگ اوکراین قالیباف به روسیه برد و پوتین را از یک تله بزرگ غربی آگاه کرد. (اینها تحلیل هستند، و الّا حقیر نیز مثل دیگران از جزئیات دقیق نامه باخبر نبوده و نیست) اما اعتقاد بنده این است که رئیس جمهور روسیه به جمهوری اسلامی اعتماد دارد، کما اینکه یک بار هم در گذشته به درخواست سردار دلها لبیک گفت و نیروهایش را راهی سوریه کرد تا در کنار رزمندگان محور مقاومت د۱عش را زمینگیر و آمریکا را ناکام بگذارد!
مسکو خیلی به موقع متوجه طرحی شد که قرار بود از مسیر اوکراین روسیه را غافلگیر کند؛ این طرح اما با عملیات ویژه و پیشدستانه روسیه ناکام ماند و این جبهه حالا به باتلاقی برای آمریکا و اروپا بدل شده است. جایی که ایران هم میتواند تمامی خرابکاری های آمریکا و غرب علیه خود را یکجا تسویه نماید، و همه شاهد اند که شاهد ها چگونه شهد شیرین انتقام را به کام ایرانیان میرسانند!
اما باید توجه داشت اتفاقات حیرت آور و باورنکردنی امروز، میتوانست زودتر رخ دهد اگر که دیپلماسی جمهوری اسلامی در دهه ۹۰ شمسی با میدانش هماهنگ میبود؛ اما نبود!
اگر سال ۹۲ بجای روحانی، رئیسی بر سر کار می آمد، و سردار دلها فرصت این را می یافت با دولتی هماهنگ با آرمانهای انقلاب کار کند، منطقه خیلی زودتر از اینها دستخوش تغییرات مثبت و جهان بسیار سریعتر افول آمریکا را به خود میدید. پایان روحانی در واقع پایان بی اعتمادی چین و روسیه به ایران بود؛ اگر تفکر روحانی در انتخابات ۱۴۰۰ هم پیروز میشد، امروز نه خبری از تفاهمنامه ۲۵ ساله ایران و چین بود، نه پکن پس از آن بی توجهی های روحانی به چین آغوشش را برای تهران باز میکرد، نه سعودی پای کار می آمد، و نه شاید پوتین شرایط را برای بسیاری اقدامات لازم فراهم میدید!
بگذار هرکسی هرچه میخواهد بگوید، اما انگار روحانی باید میرفت، و رئیسی می آمد تا این تغییرات شگرف در عرصه جهانی رخ بدهد. ایران کشور فوق العاده مهمی است؛ بسیار مهم تر و تاثیرگذارتر از آنچه بعضیها فکرش را می کنند. جمهوری اسلامی یک گیم چینجر واقعی است که چهره دنیا را تغییر میدهد!
آنکه پای چین را به خاورمیانه باز کرد ایران بود؛ آنکه سبب کاهش قدرت آمریکا در منطقه شده ایران است؛ آنکه با موشکهایش ابهت پوشالی ایالات متحده را فرو ریخت و به کشورهایی چون روسیه و چین جرات داد مقابل آمریکا بایستند ایران بود. آنکه گرای سرمایه گذاری در غرب آسیا و دست گذاشتن روی خط قرمز واشنگتن را به تلافی موش دوانی آمریکا در موضوع تایوان به پکن داد ایران بود؛ و همین ایران حالا که آمریکا در اوکراین گرفتار است خیلی زیرکانه حوزه خلیج فارس و غرب آسیا را مدیریت، و اسرائیل را نیز تحت فشار سختی گذاشته است و از آن سو نیز نمیگذارد نفس روسیه را بند بیاورند!
ایران کشوری فوق العاده با مردمی فوق العاده تر است؛ ایران رهبری دارد که بهترین استراتژیست و تحلیلگر جهان است؛ جمهوری اسلامی با رهبری سید علی حسینی خامنه ای و با کمک دوستان و متحدانش چهره جهان را تغییر خواهد داد و آمریکا را از اریکه قدرت مطلق دنیا پایین خواهد کشید ان شاالله!