جلسه دیروز شورای حکام، بدون صدور قطعنامه ضدایرانی به پایان رسید. اتفاقی که «شبکه خبرنگاران برجامی» در دولت روحانی آن را به عنوان فتحالفتوح جشن میگرفتند و البته امروز ساکتند. اما دولت رئیسی چگونه از قطعنامه جلوگیری کرد؟
در سال ۸۲ و آغاز پرونده هستهای، بعد از بازدید و گزارش البرادعی از تاسیسات ایران به شورای حکام، اولین بیانیه در خصوص نگرانی از برنامه هسته ای ایران در تاریخ ۱۳۸۲/۳/۲۹ صادر شد و از ایران خواسته شد پروتکل الحاقی را تصویب و اجرا کند.
پیرو این اتفاق، در تاریخ ۱۳۸۲/۶/۳ نامه رسمی ایران مبنی بر اعلام آمادگی برای مذاکره با آژانس پیرامون پروتکل الحاقی تسلیم شد. به نظرتان واکنش آژانس به این اقدام به اصطلاح اعتمادساز روحانی چه بود؟
کمتر از ۲۰ روز بعد یعنی در تاریخ ۱۳۸۲/۶/۲۱ اولین قطعنامه شورای حکام به پیشنهاد کشورهای اروپایی علیه ایران تصویب شد و ایران را مجاب به پذیرش پروتکل الحاقی کرد؛ چیزی که حدود ۲۰ روز قبل آقای روحانی آمادگی داوطلبانه خود برای مذاکره پیرامون آن را اعلام کرده بود!
در مهر و آبان سال ۱۳۸۲ و در پی انتشار بیانیه تهران مبنی بر پذیرش داوطلبانه تعلیق فعالیتها در کنار اجرای پروتکل الحاقی، ایران در تاریخ ۱۳۸۲/۸/۱ اظهارنامهها و اسناد برنامه هسته ای خود را به عنوان اقدامی اعتمادساز در اختیار آژانس قرار داد و پس از آن…
در تاریخ ۱۳۸۲/۸/۱۹ نامه رسمی ایران مبنی بر پذیرش پروتکل الحاقی به آژانس تسلیم شد و شورای حکام در تاریخ ۱۳۸۲/۸/۳۰ آن را به تصویب رساند. ولی در کمال حیرت مذاکرهکنندگان ایرانی در همان روز کشورهای غربی دومین قطعنامه پیشنهادی علیه برنامه هسته ای ایران را به تصویب رساندند!
اوایل اسفند سال ۱۳۸۲ ایران و سه کشور اروپایی در خصوص موافقت نامه بروکسل به تفاهم رسیدند. بر مبنای این موافقت نامه ایران متعهد می شد که اظهارنامه ها و اسناد را بر اساس پروتکل الحاقی تسلیم آژانس نماید و هر گونه فعالیتی در راستای تولید و مونتاژ و آزمایش و ساخت قطعات سانتریفیوژ و همچنین هرگونه فعالیت غنی سازی در هر تاسیاتی را تعلیق کند. نکته حیرت انگیز ماجرا تصویب سومین قطعنامه شورای حکام علیه برنامه های ایران تنها به فاصله سه هفته پس از این عقب نشینی بزرگ ایران بود!
متعاقب موافقت نامه بروکسل در تاریخ ۱۳۸۳/۳/۱ جمهوری اسلامی اظهارنامه ۱۰۳۳ صفحه ای فعالیت های هسته ای را در اختیار آژانس قرار داد. شورای حکام مبتنی بر همین اسناد، به فاصله کمتر از یک ماه قطعنامه چهارم را صادر کرد!
سه ماه بعد نیز در حالی که آژانس مشغول راستی آزمایی اظهارنامه ها بود و پرونده هسته ای ایران در سکوت خبری پیگیری می شد بدون هیچ منطقی پنجمین قطعنامه شورای حکام در تاریخ ۱۳۸۳/۶/۲۸ علیه برنامه هسته ای ایران به تصویب رسید!
در ۱۳۸۳/۸/۲۵ در حالیکه کشورهای غربی به هیچ یک از تعهدات توافقنامه بروکسل عمل نکرده بودند و سه قطعنامه هم علیه برنامه هسته ای ایران صادر کرده بودند، تیم مذاکره کننده ایرانی به ریاست آقای روحانی با طرف های غربی در خصوص توافقنامه پاریس به تفاهم رسیدند!
به فاصله یک هفته پس از توافقنامه پاریس فعالیت های تاسیسات UCF اصفهان به تعلیق در آمد و یک هفته بعد در تاریخ ۱۳۸۳/۹/۹ شورای حکام در کمال ناباوری ششمین قطعنامه را علیه برنامه هسته ایران تصویب کرد!
در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۱۴ کشورهای اروپایی نامهای که به طرح ۵ آگوست مشهور شد به ایران ارائه دادند که در آن به صراحت از ایران خواسته شده بود فعالیت های هسته ای خود را که حدودا دو سال از تعلیق آن می گذشت به کلی تعطیل و بساط آن را جمع کند!
برای ایجاد فشار روی ایران، شش روز بعد یعنی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۰ هفتمین قطعنامه شورای حکام به تصویب رسید و چهار روز بعد ماموریت آقای روحانی در شورای عالی امنیت ملی با کارنامهای مشتمل بر هفت قطعنامه به پایان رسید.
این ۷ قطعنامه به جهت آن که زیربنای فنی و حقوقی ارجاع ایران به شورای امنیت در دوره احمدینژاد را فراهم میکرد، اهمیت بسیار بالایی در روند امنیتی شدن پرونده هستهای داشت و البته همگی حاصل عقبنشینیهای تیم روحانی بود.
بعد از ارجاع پرونده به سازمان ملل، کار ایران با شورای حکام تمام شد تا سال ۹۷. اسرائیل مدعی اسناد جدید از پرونده هستهای ایران شد و آمانو به علت بیاعتباری این اسناد، موضوع را در دستور کار قرار نداد. آمانو مدتی بعد به صورت مشکوک و ناگهانی مُرد و گروسی جانشین او شد.
اسرائیل و به دنبال آن آژانس، روند قبل را ادامه دادند و در سال ۹۸ ادعاهای جدیدی مطرح کردند. سازمان انرژی اتمی در بیانیهای مستند به بند ۴ پروتکل الحاقی اعلام کرد که درخواست اسناد و بازرسی جدید نیازمند ارائه شواهد معتبر است و اسناد ادعایی را فاقد اعتبار دانست.
ادعاهای اسرائیل و آژانس به قدری مضحک بود که حتی روسیه در برابر آن موضع گرفت و اعلام کرد این اسناد حتی در صورت صحت، مربوط به دو دهه قبل است و ارتباطی با توافق فعلی پیدا نمیکند. با این حال، تیم مذاکرهکننده به ناگاه تصمیم گرفت دسترسی آژانس به سه سایت ادعایی را فراهم کند!
پذیرش این درخواست سیکل ناتمام بازی سیاسی آژانس برای امتیازگیری از ایران را دوباره فعال کرد و دو قطعنامه شورای حکام در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ علیه ایران صادر شد. قطعنامه ۱۴۰۱ با وجود اینکه در دولت رئیسی صادر شد، اما کاملا مبتنی بر دسترسی آژانس در دولت قبل بود.
اما دولت سیزدهم در این مدت چه کرد؟
در سفرهای متعدد گروسی به تهران، به او تذکر داده شد که آژانس نباید از مسیر فنی خود به اغراض سیاسی منحرف شود. این ماجرا البته منحصر در حرف نماند و پیرو هر اقدام کینهجویانه غرب و آژانس، جمهوری اسلامی نیز گام متقابل معناداری برداشت.
ایران در یک سال و نیم گذشته بیسابقهترین توسعهها را در صنعت هستهای ایجاد کرده، سانتریفیوژهای ممنوعه در برجام را گازدهی کرده، انباشت مواد با غنای بالا تا ۶۰% را به اوج رسانده، نظارتها را به پادمان منحصر، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف و دوربینهای برجامی را خاموش کرده است.
ایران از دورانی که روحانی بدون یک گرم غنیسازی و با امتیازات فراوان هفت قطعنامه روی دست کشور گذاشت، به شرایطی رسیده که به اعتراف غربیها از لحظه تصمیم تا زمان گریز هستهای تنها چند روز فاصله دارد و البته هیچ تعهد فراپادمانی هم نداده است.
اگر در این ۲۰ سال مذاکره کسانی باشند که هنوز نفهمیده باشند که زبان دنیا زبان اقتدار است نه التماس برای توافق، باید آنها را به حال خود رها گذاشت. آنها حتی نمیفهمند که برای معامله هم که شده باید با دست پر سر میز مذاکره حاضر شد! روح شهدای هستهای شاد.