صعود و نزول گروه‌های مرجع در ایران؛ تاریخ چه می‌گوید؟

جلسه دوم از سلسله «نشست‌های هم‌اندیشی در باب صعود و نزول گروه‌های مرجع در ایران» روز سه شنبه شانزدهم اسفند به همت دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و فصلنامه فرهنگ شهرت برگزار شد. در این نشست «عبدالله بیچرانلو» عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران و« وحید کشافی‌نیا» پژوهشگر مطالعات شهرت و معاون مرکز افکارسنجی ملت به بیان دیدگاه‌هایشان در زمینه ایدئولوژی و فرهنگ شهرت پرداختند.

جلسه اول این نشست روز شنبه ششم اسفند هم توسط دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و فصلنامه فرهنگ شهرت برگزار شد.
در اولین نشست «احسان شاه قاسمی» عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، «کاوه فرازمند» پژوهشگر علوم اجتماعی و «احمد پویاقاسمی» کارشناس ارشد مدیریت رسانه و پژوهشگر مطالعات شهرت به بیان دیدگاه‌هایشان در زمینه فرهنگ شهرت به مثابه فرهنگ مرجع‌ساز زندگی روزمره پرداختند

در ادامه شرحی از پرسش و پاسخ‌های نشست دوم را می‌خوانید؛

منظور از فرهنگ شهرت و سلبریتی چیست؟

کشافی‌نیا در پاسخ به این سوال عنوان داشت: شهرت همانند قدرت از منابع کمیاب است و یکی از اموری است که فرد را از دیگران متفاوت و متمایز می‌سازد. شهرت یک پیشینه تاریخی دارد به این معنا که به ابتدایی‌ترین تاریخ بشر برمی‌گردد. به همین منظور می‌توان انواع دسته‌بندی‌ها را در مورد شهرت داشت.

وی افزود: اولین نوع شهرت، سنتی است که بیشتر مختص وابستگان دربار است. این نوع شهرت به دلیل تولد فرد در یک خاندان خاص به او اعطا شده‌ است. دسته دوم شهرت انتسابی است به این معنا که جامعه آن را به فرد نسبت می‌دهد. دسته سوم شهرت هم اکتسابی است که در این نوع شهرت نه به فرد اعطا و نه انتساب می‌شود، بلکه فرد آن را با تلاش و کوشش کسب می‌کند.

کشافی نیا: سلبریتی نوع جدیدی از شهرت است که در دوران مدرن به وجود آمده است و در این رابطه سه رویکرد اصلی وجود دارد. دسته نخست «خاص گرایان» هستند که معتقد هستند ظهور سلبریتی حاصل نوعی انقطاع تاریخی است و این انقطاع نتیجه تغییرات تکنولوژیکی و ورود رسانه استاین پژوهشگر عرصه فرهنگ شهرت می‌افزاید: سلبریتی نوع جدیدی از شهرت است که در دوران مدرن به وجود آمده است و در این رابطه سه رویکرد اصلی وجود دارد. گروه نخست «خاص گرایان» هستند که معتقد هستند ظهور سلبریتی حاصل نوعی انقطاع تاریخی است و این انقطاع نتیجه تغییرات تکنولوژیکی و ورود رسانه است.
گروه دوم «عام گرایان» بر این باور هستند که اگرچه شکل جدید فرهنگ شهرت به نام سلبریتی از شکل سنتی آن متفاوت است اما دو چیز جدا از هم نیستند و سلبریتی در امتداد فرهنگ شهرت است و در نتیجه هیچ انقطاعی صورت نگرفته است.
گروه سومی هم وجود دارد که سعی می‌کند از این دوگانگی‌ها فراتر رود اما با این حال راه حل جدیدی مطرح نمی‌نماید.

کشافی‌نیا اظهار داشت: شکل جدید سلبریتی دارای ویژگی‌هایی است که آن را از شکل سنتی آن متفاوت می‌کند. برای مثال سلبرتی بدون واسطه‌گری رسانه تولید نمی‌شود. وابستگی سلبریتی به هوادار و یا به عبارتی مخاطب است، سرعت دست‌یابی به شهرت و گستردگی آن در رابطه با سلبریتی بیشتر است. سلبریتی محدود به حوزه خاص نیست و در همه حوزه‌ها نفوذ دارد و حتی دیده می‌شود.

وی افزود: بنابراین، سلبریتی در معنای عام باید ۷ ویژگی داشته باشد: نقش اجتماعی یا (social role) در عرصه اجتماعی داشته باشد که این امر در مورد میکروسلبریتی‌ها صحت ندارد. دستاوردهای مهم و یا جذابی داشته باشد، عموم تصدیق کنند که فعالیت‌های او شایسته تجربه است. ویژگی‌های ظاهری او جذاب و سرگرم کننده باشد. خود فرد به روش‌های مختلف به دنبال شهرت است و در آخر اینکه شهرتی که فرد بدست آورده واجد ارزش تجاری است.

بیچرانلو نیز در پاسخ به این سوال گفت: در طول سالیان افراد مختلف سعی کرده‌اند برای شهرت کلمات مختلفی مانند چهره یا آوازه‌گر جایگزین کنند که این کلمات جای نیفتاد و آن هم به این دلیل‌ که سلبریتی نوع جدیدی از شهرت است که از دل فرهنگ جامعه مدرن شکل گرفته است.

وی افزود: سلبریتی عموما با انبوه مردم معنا پیدا می‌کند. یعنی انبوهی از مردم به دور فرد جمع شده‌اند. گاهی افراد به طرز عجیب و استثنایی برجسته می‌شوند و این نشان می‌دهد که سلبریتی همیشه روند سنتی را طی نمی‌کند.

یچرانلو:اگر یک تبارشناسی در خصوص سلبریتی و یا شهرت انجام دهیم متوجه می‌شویم که در گذشته هم افرادی با عناوینی مانند لوتی، مطرب‌ و … به دنبال دیده شدن بودند و این نمایش‌گری و ابرازگری خود امری بود که به دنبالش بودند

این استاد دانشگاه بیان داشت: شهرتی که با آن مواجه‌ایم در نهایت به نوعی فردگرایی «individualism» منجر می‌شود. یعنی هر فردی با انتخاب‌های خود به دستاوردهای شخصی می‌رسد. بنابراین با شهرت نوینی رو به رو هستیم که اگر کمی با فضای اجتماعی کشور ارتباط برقرار کنیم، با فلسفه این جهانی و اومانیسم همراه می‌شود. در دوران حاضر نیز رسانه‌ای شدن به این ماجرا دامن زده است. یعنی فرد موفقیت‌های خود را به کمک رسانه به نمایش می‌گذارد.

وی ادامه داد: اگر یک تبارشناسی در خصوص سلبریتی و یا شهرت انجام دهیم متوجه می‌شویم در گذشته هم افرادی با عناوینی مانند لوتی، مطرب‌ و … به دنبال دیده شدن بودند و این نمایش‌گری و ابرازگری خود امری بود که به دنبالش بودند.

رابطه ایدئولوژی و فرهنگ شهرت چگونه است؟ چه تعبیری می‌توان از سلبریتی در دو وجه مثبت و منفی داشت؟

کشافی‌نیا در پاسخ به این سوال گفت: سلبریتی در کنار سایر مفاهیم یکی از ابعاد فرهنگ سلبریتی selebrity culture است که از خود سلبریتی هم فراتر است. این فرهنگ دارای ویژگی‌هایی از قبیل داشتن واسطه گرها، مخاطبان، بعد ارزشی و مصرف‌گرایی و لذت گرایی است.

وی افزود: در رابطه با این سوال باید ابتدا به این پرسش پرداخت که سلبریتی در فرهنگ غربی چگونه شکل می‌گیرد؟ به نظرم و بر اساس بررسی‌هایی که انجام داده‌ام، فرهنگ سلبریتی در غرب محصول نوعی نظم مستقر شده؛ یعنی بین پیش‌فرض‌هاس سنتی، بسترهای اجتماعی و فرهنگی یک نوع سازگاری وجود دارد و به همین دلیل هیچ تناقضی مشاهده نمی‌شود. در حالی که در فرهنگ ما سلبریتی با تناقض‌هایی همراه است که این امر دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها دخالت حاکمیت به عنوان یک کنشگر است که از طریق قوانین در امور مربوط به سلبریتی وارد می‌شود.
برای مثال اگر تاریخ ایران را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم فرهنگ سلبریتی که از ۲۸ مرداد به بعد وارد ایران شد، سرشار از دخالت‌های دولت بوده است. بازار آزاد و مستقل نداریم و در نتیجه نظام سیاسی مدام در امور مختلف مداخله می‌کند.
اگر تاریخ ایران را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که فرهنگ سلبریتی که از ۲۸ مرداد به بعد وارد ایران شد، سرشار از دخالت‌های دولت بوده است

این پژوهشگر ادامه داد: روندی از مداخله دولت را در امور مربوط به فرهنگ سلبریتی شاهدیم که از سخت‌گیری‌ها شروع می‌شود و بعد به نوعی وادادگی می‌رسد یا به عبارتی دوره‌ای از ممنوعیت، محدودیت و وادادگی و حاکمیت به جای تمرکز روی عوامل تاثیرگذار، بر شکل‌گیری فرهنگ سلبریتی با برون‌دادهای فرهنگی گلاویز شده که نتیجه آن فرسایش سرمایه اجتماعی سلبریتی است.

بیچرانلو نیز درباره این سوال می‌گوید: سلبریتی که در ابتدا در دوره پهلوی در کشور ما مطرح شد بیشتر به شکل نوعی ابزار موضوعیت پیدا کرد. در دوره پس از انقلاب، به دلیل شرایط جامعه، سلبریتی‌گرایی و سلبریتی‌سازی موضوعیت پیدا نمی‌کرد.
در دهه ۷۰ نیز تا حدی این وضعیت وجود داشت. از سال ۷۳ تا ۸۳ تلاش شد تا رنگ مایه فرهنگ گرایی بیشتر از حالت ایدئولوژی‌گرایی باشد و باز پس از آن دوره‌ای ظهور کرد که با تشدید رسانه‌ای شدن در جهان همراه بود.
از سال ۸۸ نیز باز رویکرد ایدئولوژی‌گرا حاکم شد. برای مردم خسته و ملول، رسانه به عنوان یک راهکار در نظر گرفته شد که می‌تواند فضا را تا حدی متعادل کند و در این بین باز از سلبریتی به عنوان یک ابزار استفاده شد و خود این امر به سلبریتی‌سازی کمک کرد. مرحله بعد سلبریتزه شدن بود که در حوزه‌های مختلف دین، بهداشت، امنیت و …. صورت گرفت. در جایی که سلبریتی در خدمت ایدئولوژی بود به عنوان سلبریتی خوب شناخته می‌شد و در هر جایی که در خدمت ایدئولوژی نبود، سلبریتی بد شناخته می‌شد.

چگونه می‌توان در حوزه سلبریتی، سیاست‌گذاری کرد؟

کشافی‌نیا می‌گوید: باید بدانیم سیاست کنترل دیگر به کار نمی‌آید. باید به فرهنگ قبلی سلبریتی به جای طرد آن بازگشت. زیرا طرد سلبریتی در زمانی مانند دهه ۶۰ سبب شد آنها به سمت فرهنگ لس‌آنجلسی روی آورند. همچنین باید سیاست جذب حداکثری داشته باشیم. فضای گفت و گو باید رشد کند به‌گونه‌ای که باید حدی از مدارا و پذیرش سلبریتی به عنوان شهروند وجود داشته باشد. همچنین قانون‌گذاری به صورت شفاف صورت بگیرد.

بیچرانلو نیز در این خصوص گفت: از واقعیت ایدئولوژی‌گرایی که در دوره‌های مختلف بوده، باید دست برداریم.

دیدگاهتان را بنویسید