در مدت اخیر، وقوع جهش های قابل توجه در قیمت ارز و طلا، جدای از واکنش گسترده جامعه نخبگانی و تحلیلگران حوزه اقتصادی، به یک بازیِ به تمام معنا طاقت فرسا با روح و روان مردم کشورمان نیز تبدیل شد و موجی از نگرانی را در میان آن ها با محوریت دغدغه های معیشتیشان ایجاد کرده است.
در این راستا تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد دلایل وقوع جهش قیمت ارز و متعاقبا تاثیرات آن بر دیگر بازارهای مالی کشورمان مطرح شده و همچنان نیز می شود. با این حال، اینطور به نظر می رسد که با توجه به تحلیل و تفسیرهای ارائه شده در این زمینه که البته پدیده ای تازه نیز تلقی نمی شود، می توان 3 راهکار عمده و اصلی را جهت مقابله با جهش های ارزی در اقتصاد ایران مورد شناسایی قرار داد.
1: ضرورت شناسایی دقیق “صورت مساله” جهش های ارزی در اقتصاد ایران
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، تاکنون تحلیل های مختلفی در مورد دلایل و ریشه های وقوع جهش های ارزی در اقتصاد ایران و راه های مقابله با آن ارائه شده است با این حال، واقعیت این است که هنوز صورت مساله بحران مذکور به صورت دقیق چه از سوی تیم اقتصادی دولت و چه جامعه نخبگان کشورمان به خوبی و با اجماع نظر، مورد شناسایی قرار نگرفته است و درست به همین دلیل هم است که شاهد ارائه راهکارهای موثر جهت مخاطب قرار دادن این چالش ها نیستیم.
آنچه اکنون نیز می بینیم صرفا راه حل های موقتی است که بعضا خود موجب ایجاد چالش ها و بحران های دیگر می شوند و در دراز مدت مشکلی را در معادله کلی حل چالش های بازار ارز کشورمان حل نمی کنند. از این رو، بایستی صورت مساله جهش های ارزی در ایران، هم به معنای واقعی کلمه به اولویت نظام حکمرانی اقتصادی کشور و هم نخبگان سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل شود و از تمامی ظرفیت ها جهت حل آن استفاده گردد.
تکرار راهکارها و سیاست های غلط گذشته که بعضا نتایج وخیمی را نیز به بار آورده اند و جز به تاخیر انداختن چالش ها و بحران ها هیچ دستاورد دیگری برای کشورمان ندارند، باید کنار گذاشته شود و درست به همین دلیل نظام حکمرانی کشورمان در سطح کلان بایستی به مساله به صورت کاملا جدی و همه جانبه بنگرد و ظرفیتهای خود را تماما در راستای مخاطب قرار دادن چالش های مرتبط با مدیریت بازار ارز به کار گیرد.
دستورکاری که حداقل تا به امروز به صورت میدانی و عملی خود را نشان نداده و آنچه شاهد بوده ایم صرفا مجموعه ای از اقدامات جزیره ای بوده که البته تبعات فراگیری را با خود به همراه داشته و بعضا به شدت نیز بحرانزا بوده است.
2: توجه به چالش های زیربنایی در اقتصاد ایران
یکی دیگر از مولفه هایی که تا حد زیادی وقوع جهش های ارزی در اقتصاد ایران را عملا به یک واقعیت مسلّم آن تبدیل کرده، عدم نگاه ریشه ای به چالش های زیربنایی اقتصاد کشورمان است. البته که دولت سیزدهم در ابتدای روی کار آمدن خود با طرح ایده “جراحی اقتصادی” به صور خاص نشان داد که اصل مشکل را به خوبی تشخیص داده با این حال متاسفانه این ایده به تدریج از دستورکار و اولویت اصلی دولت خارج شد و دیگر کمتر به آن توجه می شود.
چالش ها و مشکلات ریشه ای در اقتصاد ایران عملا به وقوع جهش های ارزی در کشورمان خط می دهند و آن را تشویق و تحریک می کنند. به عنوان مثال، تولید روزانه 4 هزار میلیارد تومان حلق پول از سوی بانکهای کشورمان، نقش قابل توجهی در تشدید بحران نقدینگی دارد و این مساله در سطحی کلان بروندادی جز تحمیل تورم و متعاقبا وقوع جهش های ارزی در اقتصاد ایران ندارد.
این در حالی است که مدت هاست از اصلاح نظام بانکی در کشورمان صحبت می شود اما در میدان عمل هیچ اقدام موثری در این رابطه صورت نمی گیرد. در کنار این مساله در زمینه مبارزه با رانت و فساد و غیره در فضای کلی اقتصاد ایران نیز نیاز به انجام اقدامات ریشه ای و گسترده است که تاکنون شاهد اقدامات باثبات و مداوم در این زمینه نبودهایم.
3: ضرورت بکارگیری تیم اقتصادی مجرب
از ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم در کشورمان، به طور خاص جامعه نخبگانی کشورمان در حوزه اقتصاد و البته برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتقادات مختلفی را در مورد کم تجربه بودن تیم اقتصادی دولت و ضرورت تقویت این تیم مطرح کرده و می کنند.
استدلال اصلی این طیف بر این بنیان منطقی استوار است که در شرایط جنگ همه جانبه اقتصادی آمریکا علیه ایران که به تازگی برخی قدرت های اروپایی نیز در این حوزه به نحوی جدی علیه کشورمان وارد شده اند، بایستی از حدِ نهایت ظرفیت های اقتصادی کشور به ویژه در حوزه نخبگانی استفاده کرد و فضای اقدامات مخرب دشمنان کشورمان در حوزه اقتصادی علیه ایران را تا جای ممکن محدود و محدودتر کنیم.
در این راستا، ایران اساسا در موقعیتی نیست که بخواهد با آزمون و خطاهای رایج نیز به مصاف مشکلات و چالش های اقتصادی خود و یا مثلا جنگ ارزی تحمیلی علیه خود برود. از این رو، استقرار تیم اقتصادی قوی و باثبات در دولت یکی از الزامات اصلی کشور در شرایط کنونی است که در نوع خود می تواند تا حد زیادی دامنه آسیب ها و خسارت جنگ ارزی تحمیلی دشمنان ایران به اقتصاد کشورمان را نیز کاهش دهد و حتی بعضا فرصت هایی را نیز برای کشورمان ایجاد کند. مساله ای که بایستی به صورت ویژه مورد توجه دولت و نظام حکمرانی کشورمان باشد. البته که در مورد سه مولفه ذکر شده باید این نکته را نیز مد نظر داشته باشیم که ایران در موقعیت تلف کردن زمان و یا از دست فرصت ها و ظرفیت هایش در حوزه اقتصادی نیز قرار ندارد !