پشت پرده مسمومیت سریالی دانش آموزان

چرا گزاره “کار خودشونه” بی‌ارزش است؟

جریان رسانه‌ای اپوزیسیون و شبکه‌های تلویزیونی ضد ایرانی در تلاش هستند تا جمهوری اسلامی را عامل این خرابکاری‌ گسترده معرفی کنند. آنها برای اثبات ادعای خود هیچ سندی ارائه نمی‌دهند؛ بلکه تلاش می‌کنند جمهوری اسلامی را نظامی متحجر، ضد زن و انتقامجو معرفی کنند و با تکرار کلیدواژه‌هایی چون رفتار طالبانی، داعشی یا افراط‌گرایانه می‌خواهند بدون ارائه سند، جمهوری اسلامی را عامل مسمومیت سریالی دانش‌آموزان معرفی کنند.

به دلایل مختلف عقلی و  منطقی می‌توان درک کرد که جمهوری اسلامی نه تنها نیازی به چنین اقداماتی ندارد، بلکه حفظ آرامش عمومی و امنیت روانی مردم در برهه‌ای که شرایط اقتصادی باثباتی در کشور برقرار نیست، از الزامات مورد نیاز کشورداری است. آمار رو به افزایش حضور دختران و بانوان در مراکز تحصیلی، فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی و …. اثبات می‌کند ضدزن بودن نظام، آخرین برچسبی است که می‌توان به جمهوری اسلامی زد و در این زمینه نظام سربلند است.

همچنین در ایام آشوب‌های اخیر، موجی از دروغ‌ و اتهامات واهی و عجیب را از سوی رسانه‌های اپوزیسیون و شبکه‌های تلویزیونی لندنی/سعودی شاهد بودیم. اتهاماتی مانند آزار جسمی، جنسی و کودک‌کشی و … که تک تک آنها تکذیب شد و اثبات هم نشد. این بار هم انتساب مسمومیت‌های به عوامل حکومتی، در سر خط رسانه‌های اپوزیسیون قرار دارد. باید خاطر نشان کنیم که مسمومیت ۳۹ نفر از دانشجویان دانشگاه امام صادق[1] و ۴۲ دانشجوی دانشگاه فرهنگیان[2] از جمله اولین موارد مسمومیت در کشور بود که هفته اول خرداد ۱۴۰۱ اتفاق افتاد.

اما فارغ از اینکه کدام جریان ضدایرانی عامل اجرای عملیات مسمومیت‌های سریالی است، به بررسی اهداف و نتایج احتمالی چنین اقداماتی می‌پردازیم:

اعتبارزدایی و القای ناکارآمدی

با توجه به گذشت ۳ ماه از آغاز مسمومیت‌های سریالی و عدم شناسایی حتی یک نفر، یکی از اهداف چنین اقداماتی ناکارآمد جلوه دادن دستگاه نظارتی، امنیتی و انتظامی است و عاملین تلاش می‌کنند با طولانی و گسترده کردن وسعت عملیات، این گزاره را در افکار عمومی تقویت کنند.

برهم‌زدن تمرکز دستگاه‌های نظارتی

از دیگر اهداف این سلسله عملیات، مشغول‌سازی دستگاه نظارتی، امنیتی و انتظامی به این مسئله و پیش‌برد عملیات‌های ضدایرانی متعدد در دیگر حوزه‌ها و نقاط است. بدین گونه که با تمرکز ویژه دستگاه‌ها بر سر این موضوع، احتمالا شاهد کاهش تمرکز در دیگر حوزه‌ها خواهیم بود و عاملین از این فرصت برای پیش برد اهداف خود استفاده خواهند کرد.

تحریک جمعیت خاموش

اندیشکده‌های آمریکایی در طرح‌ریزی‌های خود علیه ایران، مردم را به چند دسته[3] تقسیم می‌کنند. در این دسته‌بندی از افرادی اسم می‌برند که با معترضان نسل جدید ابراز همراهی می‌کنند، اما هنوز کاملا بسیج نشده اند. این گروه،‌ عمدتاً متشکل از طبقه متوسطی است که شمار بیشتر آنها در میان سالی قرار دارند و درنتیجه درباره تغییرات بنیادی در شرایط نبود گزینه جدی، به شدت ملاحظه دارند. آنها معتقدند: اگر تظاهرات به حامیان انبوه لازم دست نیابد و چشم انداز مثبتی برای آینده ترسیم نکند، بعید است اکثریت خاموش به این جریان اعتراضی ملحق شوند.

این اندیشکده‌ها تاکید دارند بدنه «همراهان نسل جدید» اگر به تظاهرات نپیوندد، جمعیت معترض انبوده نخواهد بود و این موجب می‌شود اکثریت خاموش به جریان اعتراض ملحق نشود. یکی از راهکار ارائه شده توسط آنها پیوستن بدنه همراه به معترضین و در نتیجه فعال شدن اکثریت خاموش است.

دانش‌آموزان مدارس، گروهی هستند که بیشترین «دربرگیری» در جامعه را دارند و با به خطر انداختن سلامت این گروه، جریان‌های ضدایرانی تلاش دارند تا با یارگیری از میان نوجوانان، خانواده‌های آنها و بخش‌های خاموش جامعه، «چرخه جدیدی» در اعتراضات راه‌اندازی کنند و جامعه را به سمت آنچه که «مسیر انقلابی» می‌نامند سوق دهند.

این طور بنظر می‌رسد که در ادامه استراتژی هزار ضربه چاقو علیه ایران، جریان‌های ضد ایرانی تلاش دارند این بار در مسیر نابودی اعتماد و سرمایه اجتماعی ایران قدم بردارند.

تلاش برای مذهب‌هراسی

بخشی از جریان اصلاحات تلاش دارند از فضای ایجاد شده با استفاده از ادعاهای بدون سند و استفاده از عباراتی چون رفتار واپس‌گرایانه و متحجرانه برای ایجاد تنفر نسبت به مذهب بهره‌برداری کنند. آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت و محمد علی ابطحی، رئیس دفتر سید محمد خاتمی و شبکه شرق از جمله افراد و رسانه‌هایی بودند که بر این گزاره‌ها دمیدند. دو قطبی‌سازی در حوزه مذهب و ایجاد نفرت نسبت به مذهب و مذهبیون و معرفی افراد در قالب افراط‌گرایان و استفاده از عناوینی همچون «ورود بوکوحرام و داعش» از جمله اقدامات اخیر این جریان سیاسی بوده است. در راستای القای همین مفهوم، معصومه ابتکار، از معاونین دولت قبل در اینستاگرام[4] خود نوشت: یک بار برای همیشه حجت را بر متحجران ضد زن تمام کنید.

اتاق فرمان مشترک «آشوب»، «جنگ ارزی» و «مسمومیت سریالی»

با قدری توجه به جزئیات و شباهات‌ها می‌توان استنتاج کرد که اتاق فرمان آشوب‌های ناکام اخیر و جنگ ارزی فعلی که در جریان است، با این سلسله عملیات، مشترک است و می‌توان تحلیل کرد که جریان‌های ضدایرانی همراستا با پیشنهاد اندیشکده‌های غربی، تلاش دارند با راه‌اندازی «چرخه جدید» اعتراضات، پیوندی میان معترضین در حوزه اقتصاد با معترضین در حوزه فرهنگی؛ اجتماعی و سیاسی ایجاد کنند تا همانطور که بالاتر توضیح داده شد، بدنه خاموش را به حضور در خیابان تحریک کند و بتوانند به اهداف خود دست یابند.

 

دیدگاهتان را بنویسید