در هفتمین جلسه از نوزدهمین دوره هیات نظارت بر مطبوعات امروز یکم اسفندماه، گزارش تخلفات روزنامه «سازندگی» از حدود مطبوعات موضوع تبصره دو ماده (5) و بند یازده ماده (6) قانون مطبوعات مطرح شد و به نقل از روابط عمومی معاونت مطبوعات، به دلیل آنچه اصرار بر تخلف در درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی طی ماههای گذشته عنوان شده است، هیات نظارت بر مطبوعات رای به توقیف این روزنامه صادر کرد.
برخی از اخباری که باعث توقیف روزنامه «سازندگی» شد
بر اساس پیگیری روزپلاس مهمترین مصادیق اخباری که باعث توقیف این روزنامه شد به شرح زیر است:
“طغیان گوشت”
01/12/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “طغیان گوشت” انتخاب کرده و در آن، با اشاره به افزایش قیمت گوشت و حذف آن از سفره طبقه متوسط، سرعت فقر را در کشور بالا عنوان کرده و در ادامه، مدعی فرو رفتن در باتلاق ابرتورم در دولت سیزدهم شده است.
“هراس شیراز”
20/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “هراس شیراز” انتخاب کرده که در آن مدعی نقش همسر معاون رئیس جمهور در امور زنان در موضوع تخریب بافت تاریخی شیراز شده است.
“سهم عوام سهم خواص”
19/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “سهم عوام سهم خواص” انتخاب کرده و در آن سهم حامیان دولت و اصولگرایان در بودجه سالانه را بیشتر از مردم عنوان کرده و در ادامه، به نقل از اقتصاددانان بودجه ریزی در کشور را در راستای حامی پروری دانسته است. همچنین در این مطلب، اعطای رانت و امتیاز به شرکای سیاسی را از مشخصه های اصلی سیاست در کشور دانسته و در ادامه، بودجه سالانه کشور را به عنوان بهترین ابزار برای حمایت از حامیان معرفی کرده است
“خراج از مردگان”
16/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “خراج از مردگان” انتخاب کرده که در آن به موضوع لایحه هزینه نگهداشت سالیانه قبور به شورای شهر از سوی شهردار تهران اشاره دارد.
“دولت بی سرمایه”
13/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “دولت بی سرمایه” انتخاب کرده که در آن ضمن گفت و گو با حسین مرعشی، ضمن بررسی تبعات طرح مولد سازی دارای های دولت، این طرح را به عنوان عامل جبران کسری بودجه عنوان کرده است.
“مخمصه”
12/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “مخمصه” انتخاب کرده و در آن، با اشاره به آغاز شروع به کار جشنواره فیلم فجر، مدعی سنگینی سایه سیاست بر روی آن شده و در ادامه، دلیل این اتفاق را مسائل سیاسی اخیر و تحریم جشنواره از سوی برخی بازیگران دانسته است.
“دوئل زنانه”
10/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “دوئل زنانه” انتخاب کرده که در آن، با اشاره به شعار «زن، زندگی، آزادی» آن را به نقل از انسیه خزعلی، شعار انقلاب اسلامی دانسته و در ادامه، به نقل از معصومه ابتکار، این شعار را با ملاک های کشور همخوان دانسته است.
“حراج بدون نظارت”
09/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “حراج بدون نظارت” همراه با تصویری از معاون اول رئیس جمهور انتخاب کرده و در آن، مولد سازی و مدیریت دارایی دولت را یادآور واگذاری غیر اصولی مخابرات و مهاب قدس دانسته و در ادامه، مصونیت قضایی برای معاملات دولتی را یک بدعت عجیب عنوان کرده است
“اثر باد بیشتر از اثر مسوولان است”
03/11/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “اثر باد بیشتر از اثر مسوولان است” انتخاب کرده که در آن، با اشاره به اظهارات رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوا، مدعی احتمال وجود بنزین آلوده و تاثیر آن در آلودگی هوا شده است.
“زیر صفر”
25/10/1401
روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “زیر صفر” انتخاب کرده که در آن، با اشاره به رتبه دوم ایران در ذخیره گازی جهان، دولت را به اجرای سیاست های پوپولیستی در راستای افزایش قیمت انرژی و گاز در کشور متهم نموده است.
“عذرخواهی کنید”
07/10/1401
– روزنامه سازندگی تیتر یک خود را “عذرخواهی کنید” انتخاب کرده و در آن با اشاره به اظهارات سید حسین مرعشی در مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، برخی صداهای منعکس شده از سوی تریبون های جمعه را مصداق بی اخلاقی و بی مبالاتی دانسته و در ادامه، نسبت به تامل بیشتر در سخن گفتن از سوی ائمه جمعه تاکید کرده است.
“تکذیب شکنجه و اکاذیب ثابتی”
صفحه 3 روزنامه سازندگی مورخ 26/11/1401 مطلبی به قلم محمدرضا علی حسینی
“…سیستم فرهنگی جمهوری اسلامی این ۴۴ سال انحرافاتی داشته و اغلب اسیر روزمرگی یا به فکر مسائل فرعی و شخصی بوده است. برای همین هم شخصی مانند پرویز ثابتی…میتواند بیاید و ادعا آزادی را مطرح کند. به نظر من برخی از مسئولین باید خجالت بکشند که تحت تاثیر مسائل اقتصادی و اختلاسها و چپاولها نتوانستند، کار فرهنگی مناسبی بکنند تا امروز کسانی مثل ثابتی و دیگر شکنجهگران ساواک بیایند و برای ما ادعای آزادی و دموکراســی و حقوق بشــر بکنند…به نظر من بازگشت ثابتی به صحنه به دلیل کمکاری و اشتباهات مدیران جمهوری اسلامی است که بر سر مبارزان و فداکاران این کشور آورده است…”
“فراموشی و شرم”
صفحه 3 این روزنامه مورخ 25/11/1401 مطلبی به قلم محمد رضا جوادی یگانه
“…تغییرات در انقلاب، درسـت یا نادرست، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، بخش جمهوری را فدای بخش اسلامی کرد و آزادی سیاســی را وانهاد و امروز در ادبیات رسمی کمتر نشانی از آزادی سیاسی است…مشخص است که در انقلابی با آن همه امید و انرژی، وقتی جای اصل و فرع عوض میشود؛ استبکارستیزی را جایگزین توسعه میکند…چنین خواستی میخواهد به جای همه مردم، تنها با بخشی از مردم کار کند. کم و بیش آزادیها مشروع آن دسته دیگر را هم نادیده بگیرد…هدف اصلی مردم هنوز همان توســعه است: یک زندگی آباد، آزاد و مسـتقل…آنچه موجب شده تا استبداد (پهلوی) و ترور (مجاهدین) مدعی آزادی شوند، ترکیب فراموشی و شرم نزد مردم و عدم اصلاحات در نظام است و این ترکیب، ترکیب نگران کنندهای است…چنانچه…پیشنهاد اصلاح و ترمیم ساختار برای تحقق ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن پذیرفته نشود، معترضین ممکن اســت به هر چیزی تن دهند: حملــه نظامی خارجی، استبداد ملوکانه، یا آنارشیسم و جنگ خیابانی. اما هنوز اصلاح امکان پذیر است، یک اصلاح ساختاری میتواند امید به اصلاح را زنده و دومینوی بهبود را آغاز کند…”
“بازگشت به ایده آشتی ملی”
صفحه 3 روزنامه سازندگی مورخ 06/11/1401 مطلبی به نقل از خبرگزاری ایلنا و به قلم سعید شریعتی
“…میثاق میان جامعه و حاکمیت…به شدت لطمه دیده و بنیان اعتماد اجتماعی از بین رفته و اجزای مختلـف جامعه به انحای گوناگون نسـبت به مسئولان بیاعتماد هستند…ما چارهای نداریم جز اینکه الگوی حکمرانی را عوض کرده به سمت حکمرانی خوب حرکت کنیم…اینها بحرانهایی است که از پس هم به وجود میآید. تا وقتی به این مسائل فکر جدی نشود این پدیدهها قهری است و نیاز به دشمن نیست. امروز گویی برخی در سیستم علیه آن کار میکنند…در گذشته گفتوگوهایی میان برخی از شخصیتها اصلاحطلب با ســران نظام در جریان بود اما طبق اخباری که دارم، متاسفانه این گفتوگوها متوقف شــد و گویا شنیدن حرفهای اصلاح طلبان خوشایند برخی نبوده است…”
“راه فرار پلنگ زخمی”
صفحه 3 روزنامه سازندگی مورخ 10/11/1401 مطلبی به قلم مهرداد احمدی شیخایی
“…فرض کنید که همه راههای کنش اجتماعی در شــرایط فشار بسته باشد، در این حالت اگر جامعه مانند یک پلنگ زخمی رفتار کند، چیز غریبی نیست و جای تعجب ندارد، تعجب آنجاسـت که انتظار داشته باشیم در شرایط فشار و در حالتی که هیچ راه گریزی هم وجود ندارد، مردم از خود واکنشی نشان ندهند. برای همین کنشها اجتماعی بعضاً خشن در این وضعیت اجتناب ناپذیر اســت…اینکه تنگناهای سیاســی- اقتصادی به حد اعلای خود برسد و از طرفی فشارهای اجتماعی هر روز بیشتر شود…از یک سو بعد از استقرار دولت یکدست به مردم مژده صیانت نیز داده شود…مانند همان بستن آخرین گریزگاهها بر پلنگ زخمی اســت. برای همین کاملاً طبیعی بود که با اولین جرقه، این خرمن آماده اشتعال آتش بگیرد…وقتی مردم حتی به اندازه تغییر مجریان و قانون نویســان در تصمیمات سهیم نیستند…آیا خیلی دشوار است که واکنششان را پیشبینی کنیم؟ نمیشود بر پیکر نحیف این مردم از هر سو زخمی وارد شود و بعد انتظار واکنش هم نداشته باشیم. من که گمان نمیکنم حاکمیت یکدست به این موضوع توجه نداشته باشد…”
“بازگشت به بازرگان”
صفحه 3 روزنامه سازندگی مورخ 06/11/1401 مطلبی به قلم محمد توسلی
“…مهنـدس بــازرگان و همراهان ایشان از همان دهه ۲۰ همزمان برنامههای آگاهی بخشی، راهبرد توانمندسازی جامعه را نیز از طریق ایجاد و تقویت نهادها مدنی در اولویت برنامههایش قرار دادند تا ضمن فراهم شــدن بستر آگاهیبخشی زمینه برای تقویت روحیه کارجمعی فراهم شود…در دهه ۴۰ تاسیس نهضت آزادی ایران با مشارکت کادرها تربیت شده در نهادهای مدنی و نهضت مقاومت ملی برای تداوم رسالت آگاهی بخشی و رفع موانع گذار به آزادی و دموکراسی…”
“محکوم به شکست”
در صفحه اول روزنامه سازندگی مورخ 18/11/1401 سرمقاله ای به قلم مصطفی هاشمی طبا
“…کل روال اجرای این ایده به خصوص بحث مصونیت سازی هیات [مولدسازی] خلاف قانون اساسی است چرا که همه مردم در برابر قانون اساســی یکســان هستند…این اظهار حتی زیر ســوال بردن شأن و جایگاه قانونی قوه قضائیه است…مساله هم ابهام دارد هم از اساس غیرقانونی است…وظایف مجلس و نمایندگان مجلس در بحث نظارت، دیوان محاسبات و سازمان بازرسی در اجرای این طرح و مصوبه چیست؟…این طرح تنها یک تنش روانی به جامعه داد و مانند بسـیاری از موارد دیگر که قابل اجرا نبوده، قابل اجرا نخواهد بود…”
“روایت بیگانگی”
صفحه اول روزنامه سازندگی مورخ 26/11/1401
“…تشدید ناامنیها ســروش را بر آن داشت که بارها به رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه وقت نامه بنویسد و طلب امنیت و آرامش کند و هشدار دهد…برای دولت و حکومت یک کشور فخری و فضیلتی نیست که دانشگاهیان و هنرمندانش، مظلــوم و مرعوب به جرم ابراز آراء خود در هراس و ناامنی به سر برند و از اظهار سرمایه های فکری و هنری خود خائف باشند و جان و معیشت و آبروی خود را معروض هتک و حمله غوغائیان ببینند…به دنبال چنین آراء و نظراتــی، عرصه را بر سـروش تنگ کردند و مانع از تدریس او در دانشگاه شدند…دهه ۷۰ تنها از طریق ماهنامه کیان و چاپ کتابهایش نظرات و افکار خود را به عرصه عمومی منتقل میکرد اما پس از سال ۸۸ او دیگر به ایران نیامده…”