سفر سه روزه «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور کشورمان به چین که هفته گذشته به دعوت «شی جین پینگ» همتای چینی خود صورت گرفت، بازتابهای زیادی در فضای سیاسی و رسانهای جهان داشت.
این سفر را باید ادامه رویکرد عملگرایانه و نتیجهمحور سیاست خارجی دولت سیزدهم با اولویت نگاه به همسایگان و شرق ارزیابی کرد.
در این سفر، علاوه بر دیدار مقامات دو کشور و رایزنی پیرامون موضوعات مهم دوجانبه و بینالمللی، 20 سند همکاری در عرصههای مهم اقتصادی، تجاری و تبادل دانش و تکنولوژی به امضا رسید و یسترهای لازم برای اجراییسازی سند جامع راهبردی 25 ساله میان طرفین مورد بررسی قرار گرفت.
یکی از اهداف مهم این سفر پیگیری توافقات دو طرف در حوزههای اقتصادی و تجاری بود. بر اساس آمار گمرک، مبادلات تجاری چین با ایران با رشد ۱۱ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده و حجم صادرات نفت ایران به چین به حالت قبل از تحریمها بازگشته است.
مذاکرات بین مقامات ارشد دو کشور نشان میدهد که با رویکردی واحد در قالب اقتصاد چند لایه در کنار رفع نیازهای طرفین، ابعاد جدیدی از همگرایی منطقهای از سوی تهران و پکن دنبال میشود.
طرح راهبردی «یک کمربند یک جاده» اصلی مهم در تحقق این طراحی است. اهمیت این طرح در اقتصاد جهانی چنان است که غرب تمام ابزار خود را برای مقابله با آن به کار گرفته است.
ایران از ظرفیتهای بزرگی برای مشارکت در این طرح برخوردار است و این طرح میتواند در کنار تامین نیازهای اقتصادی، نقش آفرینی ایران در حوزه منطقهای بهویژه در میان اعضای شانگهای را گسترش دهد. از سویی؛ تهران و پکن با تهدیدات سیاسی و امنیتی تقریبا مشابهی برخوردار هستند چنانچه تروریسم تحمیلی در منطقه، تهدیدی برای طرفین قلمداد میشود، موضوعی که از محورهای مذاکرات میان دو طرف بود.
یکی از دیگر نکات مهم این سفر، انجام آن پس از سفر پر سر و صدای رئیس جمهور چین به عربستان و دیدارش با اعضای شورای همکاری خلیج فارس بود، که برخی آن را عبور چین از ایران و حامل پیامدهای منفی برای ایران ارزیابی کرده بودند.
پکن به دنبال افزایش روابط خود با کشورهای عربی در کنار گسترش طرح یک کمربند یک جاده است تا به این ترتیب نفوذ جهانی آمریکا را کاهش بدهد، از این رو مقامات چینی با توجه ظرفیتهای بزرگ ترانزیتی و ثبات امنیتی و جغرافیایی ایران، همواره تهران را شاهراهی برای توسعه روابط با دیگر کشورها میدانند.
مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که روابط راهبردی ایران با چین در مولفههای مختلفی نظیر انرژی، ترانزیت، توسعه زیرساختها، سرمایهگذاری و… اساسا نباید در قیاس رقابت با عربستان مورد سنجش قرار گیرد بلکه باید آن را به عنوان کاهش نفوذ غرب در منطقه ارزیابی کرد.
هراس آمریکاییها از گسترش روابط ایران و چین زمانی آشکارتر میشود که «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه امریکا در این باره گفت: «وقتی صحبت از توسعه روابط با ایران به میان میآید، فکر میکنیم که برای بقیه جهان مهم است که این روابط کاملاً روشن شود چرا که پیشرفتهای هستهای ایران، تلاشهای این کشور برای صدور تروریسم و نفوذ بد در سراسر منطقه، چیزی نیست که هیچ کشوری آن را تحمل و حمایت کند.»
در این شرایط اروپا و آمریکا اقدامات خصمانه زیادی را علیه دو کشور انجام دادند که میتوان به ادعای امریکا، انگلیس و برخی کشورهای اروپایی درباره بالنهای چینی، تشدید ادعاهای غربیها در باب توان پهپادی ایران و نقش آن در جنگ اوکراین و… اشاره کرد.
یکی دیگر از اهداف مهم این اقدامات، تحت الشعاع قرار دادن سفر رئیسی به چین و به حاشیه بردن دستاوردها و پیامهای جهانی تعاملات تهران-پکن بود.
در کنار این اقدامات، در رسانههای معاند فارسیزبان نیز تلاش شد تا با رویکرد تحقیر، تخریب و مایوسسازی مردم ایران، دستاوردهای این سفر زیر سوال برود.
زمانی غربیها مدعی بودند که تنها ناجی جهان هستند و هیچ کشوری بدون ارتباط با آنها نمیتواند به تامین منافعش دست یابد اما اکنون با چالشی به نام همگرایی موثر و کارآمد کشورهای مستقل مانند ایران، روسیه و چین مواجه شدهاند.