پایگاه خبری “میدل ایست مانیتور” در گزارشی با اشاره به بحران اقتصادی قابل توجه مصر و در عین حال، عدم رغبت رژیم سیاسی این کشور در اصلاح رویه ها و سیاست های خود در حوزه های مخصوصا سیاسی و اقتصادی ، مصرِ کنونی را شبیه به یک بمب ساعتی توصیف کرده که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد. کشوری که اکنون در کنترل نظامیان است و باج گیری های گسترده ای را از تامین کنندگان مالی بینالمللی خود انجام می دهد.
میدل ایست مانیتور در گزارش خود می نویسد:
«هفته گذشته، تحلیلگران و فعالان رسانه ای سعودی از رژیم مصر و به ویژه آنچه آن ها افزایش تسلط ارتش مصر بر دولت این کشور(و به ویژه عرصه اقتصادی آن) عنوان کردند، به انتقاد پرداختند. این انتقادها در بحبوحه یکی از بدترین بحران های اقتصادی مصر مطرح شده اند.
این انتقادات پس از طرح گزارش هایی دال بر عدم رغبت پادشاهی سعودی جهت تخصیص کمک های مالی به رژیم مصر و غیبت محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از شرکت در یک نشست مشترک با حضور محمد بن زاید رهبر امارات و دیگر رهبران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و کشورهایی نظیر اردن و مصر مطرح شده اند. اینطور تصور می شود که در بخشی از نشست مذکور به بحران اقتصادی مصر و ضرورت حمایت مالی از دولت مصر نیز پرداخته شده است.
در اکتبر گذشته، عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر در مورد بی توجهی و بی اعتنایی “کشورهای دوست و برادر” جهت ارائه کمک های مالی و اقتصادی به مصر سخن گفت. ظاهرا این کشور ها متقاعد شده اند که مصر پس از سال ها دریافت کمک های مالی، هنوز نمی تواند روی پای خود بایستد و در برابر مشکلات دوام بیاورد. میزان بدهی دولت مصر در شرایط کنونی چیزی در حدود 400 میلیارد دلار است که در نوع خود یک رقمِ ترسناک است. عجیب اینکه دولت مصر نیز هیچ تغییری را در رویه های خود جهت تغییر رویکردهایش که موجب ایجاد بحران های جاری در مصر شده اند انجام نمی دهد.
کنترل ارتش مصر بر تقریبا تمامی جنبه های اقتصاد مصر و در عین حال کنترل مراودات تجاری و مالی مصر با جهان خارج و تسلطش بر منابع مالی در این کشور و استفاده از آن ها جهت افزایش رفاه مقام های ارشد مصری در حوزه های نظامی، اطلاعاتی و ریاست جمهوری این کشور، همه و همه جلوه های عینی از تهدیدات جدی هستند که کشور و دولت مصر با آن ها رو به رو است.
اگرچه اغلب تامین کنندگان مالی مصر می دانند که وضعیت کنونی این کشور به تا مدت زمان نامشخص نمیتواند ادامه پیدا کند با این حال، در سال های اخیر و پس از ساقط شدن دولت محمد مرسی و روی کار آمدن مجدد نظامیان در عرصه قدرت سیاسی این کشور، آن ها همچنان به تداوم حمایت های خود از دولت مصر به دلایل مختلف ادامه داده اند. از جمله این دلایل می توان به ترس این قبیل از کنشگران از استقرار یک رژیم دموکراتیک در منطقه و یا قدرت گیری جریانهای اسلامگرا در این کشور اشاره کرد.
عجیب است که علی رغمِ وضعیت فلاکت بار موجود در مصر، صندوق بین المللی پول هنوز میلیاردها دلار کمک مالی را بدون هرگونه محدودیتی به رژیم مصر تخصیص می دهد و حداقل در ازای اعطای این کمک ها، از رژیم سیاسی این کشور نمی خواهد که برخی اصلاحات را در حوزه اقتصادی این کشور لحاظ کند. جهت توضیحِ این وضعیت عجیب، افرادی هستند که معتقدند روابط رژیم مصر با آمریکا و اهمیت رژیم السیسی برای اسرائیل و امنیت اسرائیل، به قاهره این امکان را می دهد تا همواره در زمینه دریافت منابع مالی از سوی دولت ها و سازمانهای بین المللی، محدودیت ها را دور بزند. در واقع، تامین کنندگان مالی مصر از این طریق سعی دارند تا از وقوع سناریوهای خطرناک علیه منافع خود در منطقه جلوگیری کنند.
یک مصرِ ضعیف برای بسیاری از کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای گزینه ای مناسب است زیرا آن ها از این طریق می توانند هر امتیازی که می خواهند را از آن دریافت کنند. با این حال، سقوط رژیم سیاسی مصر، عملا بدترین سناریو برای تمامی طرف ها با توجه به تبعات گسترده منطقه ای و فرامنطقه ای خود خواهد بود. از این منظر، این دسته از کنشگران به انحا مختلف با حمایت خود از رژیم مصر، از آن اخاذی نیز می کنند.
البته که دولت مصر نیز به این دسته از کشنگران یادآوری می کند که اگر از آن حمایت نکنند، با پیامدهای سنگینی در قالب مسائلی چون: اوج گیری جریان مهاجرت، افراط رایی، تروریسم و غیر رو به رو خواهند شد. نکته طنز ماجرا این است که دلایل و محرک هایی که این دسته از کنشگران را از حمایت از مصر باز می دارد دقیقا همان هایی هستند که به رژیم مصر امکان بقا می دهند.
به بیان دیگر، در حالی فساد رژیم مصر عملا راهِ ضعف و مدیریت غلط این کشور را هموار کرده که فساد آن نیز کارتی معتبر در دستانش است که با استفاده از آن از دیگران باج می گیرد و مدام با یاد آوری این نکته به کنشگران بین المللی که بایستی میان رژیم سیاسی کنونی مصر و هرج و مرج یکی را انتخاب کنند، آن ها را به حمایت مستمر از سازوکارهایی کنونی در مصر تشویق می کند.
در واکنش به کارزارهای گسترده انتقادی علیه رژیم سیاسی مصر و ارتش این کشور(که متحد دولت مستقر است)، برخی تحلیلگران مصری که متحد دولت این کشور هستند نیز کارزاری را در نقطه مقابل مساله مذکور به راه انداخته اند که در قالب آن، این دسته از کنشگران به برخی کشورها و ملت های عرب حاشیه خلیج فارس و نهادهای رسانه ای وابسته به آن ها انتقاد و حتی توهین می کنند.
در این راستا، یکی از افراد این جریان می گوید: “مصر قبل از السیسی، عملا گهواره ای از تنش و هرج و مرج و بی قانونی و تروریسم بود با این حال، متاسفانه احمق هایی وجود دارند که با پول پاشی کور شده اند و درک نمیکنند که اگر اتفاق بدی در مصر بیفتد، آن ها حتی یک دقیقه هم نمی توانند دوام بیاورند. آن ها صرفا بلندگوهایی بی خاصیت هستند که دیدگاه ها و نگرش هایی پوچ و بی معنی دارند”.
این اختلافات بازتاب دهنده عمق بالای شکاف ها میان احزاب و گروه های و شخصیت های سیاسی مختلف در مصر هستند که عملا این کشور را در آستانه انفجار قرار داده اند.
با توجه به بی اعتنایی رژیم مصر نسبت به تغییر رویکردهایش، بسیار سخت و مشکل است که تصور کنیم بحران جاری در مصر به این زودی ها ناپدید خواهد شد و از این رو، سوال و مساله اساسی و محوری که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا ارتش مصر در نهایت شخصِ السیسی را قربانی خواهد کرد تا ثبات در مصر را بدون ایجاد شدنِ تغییرات عمیق و قابل توجه در این کشور محقق کند؟ یا رژیم مصر همچنان به اخاذی از تامین کنندگان مالی این کشور ادامه خواهد داد تا بقایش را تضمین کند؟
فارغ از اینکه چه سناریویی محقق شود، نکته واضح این است که در شرایط کنونی، مصر یک بمب ساعتی است و هر آن احتمالِ انفجار آن می رود.»