تأملی کوتاه در انقلاب‌های مهم دنیا

در دنیا انقلاب‌های زیادی صورت گرفته است که هیچ‌کدام از آن‌ها قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران نیست. انقلاب اسلامی ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر انقلاب‌ها متمایز کرده است. با نگاهی گذرا به  انقلاب‌ها، ویژ گی‌ها وتمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌ها روشن‌تر می‌شود.

۱- انقلاب اسلامی ایران باسلاح‌ توپ، تانک و مسلسل نبود، بلکه با دست خالی و مشت گره‌ کرده، با شعار خون بر شمشیر پیروز است و با حضور میدانی مردم در خیابان‌ها بود؛ مردم با میل، اراده، احساس، عاطفه و عقلانیت  در صحنه حاضر شدند. دو طرف میدان مبارزه قابل مقایسه نبود؛ چون رژیمِ تا بُن دندان مسلح پهلوی در مقابل مشت گره‌کرده انقلابیون بود. مردم خطرها را تحمّل کردند و به خیابان‌ها آمدند. استمرار این اراده‌ مستحکم و پولادین، رژیم بی‌پایه، فاسد، پوسیده و وابسته‌ پهلوی را ریشه‌کن کرد؛ همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند که «حضور جسمانی مردم، همراه با اراده، عزم، محبّت و پشتیبانی، در خیابان‌ها و در صحنه؛ [اینها] نشانه‌ی حضور است. این حضور را مردم در این ۳۷ سال حفظ کرده‌اند.»

۲- انقلاب فرانسه، در نیمه‌ی قرن هیجدهم، مقدمات انقلاب كبیر فرانسه كه زمینه‌ اجتماعی تحقق یك انقلاب عظیم بود، در منطقه‌ای كه از این انقلاب‌ها نداشت، فراهم شد. «انقلاب كبیر فرانسه به یك معنا یك انقلاب ناكام بود. حداكثر دوازده سال بعد از انقلاب، امپراتوری پرقدرت ناپلئون به وجود می‌آید؛ یعنی یك پادشاهیِ مطلق، كه پادشاهان قبل از لوئی شانزدهمِ كشته‌شده‌ در انقلاب هم اینجور  پادشاهی نكرده بودند!» (بیانات در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی، ۲۳ آبان ۹۱). عامل رشد این حرکت فکری در درجه اول رنسانس بود ولی در همین ده دوازده سال بین انقلاب تا ظهور ناپلئون و قدرت گرفتن او، سه گروه بر سر كار آمدند؛ كه هر گروه، گروه قبلی‌شان را كشتند و خودشان به جای آنها نشستند و مردم هم در نهایت بدبختی زندگی می‌كردند.

۳- انقلاب اكتبر شوروی، از جهات زیادی  شبیه انقلاب كبیر فرانسه است. در شوروى هدف‌ها، عقیدتى و ایدئولوژیک بود که تحقق نیافت، چون ادعا شده بود که حکومت شوروى یک حکومت مردمى، توده‌اى و سوسیالیست است؛ حکومتِ توده‌اىِ مردمى و متکى به حرکت مردم و متعهد به نیازهاى آنها که این از همان سال‌هاى اول نقض شد. بعد از ۱۹۱۷ که سال به وقوع پیوستن انقلاب شوروى است، پنج شش سال که گذشته بود، راه عوض شد، مردم از محاسبات دولت به معناى حقیقى کلمه حذف شدند، یک حزب کمونیست با چند میلیون عضو، حاکم شد و در حزب کمونیست هم، حاکم همان چند نفرى بودند که در هر دوره‌اى در رأس بودند، فشارها و محدودیت‌های سختی به مردم وارد شد و محنت‌های زیادی کشیدند. تا قبل از سقوط شوروى، خیلى از اتفاقات دشوار و تلخ، پنهان بود، ولی بعد از سقوط شوروی، معلوم شد که چه فشارها و محدودیت‌هایى بوده است، یعنى انقلاب به کلی از اول زاویه پیدا کرد و اصلاً به وعده‌هاى اولیه عمل نشد.

۴- انقلاب آمریکا هم مانند انقلاب فرانسه بود؛ یعنى به اصطلاح برای آزادى آمریکا از دست دولت انگلیس بود. در سال ۱۷۸۲ یعنی پنج ، شش سال قبل از انقلاب فرانسه بود، البته آن زمان، آمریکا در حدود چهار پنج میلیون جمعیت داشته است. حرکتى از خود نشان دادند و یک دولتى تشکیل شد و شخصیت‌هایى سر کار آمدند، بعد از آن حرکت اولیه‌اى که انجام دادند، ملت آمریکا، سختی‌های زیادی کشیدند و جنگ‌هاى داخلىِ عجیب و غریبى را پشت سر گذاشتند، در طول چهار سال حدود یک میلیون نفر کشته شدند، تا به تدریج بعد از گذشت تقریباً صد سال از استقلال آمریکا، دولت تقریباً یک استقرارى پیدا کرد و توانست حرکت خودش را در همان بسترهاى قبلى تا حدودی ادامه بدهد، اما به اهداف اولیه خود دست نیافت.

۵- انقلاب الجزایر، تلاش مردم برای آزادی و رهایی کشور الجزایر بود. انقلابی كه به اهداف اعلام شده خود رسید اما پس از رهایی از چنگ استعمار، گرفتار تجربه تلخ كشمكش‌های درونی و تصفیه‌های سیاسی شد. در سوم ژوئیه ۱۹۶۲ كشور الجزایر بعد از ۱۳۲ سال كه تحت سلطه فرانسه بود، به استقلال رسید و در هشت اكتبر همان سال به نام جمهوری دموكراتیك مردمی الجزایر به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. از سال ۱۹۵۴ تا روز استقلال یعنی مدت هشت سال، جبهه آزادی‌بخش ملی، مبارزه مسلحانه خود را علیه اشغالگران فرانسوی به‌شدت ادامه داد.ملت الجزایر یك میلیون قربانی داد و در تاریخ كشورهای عرب و شمال آفریقا، الجزایر به عنوان «سرزمین یك میلیون شهید» معروف شد ولی کشمکش‌های داخلی و تصفیه‌های سیاسی، باعث افول انقلاب‌شان شد.

۶- تحولاتى که در طول دو سه قرن اخیر، اتفاق افتاده، انقلابى مثل انقلاب اسلامى یافت نمی‌شود، تحولى که پدید آمد و در دوره‌هاى بعد با همان شکل و هدف‌های اولیه، به سوى همان آرمان‌ها و جهت‌گیرى‌ها ادامه پیدا کرد، ولی انقلاب‌های دیگر یا اصلاً ادامه پیدا نکرده‌اند، مثل انقلاب شوروى، یا اگر کمی ادامه پیدا کرده‌اند، قابل مقایسه با انقلاب اسلامی نبوده‌اند، و همراه با مرارت‌ها، محنت‌ها و سختى‌هاى فراوان بوده است، مثل انقلاب کبیر فرانسه و استقلال آمریکا. انقلاب اسلامى یک استثناء است، حرکتى بود که با اهداف تمدنی به وجود آمد. اهداف اسلام‌خواهى، استکبارستیزى، استقلال‌، کرامت‌بخشى به انسان، دفاع از مظلوم،  پیشرفت علمى، فنى و اقتصادى کشور که همه‌ این اهداف در متون اسلامى هم ریشه دارد. مردمى بودن، متکى به ایمان و عقاید مردم و انگیزه‌ها و عواطف مردمى، جزو پایه‌هاى اصلى انقلاب است. امروز بیش از چهار دهه از انقلاب می‌گذرد و این خط ادامه دارد ولی هیچ انحراف و زاویه‌ای با اهدافش پیدا نکرده است و این یک ویژگی استثنایی است.

۷- «این ثبات انقلاب و استقرار انقلاب که ما می‌گوییم، یعنی ما یک حرفى را زده‌ایم: انّ الّذینَ قالوا رَبّنااللهُ ثُمّ استَقاموا. ملت ایران «ربّنا اللَّه» را گفت، پایش ایستاد. این ایستادن پاى این سخن، از نسلى به نسل دیگر منتقل شد.حرف‌ها همان حرف‌هاست، البته امروز پخته‌تر است، سنجیده‌تر است، کارشناسانه‌تر است.» (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۹مرداد۹۰)، یعنی احساسات به همان اندازه وجود دارد؛ اما عقلانیت، بیشتر از آن زمان است واین خیلى باارزش است و ما باید این خط را در همان جهت‌گیری به سوی تکامل بیشتر حفظ کنیم. براى اولین بار در تاریخ انقلاب‌ها در دنیا، انقلابى به وجود آمده و خودش را به دنیا عرضه کرده است و اصول و ارزش‌هاى اولیه‌ خودش را با همه‌ وجود، بدون توقف، استمرار بخشیده و ان‌شاءاللَّه به هدف‌هاى نهایى خودش خواهد رسید.

ثبات و استقرار نظام جمهوری اسلامی، استمرار در آرمان‌ها و جهت‌گیری‌ها، وجه تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌ها است که اینها مهم‌ترین عواملى بوده است که ملت‌هاى منطقه و ملت‌هاى مسلمان را امیدوار کرده است و می‌توان گفت نقش مؤثرى در ایجاد حرکت عظیم اسلامى منطقه و آزادى و بیدارى آنها ایفا کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید