راحت ترین کار این است که با ادبیات چاله میدانی وارد دعوا با آقای علی کریمی شد و حتی مانند خودش بی ادبانه برخورد کرد، اما ترجیح می دهم بجای اینکه او را اجیر و خودفروخته ونامرد و وطن فروش و خائن بنامم با ادبیات دیگری با او مواجه شوم.
1- بستن تنگه هرمز از سالهای حمله صدام حسین به ایران مطرح بود . در آن دوره کشورهای حامی ماشین جنگی عراق بخشی از نفت مورد نیاز خود را از این منطقه حمل می کردند. طبعا جنگ، اقتضائات خودش را دارد و اگرچه بستن تنگه هرمز عملا انجام نشد اما از آن به عنوان یک حربه سیاسی موثر برای تاثیر گذاردن بر مسائل ژئوپولیتیک منطقه استفاده می شد. با این حال امروزه که پدیده ایران هراسی جدی شده و هررفتاری می تواند در این پازل معنای خاص خود را پیدا کند، ادعاهایی مثل بستن تنگه هرمز، عملا بازی در زمین حریف است و نتیجه آن هم از پیش روشن است. افرادی هم که آن را مطرح می کنند به گفتن آن عادت کرده اند و ترک این عادت برایشان سخت است.
2- تقریبا مطمئنم آقای علی کریمی و بسیاری دیگر از عناصر اپوزیسیون از واقعه حمله به دو ناوچه سهند و سبلان توسط امریکایی ها در دوران دفاع مقدس چیزی نمی دانند.
این خلاصه اتفاقی است که در آن روز و در اوج جنگ رخ داد و صحنه ای غرورانگیز از جماسه و مظلومیت را در تاریح جنگ، نقاشی کرد و جمعی از بهترین فرزندان این سرزمین، برای دفاع از حریم کشورشان جان باختند.
3- آقای علی کریمی می تواند با هرچیزی مخالف باشد و امروز در آن سوی دنیا در قامت یک چهره اپوزیسیون هر حرفی بزند. اتفاقا بخشی از برخوردهایی که در زمان حضور او در ایران صورت گرفت و مقدمه ای برای تندروهای کریمی شد، از جانب هر شخص و سازمانی قابل دفاع نیست. آدمها بسته به شرایط زندگی و تربیتی خود ظرفیتی دارند که می تواند کم یا زیاد باشد. اهالی سیاست باید در مواجهات خود این ظرفیت ها را بشناسند و عملیات روانی خود را بر همان اساس بنا کنند.
4- اپوزیسیون یک واقعیت است. دهها هزار ایرانی در گوشه و کنار دنیا به چنین اسمی حضور دارند و برای مقابله با جمهوری اسلامی تلاش می کنند و حتی از لفظ “براندازی” هم استفاده می کنند. اکنون آقای علی کریمی هم به این حلقه پیوسته است.
دلیل اینکه او امروز در قامت یک چهره مخالف جمهوری اسلامی فعال شده به خودش مربوط است. او می تواند با مرور تاریخچه زندگی افرادی که پیش از او در 44سال گذشته پیشکسوت محسوب می شوند، سرنوشت آنها را مطالعه کند.
5-آقای کریمی می تواند همچنان اپوزیسیون بماند اما همانگونه که در دوران اوج فوتبال، چهره ای با پرنسیب خاص بود، الان هم یک اپوزیسیون باشخصیت باشد. لودگی و شلخنگی سیاسی و فحش و ناسزا گفتن به این و آن اگر در ماهها و سالهای اول عمر اپوزیسیون، قابل قبول به حساب می آمد، امروزه فقط در فرهنگ چارواداری قابل تعریف است. آقای کریمی می توانست و به گمانم هنوز هم می تواند فردی مستقل از نحله ها و چهره های اپوزیسیون باشد. بسیاری از آنها بدنام هستند و برخی از آنها در اوج جنگ خودشان را به صدام فروحته اند و در تاریخ زندگی شان کشتن شهروندان بی گناه ثبت شده است.
آقای علی کریمی حتی اگر می خواهد ضدانقلاب باشد، می تواند مردانه با جمهوری اسلامی بجنگد، شرافتمندانه مبارزه کند و از رفتارهایی که او را در مظان خیانت و خودفروختگی قرار می دهد رهایی بخشد. اما توهین و هتاکی به بزرگ سربازان و دلاورانی که در دفاع از میهن جان خود را فدا کرده اند، برای هیچکس عزت نمی آورد.ضمن اینکه مدافعان وطن در همه جای دنیا عزتمندند.
بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد