صبح روز دوشنبه ۱۹ دیماه، رهبر معظم انقلاب در سالروز قیام تاریخی مردم قم در سال ۱۳۵۶ در دیدار گروهی از مردم این شهر به بررسی ابعاد مختلف تحولات اخیر در کشور پرداختند.
ایشان در خصوص چیستی، چرایی و چگونگیِ وقوع این تحولات، چنانچه پیشتر اشاره کرده بودند، اولا نقش دشمن را نقش موثری دانسته و ثانیا مسئله اصلی آنان را «ایران قوی» و ایجاد اختلال در مسیر پیشرفت ملت ایران عنوان کردند.
رهبری با اشاره به سند اخیرا منتشر شدهی آمریکایی درباره دستور کارتر به سازمان سیا مبنی بر تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی با محوریت تبلیغات منفی، بر استمرار این روش و راهبرد آمریکاییها تا به امروز تاکید کرده و تنها راه مواجهه دقیق با آن را «تبیین حقایق» دانستند.
تمرکز رهبر انقلاب بر موضوع نقش تبلیغات در اقدامات دشمن از این جهت اهمیت دارد که دولت برای بهبود اصلی ترین مطالبه مردم یعنی وضعیت اقتصادی با تلاش همه جانبه گام های موثری برای رفع نارساییهای کهنه در ساختارهای معیوب اقتصادی برداشته و از این رو هدف دشمن نه حل نقاط ضعف و مشکلات مردم که اتفاقا تشدید مشکلات و مقابله با نقاط قوت نظام از طریق تبلیغات منفی است.
تحلیل محتوای سخنان رهبری و زاویه نگاه ایشان در تبیین تحولات اخیر نشان میدهد که رهبر انقلاب مشخصا مدیریت اعتراضاتی از این دست که با کنشهای اجتماعی همراه است را نه مواجهه رادیکال یا منفعلانه که اتخاذ راهبردی همهجانبهنگر و معطوف به تولید قدرت اجتماعی با ابزار تبیین میدانند.
سخنان رهبر انقلاب نشان میدهد که ایشان تهدید اغتشاشات را فرصت مناسبی برای گفتگوی رهبران با جامعه دانسته و همچون همیشه جذب حداکثری را به عنوان یک راهبرد اصلی تلقی می کنند، بر این اساس تردیدی نیست که طرد گروههای مختلف جامعه به بهانههای مختلف و همچنین ایجاد دو قطبی در جامعه، خطایی راهبردی بوده و قطعا مدنظر رهبری نیست.
از سویی تاکید ایشان بر لزوم توجیه منطقی جامعه نسبت به نیات واقعی و نقاط ضعف دشمن و همچنین ضعفها و نارساییهای جبهه خودی نشان میدهد که رفتارهایی غیر از این ناشی از خطای تحلیلی است که زمینه را برای جنگ شناختی دشمن فراهم میکند.
به بیان دقیقتر؛ تاکید رهبری بر اینکه راه برطرف کردن وسوسه تبلیغاتیِ اثرگذار بر ذهن جوانان و نوجوانان باتوم نیست بلکه تبیین و روشنگری است به این موضوع مهم اشاره دارد که اگر ابهامات ایجاد شده توسط دشمن با زبان گفتگو برطرف نشود، هیچ ابزار دیگری نمیتواند این مسئله را حل کند.
در واقع؛ اگر جنگ شناختی را مهمترین رکن جنگ ترکیبی دشمن فرض کنیم و فضاسازی های منفی را مهمترین ابزار آن بدانیم، تغییر زمین بازی در جنگ شناختی و استفاده مبتکرانه از موضوعات طراحی شده از سوی دشمن برای وارونه کردن تاثیرات این جنگ و انتقال آن به زمین دشمن تنها باید از طریق گفتگو و جهاد تبیین پیگیری شود.
این دقیقا همان نقطهای است که جبهه خودی را ملزم به رعایت دستِکم دو موضوع میکند: اول دقت در رفتار و گفتارهایی که میتواند خوراک دشمن را در جنگ شناختی علیه ما فراهم کند و دوم بهرهگیری هوشمندانه و هدفمند از مجموعه ظرفیتها و ابزارهای در اختیار نظام در جنگ شناختی برای رفع ابهام و اقناع مخاطبین.
در راستای الزام اول علاوه بر لزوم اولویتبندی موضوعاتی که از سوی افراد و تریبونهای مختلف در سطح جامعه مطرح میشود، باید ضمن تفکیک میان معترضین و جریان معاند، از پرداختن به موضوعات هیجانی و سطحیِ هزینهساز اجتناب شود.
در راستای الزام دوم نیز ضروری است سازوکار گفتگو با مردم بهروز شده و ضمن تبیین چگونگی تولید اقتدار و تقویت انسجام ملی با تاکید بر موضوعات بنیادین قدرت آفرین، نیات پنهان دشمن در تزریق آشوب به کشور تشریح شود.