تحولات اخیر کشور موجب رونمایی مجدد از چهره نقابزده گروههای تروریستی و معارض شد. هرچند کشور، در بیش از ۱۰۰ روز گذشته دچار مشکلاتی در داخل شده بود، اما حال که به سلامت از این گردنه خطرناک عبور کرده و به شرایط طبیعی رسیده است، زمان آن است که با بازخوانی آنچه که گذشت رفتار گروههای معارضی که به ظن خود با ارائه شعارهای عوامفریبانه به دنبال اغوا برخی از مردم بودند، را بررسی کنیم.
آنهایی که در اوایل انقلاب بدون رعایت مصالح کشور و حتی اندکی تأمل و تعامل با حکومت جدید، سلاح برداشته و زیاده خواهیهای خود را با شلیک گلوله پیش میبردند، اکنون و در چند وقت اخیر دوباره اندیشههای مخرب خود را به نمایش گذاشتند.
صحبت از احزاب کرُد تجزیه طلب است، که حالا خود را رهبر اعتراضات ایران میدانند و مقر تروریستی سیمای ریاض، محل رفت و آمدشان شده است. ادبیات آقایی نسبت به دیگر گروه اپوزیسیون خارج نشین دارند و آنان را «اپوزیسیون فارس» مینامند.
به دنبال ترویج قوم گرایی هستند و مردم ایران را «ملت های ایران» خطاب میکنند و نسخه شأن برای ایران «فدرالیسم» است. شعارشان نه «شاه» میخواهیم نه «شیخ» است تاجائیکه اخیراً با رضاپهلوی نیز به صورت آشکارا مرزبندی کردهاند. موضوعی که نشان از آن دارد که مشکل آنان جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه مخالف ایران شهری و ایران یکپارچه هستند و هر چیزی که نمادی از ملی گرایی داشته باشد را تخریب خواهند کرد.
این احزاب از دیر باز موضوع اصلی شأن فدرالیسم بود. همچنانکه دلیل اصلی که کوموله و قاضی محمد علیه پهلوی میجنگیدند آن بود که اعتقاد داشتند باید به اصل ۲۰ قانون مشروطه برگردیم. این اصل نوعی از حکومتهای ایالتی و ولایتی را به رسمیت میشناخت.
کمی قبل از شروع اغتشاشات، دو حزب منشعب حزب دموکرات کردستان به اسم حزب دموکرات (حدک) و حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) که با یکدیگر اختلافات زیادی هم داشتند، با پا در میانی سرویسهای غربی مراسم آشتی کنان برگزار کردند. در میانه اغتشاشات، نیز دو شاخه گروهک معارض کوموله یعنی کوموله مهتدی (کوموله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) با کوموله ایلخانی زاده که با یکدیگر اختلافات زیادی هم داشتند مراسم آشتی کنان برگزار کردند تا به خیال خود دیگر متحد و یکدست به قافله امنیت و آرامش کشور شبیخون بزنند.
در بیانیه مشترکشان مدعی شدهاند که خواستار تجزیه نیستند و برقراری سیستم فدرالیستی را در ایران خواستارند! اما کافیست در تمام متن بیانیه مشترک صادر شده آنان تأمل شود. جایی که نامی از ملت ایران در هیچیک از واژههای به کار رفته شده نیست. در عوض به دفعات قابل ملاحظهای از ملت کردستان و دیگر ملتها در داخل کشور نام برده شده است.
سال ۶۵ در میانه جنگ ایران و عراق دو حزب کرد با یکدیگر درگیر میشوند – یعنی کوموله و دموکرات- سه سال با یکدیگر میجنگند و بعد از آن، هر یک از این احزاب دچار انشعاب شدند و در این مدت نیز شدیدترین اختلافات را با یکدیگر داشتند. هرچند که در ائتلاف ظاهری با یکدیگر متحد شدند اما همچنان با یکدیگر اخلاف دارند و حاضر به همکاری با یکدیگر حتی در رؤیای بعد از فروپاشی هم نیستند.
همچنانکه عبدالله متهدی از بنیانگذارن کوموله در نامهای مینویسد: «ما تنها تا مرحله سقوط رژیم باید از توانمندی احزاب و گروههایی که بر شمردیم بهره برداری کنیم.» او همچنین در این نامه تاکید میکند که باید از ظرفیت اینترنشنال، سلبیرتی ها، ورزشکاران و مذهبیون جنوب شرق ایران برای رسیدن به هدفشان بهره ببرند. البته او که کوموله را رهبر این اعتراضات میداند این را هم گفته است که «تنها کوموله است که صلاحیت کامل و کافی برای رهبری جنبش کردی و حل مسئله ملی را دارد.»
حال امروز میان چپها، احزاب تجزیه طلب و مجاهدین یک اتحاد استراتژیک برای مقابله با جمهوری اسلامی برقرار شده و گوی سبقت را از دیگر گروههای اپوزیسیون ربودهاند. پیوندی که البته دیرینه است و امروز بروز و ظهور علنی پیدا کرده است. همچنانکه در خاطرات سعید شاهسوندی نیز افشا شده است که رادیو مجاهد (تریبون منافقین) در تمام طول جنگ از کوهستانهای کردستان و در استتار احزاب کردی پخش میشد.
فرصتی پیش آمد تا با «خسرو معتضد» نویسنده، تاریخپژوه و کارشناس تاریخ به گفتگو بنشینیم تا با بازخوانی تاریخی رفتار گروهکهای تجزیه طلب کرد نوع کنش و سیاست ورزی آنان را در مقطع مختلف تاریخ بررسی کنیم. وی در این گفتگو به چگونگی و زمان شکلگیری احزاب معارض کرد، با دسیسههای انگلستان و ناکامیهای آنان در عرصههای مختلف تاریخ معاصر پرداخته است. معتضد، قویاً معتقد است نه عموم مردم کردستان به دنبال تجزیه هستند و نه فدرالگرایی در کشور ما قابل اجرا است. متن این گفتگو بدین شرح است:
*برخی گروههای معارض و تروریستی کرد، مدعی هستند که خواستار فدرالیسمی شدن، سیستم حکومتی ایران میباشند.نظرتان را در خصوص نفس این سیستم حکمرانی با توجه به مختصات خاص کشورمان بفرمائید.
باید بگویم امکان برقراری فدرالیسم در کشورمان وجود ندارد و فدرالگرایی در ایران برابر با تجزیه خواهد بود. هر چند معتقدم در کشور ما فدرالیسم تا ۵۰۰ سال دیگر هم بهوجود نخواهد آمد؛ زیرا با توجه به شرایط خاص ایران امکان اجرای چنین موضوعی قابل اجرا نیست. عدهای از جمله گروهکهای معارضی مانند کومله، دموکرات هم که مدتی است شعارهایی در چارچوب فدرالیسم خواهی سر میدهند، به خواستههای خود نخواهند رسید.
*ممکن است علت مناسب نبودن فدرالیسم برای کشور ما را توضیح دهید. ضمن آنکه چه شد نمایندگان دوران مشروطه در مجلس جلوی قانون فدرالی شدن ایران را گرفتند؟
لازم است اشاره کنم شخصیتهای بزرگ تاریخ معاصر، از جمله شهید مدرس، دکتر مصدق، مشیرالدوله پیرنیا و معتمدالملک، با موضوع فدرالگرایی در ایران مخالفت کردند. البته در مجلس اول مشروطه، قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی وجود داشت که در حدود ۴۳۰ ماده بود و با رأی نمایندگان تصویب شده بود. در سال ۱۳۰۴ این قانون به چاپ رسید و قرار بود ایران مانند سوئیس و آمریکا به صورت فدرالی اداره شود؛ اما همان نمایندگان مجلس مشروطه بعد از تصویب طرح فدرالی شدن ایران، اجرای آنرا مسکوت گذاشتند؛ زیرا بخش زیادی از کشور ما در گذشته جدا شده بود. مناطق جدا شده نیز با مناطق همجوار مرزی ما ریشههای مذهبی، قومیو زبانی بسیار زیادی داشتند. در نتیجه این نگرانی وجود داشت، عدهای سو استفادهگر در اطراف مرزها مدعی هم قومیهای خود شده و تمامیت ارضی کشور را به خطر انداخته و ساز جدایی ساز کنند. مانند همین کردستان که بخش اعظمی از آن در زمان شاه صفی از ایران جدا شده است
*بجز تاریخ معاصر گویا شواهد تاریخی مستندی هم از تمایلات تجزیه طلبانه در ایران وجود داشته است؟
بله همین طور است. موضوع تجزیهطلبی همواره در طول تاریخ ایران وجود داشته است. همیشه این طور بوده اگر دری به تخته بخورد، بالاخره عدهای در برخی مناطق پیدا میشوند که به دنبال دردسرسازی و انجام اقدامات نظامی هستند.در کتبیههای داریوش هخامنشی وجود دارد که ۱۸ نفر را به صف کردهاند و گفتهاند که آنها قصد تجزیه ایران را داشتهاند. لذا همیشه در طول تاریخ عدهای به دنبال تجزیهطلبی بوده و هستند. در ابتدای پیروزی انقلاب هم شاهد بودیم که هنوز سه هفته از ۲۲ بهمن نگذشته،. گروههایی در کردستان حرکتهای مسلحانه را آغاز کردند که عموماً تودهای و کمونیست بودند.
* لطفاً در خصوص چگونگی شکلگیری گروههای معارض کُرد توضیح بفرمائید.
در کتابی که در این خصوص نوشتهام و هنوز چاپ نشده است؛ آوردهام که از جنگ جهانی اول که تحولات بزرگی در جهان شکل گرفت؛ از جمله این تحولات انقراض و تجزیه امپراتوری عثمانی بود. در کردستان هم عدهای آمدند و خواستار استقلال شدند. آنها محاسبه میکردند که بخشی از کردهای سوریه، ترکیه و عراق در کنار آنها در ایران، میتوانند یک کردستان بزرگ را به به وجود آورند. البته انگلیسیها اولین جرقهها را برای شکلگیری این احزاب معارض به وجود آوردند و بعد از آن روسها از آن بهره گرفتند. حتی قرار بود بعد از جنگ جهانی اول کردستان عراق را به ایران بدهند. آنها فارسی صحبت میکردند اشعار مولوی و فردوسی را با علاقه میخواندند و زیر نظر پاشا سلیمانیه در دوران عثمانی یکی از سه استان عراق عثمانی بودند. اما متأسفانه دولت ایران که در اختیار وثوق الدوله دست نشانده انگلستان بود، نتوانست از این فرصت استفاده کند و در نهایت کردستان عراق را به زور به عراق ملحق کردند. از آن زمان جنگهای آنها با دولت مرکزی عراق در بغداد شروع شد و «ملأ محمد بارزانی» برادر «مصطفی بارزانی» مدعی کردستان عراق شد.
*در جنگ دوم جهانی چطور؟
ببینید در جنگ جهانی دوم که ایران از هم پاشیده شده بود. انگلستان نیز به دنبال شکلگیری جنبشهای مخالف در کردستان بود تا با سپر قرار دادن آن در برابر شوروی نفت عراق را از هر گونه گزندی مصون بدارد. همان طور که قبلاً هم گفتم،.احزاب کموله، ژیان، پژاک و … بعد از جنگ جهانی دوم با خواست و حمایت انگلستان بوجود آمدن در سال ۱۳۳۰ هم در پاریس عدهای درست شدند به نام کردستان آزاد رسانه داشتند و تبلیغ میکردند اما نتوانستند در برابر موج ایران گرایی مردم کاری انجام بدهند.
* میتوان گفت جاذبه آهن ربایی سرزمین مادری توانسته تمامیت ارضی ایران را در سختترین شرایط جهانی حفظ کند.
همین طور است. خوشبختانه با همه چالشها در جنگ اول و دوم جهانی کردستان از ایران جدا نشد. در جنگ جهانی دوم نیز علیرغم اینکه ارتش مضمحل شده بود و همه فرار کرده بودند، باز هم کردستان از ایران جدا نشد. در کتاب «هدایت الله حکیم الهی» که با نام «با من به ارتش بیایید» آمده است؛ هنگ مریوان و لشگر کردستان در جنگ دوم جهانی از هم پاشیده شده بود، حتی با وجود برخی حرکتها و شکل گرفتن جمهوری مهاباد، در نهایت کردستان جز ایران باقی ماند.
* جمهوری مهاباد چگونه شکل گرفت؟
شخصی به نام «قاضی محمد» که فرد سادهدلی بود. بستگانش در مجلس آن زمان نماینده بودند؛ خودش رئیس فرهنگ شهر مهاباد بود و رضا شاه هم به او عصای مرصع داده بود. علیرغم اینکه خانواده وطنپرستی داشت، اما اغوا شد. در نتیجه به باکو رفت. در آنجا روسها زیر پایش نشسته و او را تحت تأثیر قراردادند که به دنبال تشکیل یک دولت خودمختار و آزاد در کردستان بزرگ هستند. کردستانی که شامل کردهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه باشد. احزاب کومله، ژیان و غیره در کردستان از کمی قبل از تشکیل جمهوری مهاباد، تشکیل شده بودند. شخصی به نام «جیل اگلتن» که انگلیسی است، کتابی نوشته به نام «جمهوری مهاباد» که در آن، توضیحات مفصلی در این خصوص داده است. همچنین باید اشاره کرد، علی رغم دسیسه انگلیسیها، کردستان و آذربایجان در جنگ دوم جهانی تحت نفوذ روسها بود. جنایت تلخی هم در زمان جنگ دوم جهاتی در کردستان افتاد. از جمله آنکه فردی به نام «حمه رشید» در ۳ شهریور ۱۳۲۰ از عراق به ایران آمد و شهر بانه را آتش زد. «ملأ مصطفی بارزانی» هم که از کردهای عراق بود به مهاباد ایران دعوت شد و در تشکیل جمهوری مهاباد نقش ایفا کرد. آنها در جمهوری مهاباد صاحب ارتش و ژنرال بودند و حتی رژه نظامی هم برگزار کردند. اما بعدها همان ملأ مصطفی بارزانی از خدمتگزاران صدیق ایران شد و عملاً نتوانستند کاری از پیش ببرند.
*ملأ مصطفی بارزانی بعدها به ایران پناه نیاورد؟
همین طور است. ملأ مصطفی بارزانی زمانی به شاه ایران گفته بود «ما کردها رعیت ایران هستیم؛ ما را از دست عراق نجات بدهید.» بنده و بچههای تلویزیون در سال ۱۳۵۴ به خانهاش در کرج رفتیم واو را ملاقات کردیم. چون پس از آنکه ایران و عراق در اواخر پهلوی دوم صلح کردند ۱۵۰ هزار کرد، از عراق به ایران آمدند. چون توان جسمی بالایی داشتند، کارهای سختی را به دوش آنها گذاشتند تا بتوانند امرار معاش کنند. برای آنها یک اردوگاه ساختند و ۴۰ خانه در کرج برای خانهای آنها خریداری کردند. در نتیجه آنها به ایران خیلی وفادار بودند
*از علاقه و وفاداری شخصیتهای برجسته کرد بیشتر بفرمائید.
در این خصوص میتوان از «محمد سعید جاف» که زمانی معاون وزارت آبادانی عراق بود نام ببرم که به ایران پناه آورد. همین طور «خسرو جاف» که در تلویزیون ملی سابق به عنوان مشاور استخدام شده بود. هر دو افرادی بسیار ایرانپرست بودند. اکنون خسرو جاف در آمریکا استاد دانشگاه است و کتابهایی در مورد ایران و پیوستگی کردها با سرزمین مادری نوشته است. همچنین در خصوص آمیختگی نژادی کردها با ایرانیان میتوانم از کتابی به نام «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» به قلم «رشید یاسمی» که از دانشمندان بزرگ و زاده کرمانشاه بوده است، نام ببرم. او در کتابش به پیوستگی نژادی کردها با بقیه مردم ایران و وجود ریشههای عمیق نژادی اشارات خوبی کرده است.
*کردها به نوعی خود را ایرانی میدانند و مردم کرد هیچگاه خواستار جدایی از ایران نیستند.
دقیقاً این طور است. این صحبتهایی که اخیراً و طی این اتفاقات اخیر در کشورمان توسط برخی مطرح شده است، در خصوص اینکه مردم کردستان تمایلی به تجزیهطلبی دارند، را بنده اصلاً قبول ندارم.مردم کردستان تجزیه طلب نیستند کما اینکه بعد از جنگ جهان دوم در قائله آذربایجان، ارتش پس از آزادسازی آذربایجان به مهاباد رفت و بدون هیچ گونه مشکلی در آنجا مستقر شد. در حالی که عدهایی که جمهوری مهاباد را تشکیل داده بودند، از سوی روسها به شدت حمایت میشدند و قدرتمند بودند. من خود در بخشی از کتابم در مورد خاطرات «سرهنگ فیوضی»، دادستان نظامی آن زمان، آوردهام در فرودین ۱۳۲۶، سه نفر را برای عبرت سایرین به دار کشیدند و از آن موقع حزب کومله در کردستان کنار گذاشته شد. حتی در تاریخ آمده است که در زمان هخامنشیان وقتی ۱۰ هزار یونانی به ایران آمدند که به نفع کوروش صغیر با اردشیر دوم بجنگند، تنها کردها در مقابلشان ایستاده آنها را به خاک سیاه نشاندند. همچنین میتوان گفت نژاد سلسله ساسانیان به کردها میرسد.
* قبل از انقلاب، ایران و عراق تنشهایی داشتند ولی نهایتاً منجر به قرارداد صلح ۱۹۷۵ الجزایر شد. بعد از آن کردهایی از عراق به ایران آمدند؟ کمی هم در این خصوص صحبت بفرمائید.
اجازه بدهید به خاطرات «دکتر حسین شهیدزاده» به عنوان سفیر ایران در عراق قبل از انقلاب اشاره کنم. او در کتاب خودش به نام «رهاورد روزگار» به موضوع کردها در زمان علاقه صدام برای تنشزدایی و صلح با ایران اشاره کرده است. شهیدزاده میگوید وقتی در سال ۱۹۷۳ جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی شروع شد. صدام شبانه به سفارت ایران در بغداد میرود و خواستار آشتی با تهران میشود. آن موقع او میخواست دو لشگر به مرزهای سوریه و رژیم اشغالگر قدس بفرستد و همین را بهانه کرده بود تا روابطش را با حکومت وقت ایران اصلاح کند. موضوعی که یک سال بعد منجر به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شد؛ چون ارتش ایران قدرتمند بود و بعضاً تا ۲۰ کیلومتر به داخل خاک عراق نفوذ میکرد و صدام به دنبال رهایی از این مشکلات بود.
کردها نژاد اصیل آریایی هستند. از نظر زیبایی، ظاهر و توان جسمانی مطابق با نژاد آریایی و ایرانی هستندپس از امضای قرارداد ۱۹۷۵، صدام به تهران آمد و در ملاقات با شاه گفته بود، چرا ایران از کردها حمایت میکند. مگر آنها در جنگ جهانی دوم علیه شما اقدام نکردند؟ شاه نیز در پاسخ گفته بود کردها از اصیلترین نژادهای آریایی هستند. آنها از شما در بغداد ناراحتی دارند. چون غیر عرب هستند و شما میخواهید آنها را عرب کنید. حتی شاه گفته بود در کابینه نخست وزیری ایران ۶ وزیر کرد وجود دارد. بسیاری از افسران و ژنرالهای ارتش ایران، کرد هستند. در ادامه پاسخ به صدام هم گفته شده بود که حتی در جنگ دوم جهانی، آذربایجانیها که وطن پرستترین مردم ایران هستند، علاقهای به جدا شدن از ایران نداشتند. عوامل مشکوکی مانند «جعفر پیشهوری»، در میان آنها نفوذ داده شده بودند تا آذربایجان را ایران جدا کنند.
* به زمان حال برگردیم. امروز شبکه سعودی اینترنشنال به محل رفت و آمد گروهکهای معارض کرد تبدیل شده و برای تجزیه و آشوب ترویج قوم گرایی تبلیغ میکنند.
بلهمتأسفانه در حال حاضر شاهدیم برخی چشمها به آن است که مثلاً شبکههایی مانند بی بی سی و یا ایران اینترنشنال چه میگویند. آنها به ظاهر دلسوز مردم کردستان شدهاند و حتی برخی حرفها و نظرات آنها را بیان میکنند؛ اما مجدداً میخواهم بگویم مطمئنم مردم کردستان و یا دیگر نقاط ایران تمایلی به جدا شدن از کشور را ندارند. اینها همه هیجاناتی است که از طریق برخی گروهکهای معاند مطرح میشود.
*به نظر شما مسئولین مربوطه برای کاهش مشکلات مردم کردستان باید چه اقداماتی انجام دهند؟
لازم است رفتار دولت با مردم پدرانه و همراه با بخشش و انعطاف باشد. دولت باید با کشیدن دست نوازش بر سر مردم کردستان و اجرای سریعتر برنامههای اصلاحی در آنجا حرف آنها را شنیده و به آن توجه کند. چه اشکالی دارد مسئولین و مقامات استانی به میان مردم بروند، دست ملاطفت بر سر آنها بکشند؛ درد و دلهای آنها را بشنوند و در مسیر رفع مشکلاتشان گامهای بلندی بردارند. همچنین لازم است برای آنها کارخانههای تولیدی ایجاد کنند تا مشکلات شغلی و معیشتیشان برطرف شود.
اجازه دهید به خاطرهایی در یکی از سفرهایم به کردستان اشاره کنم. به دعوت دوستان برای سخنرانی به شهر اشنویه در کردستان رفتم. با کمال تأسف متوجه شدم کارخانه دخانیات آنجا تعطیل و به صورت خانهایی در اختیار یکی از مسئولین استانی قرار گرفته است؛ در حالیکه آن منطقه مزارع توتون مرغوبی داشت و اعراب برای محصولش سر و دست میشکستند. لذا لازم است ریش سفیدها را به میدان بیاوریم و از انسانهای خوش فکر بهره ببریم. نباید از راههای عجیب و غریب استفاده کرد، بلکه باید با بخشودگی با مردم برخورد شود. حتی آن عده هنرمندی که تحت تأثیر هیجانات حرفیهایی زدهاند را با رأفت برخورد کنیم. باید استانداری و معاون او در کردستان کرد باشند.
چه اشکالی دارد برخی استانداران محبوب قدیمی را که مردم آنجا بسیار به او علاقهمند هستند را برای مدیریت در نظر بگیرند، تا برای حل مشکلات از آنها بهره ببریم زیرا همه ما علاقهمند به ایران هستیم در تاریخ آمده است به یکی از مقامات ارشد شوروی گفته بودند کسی شعری سروده و تو را دیوانه خوانده است. او با مزاح پاسخ میدهد راست میگوید اگر دیوانه نبودم که مسئولیت بر عهده نمیگرفتم و اینگونه با طنز این موضوع را حل میکند.
*در مورد کتاب در حال نگارشتان با نام «شاه در تبعید» توضیح دهید؟
کتابی ۶ جلدی با نام «شاه در تبعید» را در حال نگارش دارم که هنوز کامل نشده است. در همین جا و به عنوان یک تاریخدان که متخصص شاه شناسی هستم باید بگویم،وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی یک واقعیت و ضرورت بود و قطعاً اتفاق میافتاد؛ برخی صحبتها از جمله اجلاس گوآدالوپ و یا موضوعات دیگر، اصلاً واقعیت ندارد. بنده تمام نقاط ضعف شاه را میشناسم لذا این انقلاب باید تحقق مییافت. تازه خوش شانس بودیم انقلاب اسلامی در دست کمونیستها و مجاهدین خلق نیفتاد. حتی باید گفت در روزهای اول انقلاب تند رویهایی از طریق برخی صورت میگرفت که الان ۱۸۰ درجه تغییر موضع دادهاند؛ مثلاً ً همین «علیرضا نوریزاده» که در خارج از کشور قربان صدقه خاندان پهلوی میرود، اول انقلاب در روزنامه اطلاعات آن زمان نوشت باید سرگرد به بالا را در ارتش اعدام کرد.
*همین گروههای معاند در اغتشاشات اخیر، حمله به نمادهای ملی مانند ارتش و یا تیم ملی را در دستورکار خود قرار داده بودند.
به هیچ عنوان نباید توان نظامی کشور تضعیف شود. بنده اوایل انقلاب روزنامهنگار بودم. مگر یادمان رفته است بعد از انقلاب همین گروههای معاند پس از تضعیف ارتش، وارد فاز نظامی شدند و بدون توجه به خواست همه مردم کردستان، موضوع تجزیهطلبی را مطرح کردند. بله گروهی را فرستادند. گروهی که از طرف دولت بازرگان برای مذاکره به کردستان رفت. آنها آدمهای خوبی بودند اما توان سیاسی لازم برای حل مشکلات را نداشتند. بنده تمام جزوات و مستندات مذاکرات را دارم. حتی کمونیستهای معارض در کردستان محدودهای مشخص کرده بودند از آذربایجان، کرمانشاه، ایلام، همدان تا شهرکرد. این یعنی تکه تکه شدن ایران. هم اکنون هم متأسفانه گروههای معاند به دنبال ایجاد همین مشکل هستند.