آیا نظم جهانی نوینی در راه است؟

بسیاری از کشورهای بدون حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل از مباحث نظم جدید جهانی در روابط بین الملل استقبال می کنند. اما آیا نظم جهانی نوینی در راه است؟ پاسخ کوتاه؛ خیر است. دوران گذار را نیز باید تعریف و تفسیر کرد.

وقایع مختلفی اتفاق می افتد که بسیاری به اشتباه آن را مقدمه تغییر در نظم حاکم فعلی جهانی می دانند. جنگ روسیه و اوکراین، ادامه مصایب در خاورمیانه، بزرگنمایی چین و احتمال استفاده بمب اتمی توسط پوتین و اتفاقات مشابه دیگر.

قبل از ورود به بحث، باید آرایش تفکرات حاکم بر روابط بین الملل را تعریف و سپس علت عدم تغییر در نظم جهانی را استدلال کرد. از امریکا و اروپا شروع می کنم. دو تفکر؛ “آتلانتیکی” و “اروپای مستقل از امریکا” در اروپا فعال است. جمهوری اسلامی در غرب آسیا از افغانستان و یمن تا سوریه و لبنان و مدیترانه را تحت تاثیر قرار داده است. چین با جزایر مصنوعی در دریا، حوزه حاکمیت افزایش داده است. پوتین درصدد تبدیل روسیه به شوروی است.

در همین رابطه؛ در راستای بی اعتبار شدن سازمان های بین المللی، جنگ عراق و اوکراین؛ دو نمونه بارز تخطی امریکا و روسیه از مجامع بین المللی است که مخالف تجاوز بودند. پوتین برای جنگ در اوکراین، در واقع از بوش پسر برای جنگ در عراق که مشروعیت نداشت پیروی کرده است. با توجه به مثال های فوق، این گونه به نظر می رسد که طلوع نظم جدید جهانی یک باید و اجتناب ناپذیر است.

ایران، هند، برزیل و آفریقایی ها ادعای مشارکت در ترتیبات شکل دهی نظم جهانی هستند. اما؛ به نظر می رسد نه تنها نظم جدیدی در راه نیست بلکه تفکر آتلانتیکی یا همان آنگلوساکسونی در شکست دیگر تفکرات و حفظ برتری و ادامه استمرار “نظم چرچیلی” بر روابط بین الملل سعی دارد. بعد از بریگزیت، لندن راهبرد سیاسی جدید؛ جدا شدن از “اروپای مستقل” را کلید زد تا امریکا را در جایگاه رهبری جهان حفظ کند. انگلیس با قربانی کردن اوکراین؛ روسیه را از اروپا اخراج و ناتو را احیا و امریکا را مجددا “پدرخوانده” غرب کرد. تصور کنید اگر دنیا دنبال نظم جهانی جدیدی باشد؛ آیا فکر می کنید اجماع برای تدوین منشور ملل متحد وجود دارد؟ آیا منافع کشورهای دارای حق وتو دست نخورده باقی می ماند؟ پاسخ خیر است.

در اولین تحلیل باید گفت؛ کشورهای دارای حق وتو اصلا خواهان تغییر در نظم فعلی در روابط بین الملل نیستند. قطعا کشورهایی سروصدا می کنند، ولی قابل کنترل و هدایت هستند. به هند و آلمان عضویت احتمالی در شورای امنیت را نوید دادند. چین را در تایوان گرفتار و جمهوری اسلامی را در هسته ای درگیر و پوتین را در اوکراین و اتحادیه اروپایی را در واگرایی مشتعل کردند تا فکر تغییر نظم جهانی فراموش شود.

البته نظریات سیاسی مثل؛ همکاری ابرقدرت ها در کنترل قدرت های منطقه ای، مشارکت در رهبری جهانی و “مداخله شهروندی” در جریان است ولی؛ نشانه ای از اجرای تغییر نظم جهانی مشهود نیست.

با این استدلال؛ مناسب است سلول های مغز نخبگانی را برای بهتر بازی کردن در نظم فعلی فعال و از هرج و مرج نظم جهانی بعدی جلوگیری بعمل آوریم.

دیدگاهتان را بنویسید