انقلاب اسلامی ایران، انقلابی بزرگ و دورانساز بود که تأثیرات عمیق و گسترده آن تنها به ایران محدود نماند و بهسرعت ابعاد منطقهای و جهانی یافت و همچون دیگر انقلابها، فقط به تغییر نظام سیاسی و هیئت حاکمه بسنده نکرد؛ بلکه در حوزه فرهنگ، اجتماع و اقتصاد تحولات بنیادینی را رقم زد. در جریان جایگزینی نظام سیاسی از عناصر کلیدی فرهنگ تشیع، همچون امام، امت، شهادت و وقایع تاریخی از جمله قیام عاشورا کمک گرفت و با هدف براندازی رژیم در قدرت، بسیج سیاسی نیرومندی پدید آورد. در سیر تحقق خود در فاز جنبش اجتماعی با خشونت دستگاه سرکوبگر روبهرو شد و مقاومت نیروهای فعال در قالب گروههای مبارز را به همراه داشت. در این راستا خاطرات زنان فعال سیاسی آکنده از آگاهی نسبت به هدف و آرمانهای انقلابی است و حضور پررنگ آنان در تظاهرات، آنچنانکه از تصاویر بهجامانده برمیآید، نشاندهنده بلوغ فکری و تمایل به ایفای نقش در کنشهای جمعی عرصه عمومی است.
در بررسی نقش اجتماعی سیاسی زنان تنها نمیتوان به دوران خیزش انقلابی بسنده کرد؛ بلکه با اتخاذ نگاهی واقعبینانه به اهمیت بیشازپیش آنان بهویژه در دهههای آغازین انقلاب اسلامی، میتوان پی برد که عهدهداری نقشهای محوری چون همسر یا مادر بودن موجب شد تا بر پایه آموزههای دینی حاکی از نقش زن در خانواده، زنان بهمنزله عاملان و حاملان ارزشهای فرهنگی انقلاب در کانون توجه قرار گیرند و در جهان فضیلتگرای پسا انقلابی، زنان از کنشگران اصلی فرهنگساز و تمدنآفرین اسلامی محسوب شوند.
جایگاه زنان در زمان قاجار و پهلوی
نخستین بارقههای مردمسالاری در ایران به سال ۱۲۸۵ و نهضت مشروطه میرسد که مقرر شد شاه سلطنت کند و مجلس شوراى ملى تشكيل شود. در این میان، هرچند که نقش زنان در پيروزى انقلاب مشروطه قابلاعتناست اما پس از پيروزى مشروطهخواهان و هنگام تدوين اولين قانون اساسى كشور و اعطاى حق رأی به مردم، حقوق سياسى زنان ناديده گرفته شد و اين گروه از جامعه در رديف صغيران، ورشكستگان، مرتكبين قتل و سرقت و … قرار گرفتند و از حق رأی محروم شدند.
در دوران پهلوی اول نیز با وجود ژستهای متجددانه، نخستين بار بحران حقوق زن خود را عيان كرد؛ بهطوریکه در جريان رويداد كشف حجاب در ۱۷ دى ۱۳۱۴ شمسي، بخش وسيعى از زنان ايران به طرفدارى از مراجع و علماى دينى با اين رويداد اجبارى مخالفت كردند. بدینترتیب، در دوران دیکتاتوری رضاخانی زنان همچنان از کمترین حقوق خود برخوردار نبودند و همردیف با صغار و مجانين از مشاركت سياسى محروم شدند.
در دوره پهلوی دوم نیز قانون منع حق رأی زنان تا سال ۱۳۴۱ به قوت خود باقى بود. برخى مورخان معاصر عقيده دارند كه اعطاى حق رأی به زنان در دوره پهلوى دوم در ابتداى دهه ۴۰ شمسى بيش از آنکه نشانه اعطاى آزادى سياسى به جامعه باشد، سوءاستفاده صورى از نمادهاى نوگرايى بود.
زنان از طبقه خاص به منصب میرسیدند
اين امر تنها باعث شد كه برخى زنان طبقات بالا و خاص جامعه به برخى مناصب و پستهاى سياسى دستيابند و رژيم، بعد از حضور همين تعداد زن در مقامهاى سياسى، فرصت مناسبى براى تبليغات عوامفريبانه و ادعاى برابرى حقوق زنان و مردان را به دستآورد، ولى منظور اصلى اعطاى حق رأى به زنان كه فراهم كردن بستر مناسب براى مشاركت عمومى زنان است، هيچگاه برآورده نشد.
در دوره سلطنت رضاشاه، نام هيچ زنى به عنوان مدير سياسى در ايران ثبت نشد؛ اما در دوره محمدرضا پهلوى از سال ۱۳۴۲ براى نخستينبار در تاريخ دستگاههاى اجرايى كشور، فرخرو پارسا به سمت معاونت وزارت آموزشوپرورش منصوب شد و سپس از سال ۱۳۴۷، وى اولين و البته تنها وزير زن ايرانى بوده است. در سال ۱۳۴۶ فرح پهلوي ـ همسر شاه ـ به رياست شوراى نيابت سلطنت منصوب شد كه در آن زمان بالاترين منصب سياسى زنان به شمار میآمد.
نخستین گروه از زنان در انتخابات مجلس سال ۱۳۴۲ بهصورت كانديداهاي«كنگره آزادزنان و آزادمردان» به مجلس راه يافتند. در واقع برخى مورخان سياسى معتقدند، زنانى اجازه حضور در دو مجلس سنا و شوراى ملى را مييافتند كه با سياستهاى حاكم رژيم، منطبق و همسو بودند. بسيارى از اين زنان از همسران و بستگان رجال و متنفذين يا امراى ارتش به شمار میآمدند.
مشاركت و افتخارآفرینی زنان در تمامى صحنهها پس از انقلاب
این در حالی است که صريحترين موضعگيرى انقلاب اسلامى نسبت به مشاركت زنان در قانون اساسى جمهورى اسلامى انعكاس يافت. در اين قانون، نهتنها هيچ تبعيضى در لفظ و معنا به دليل جنسيت مقرر نشده و راه قانونى براى مشاركت زنان در تمامى صحنههاى فراهم شده است؛ بلکه از شأن خانوادگى و اجتماعى زنان نيز حمايت شده كه نشانه نگرش مثبت رهبران انقلاب اسلامى به مسائل زنان است.
همین نوع نگرش بود که سبب شد با پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد حضور گسترده بانوان در حوزههای علمی، پژوهشی، تاریخی، ادبی، سیاسی، هنری و… باشیم. از طرفی فعالیت زنان ایران در حوزههای پزشکی و تکنولوژیکی بسیار چشمگیر است و بعد از انقلاب اسلامی، در حوزههای مرتبط با علوم نوین نیز منشأ اثرگذاری و پیشرفت بودهاند.
در کتاب «صعود چهلساله» که مروری بر دستاوردهای چهلساله انقلاب اسلامی دارد، براساس آمارهای بینالمللی منتشرشده در خصوص پیشرفتها در حوزه زنان به کاهش بیسوادی زنان بالاتر از 15 سال نسبت به کشورهای دنیا و همچنین به افزایش نسبت دختران به پسران در تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی اشاره شده است. درحالیکه تنها دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، فقط ۶ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی را زنان تشکیل میدادند که این آمار اکنون به بیش از 50 درصد رسیده است. تعداد پزشکان زن قبل از انقلاب اسلامی ۳ هزار و ۵۰۰ نفر بود که در سال ۱۳۹۵ به حدود ۶۰ هزار نفر رسیده است. آمار پزشکان متخصص زن نیز از ۵۹۷ نفر قبل از انقلاب با افزایش ۵۰ برابری به ۳۰ هزار نفر در حال حاضر رسیده است.
حضور چشمگیر زنان در عرصههای مدیریتی کشور
قبل از انقلاب تنها پنج سازمان مردمنهاد در حوزه زنان فعال بود که این تعداد نیز عمدتاً به خانواده سلطنتی متصل بودند، اما اکنون ۲هزار سمن در حوزه زنان در کشور فعال است. درحالیکه پس از پیروزی انقلاب، هرچند زنان به دلایل مختلف ازجمله فقدان تخصص و تجربه سیاسی لازم در پستهای سیاسی و مدیریتی جامعه كمتر حضور داشتهاند؛ اما بهتدریج راههای لازم برای حضور آنان در عرصههای مدیریتی گشوده شده است و زنان میتوانند با اثبات تواناییهای خود و كسب تجربههای عملی لازم، سیر پیشرفت را برای احراز مقامات عالیتر طی کنند و در این راه عموم زنان میتوانند بهتدریج و با تكیه بر تواناییهای خود، در عرصههای مدیریتی حضور جدیتر و گستردهتری داشته باشند؛ کما اینکه در حال حاضر حضور زنان در مجلس شورای اسلامی، پارلمان شهری، انواع نهادها ، وزارتخانهها و… تا حد زیادی چشمگیر و قابل اعتناست.
تعداد نویسندگان زن قبل از انقلاب کمتر از ۱۰ نفر بود که اکنون به حدود ۴ هزار نفر رسیده است. در زمان پهلوی، ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون بیش از ۷۰۰ ناشر زن در کشور فعالیت میکنند.
در حوزه ورزشی نیز زنان مسلمان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی موفق شدند با حفظ زینت حجاب، در عرصه جهانی بدرخشند؛ بهگونهای که در سالهای اخیر، ۱۶۰ مدال جهانی نصیب زنان مسلمان و محجبه ایرانی در عرصه رقابتهای ورزشی بینالمللی شده است. این در حالی است که پیش از انقلاب تنها پنج مدال آن هم فقط در عرصه رقابتهای آسیایی سهم زنان ایرانی بود؛ زنان ورزشکاری که از سوی رژیم ستمشاهی مجبور به کشف حجاب برای شرکت در مسابقات نیز بودند.
بهره سخن
رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۹۱ در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی» فرمودند: «زن در محیط اسلامی رشد علمی میکند، رشد شخصیتی میکند، رشد اخلاقی میکند، رشد سیاسی میکند، در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار میگیرد، درعینحال زن باقی میماند. زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشی شدن خانوادههاست، افزایش فرزندان بیهویت است. اینها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی بهمرور پیش میآید. غرب از همین نقطه، سختترین ضربهها را خواهد خورد و این تمدن مادی پرزرقوبرق از همین نقطه فرو خواهد ریخت.» بنابراین میتوان گفت پس از پیروزی انقلاب، حضور زنان در جامعه به اندازهای گسترده شد که کنار مردان در عرصه سیاست نقشآفرینی کردند و در زمینه ورزشی در آسیا و جهان افتخارآفرین شدند. این حضور به اندازهای قابل توجه است که یكی از منتقدان این حوزه در پاسخ به این پرسش كه «آیا زنان در جامعه عقب نرفتهاند و آیا یك نهضت بیداری زنان در ایران شكل گرفته است؟» میگوید: «اگر از حق نگذریم، این بیداری را انقلاب به وجود آورد. وقتی از من میپرسند چقدر به موقعیت زنان ایرانی درآینده امیدواری؟ میگویم: خیلی.»