پایگاه خبری “پراجکت سیندیکیت” در گزارشی با اشاره به برگزاری جام جهانی فوتبال در کشور قطر، به این نکته پرداخته که برگزاری جام جهانی، از اثرگذاری قابل توجهی بر ابعاد مختلف زندگی مردم کشورهای شرکت کننده در آن و حتی آن دسته از کشورهایی که در جام جهانی حضور ندارند برخوردار است. پدیده ای که نمودهای عینی خود را در حیات اقتصادی، روانشناختی، الگوهای رفتاری و دیگر حوزه های مهم مرتبط با زندگی انسان ها نشان می دهد. اثرگذاری هایی که بعضا ماهیتی بلندمدت نیز به خود می گیرند.
از این رو، جام جهانی فوتبال، فقط یک رویداد ورزشی نیست و باید آن را چیزی ورای این حوزه در نظر گرفت. پراجکت سیندیکیت جهت تبیین استدلال خود مثال هایی عینی را نیز مورد اشاره قرار می دهد.
پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت در این رابطه می نویسد:
«فوتبال به عنوان یکی از محبوب ترین ورزش های جهان، در نوع خود می تواند اغلب به مثابه یکی از ستون های هویت ملی و منبع غرور جمعیِ کشورهای مختلف در نظر گرفته شود. درست به همین دلیل است که جام جهانی فوتبال می تواند احساسات شدیدی را در شهروندان کشورهای مختلف جهان ایجاد کند. موضوعی که شاید هیچ رویداد ورزشی دیگری قادر به خلق و ایجاد آن نباشد. جام جهانی فعلی که در قطر برگزار می شود نیز استثنایی بر این قاعده نیست.
در این رابطه، جام جهانی 1998 فرانسه در نوع خود می تواند نمونه ای آموزنده باشد. بر اساس یافته های یک پژوهش که در سال 2012 میلادی منتشر شد، در جریان برگزاری جام جهانی فرانسه، نرخ خودکشی در این کشور، شاهد کاهشی قابل توجه بود و تا 19.9 درصد کاهش یافت. فرانسه در پایان این جام جهانی، قهرمان شد.
با این حال، باید توجه داشت که یک کشور صرفا نباید قهرمان جام جهانی شود تا آثار آن را بر مردم کشورش مشاهده کند. مطالعات یک پژوهش در سال 2015 دریافت که در جریان جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، تغییر قابل توجهی در نسبت تولد پسر به دختر، 9 ماه پس از برگزاری جام جهانی مذکور رخ داده است. مسالهای که به زعم پژوهشگران نتیجه افزایش روابط جنسی در بحبوحه برگزاری تورنمنت مذکور بوده است. در برزیل نیز در بحبوحه برگزاری جام های جهانی 1998، 2002، 2006، و 2010، میزان حملات قلبی افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرد. مساله ای که به طور خاص در زمان بازی های تیم ملی برزیل آمارهای عینی و محسوس خود را به نمایش گذاشته است.
به نحو مشابهی، شماری از یافته های پژوهشی نشان می دهند که تورنمنت های بین المللی فوتبال می توانند به نحو قابل ملاحظه ای بر بازارها نیز اثرگذاری داشته باشند. بر اساس داده های یک پژوهش در سال 2016، علکرد تیم ملی فوتبال ایتالیا در تورنمنت های بین المللی از قدرت اثرگذاری بر بازار سهام این کشور برخوردار است. در این راستا پژوهشگران به این جمع بندی رسیده اند که پیروزی های تیم ملی فوتبال ایتالیا می تواند موجب سرخوشی و حس خوب سرمایه گذاران و سرمایه داران ایتالیایی شود. مساله ای که تاثیرات اقتصادی قابل ملاحظه ای را در این کشور به نمایش می گذارد.
یافته های یک پژوهش دیگر نشان می دهد که ضرر و زیان بازارهای مالی در کشورهایی نظیر اسپانیا که از تیم ملی قدرتمندی برخوردارند، قابل ملاحظه است. در کشورهایی نظیر شیلی و یا ترکیه که عملکرد تیم های ملی فوتبالشان وضعیتی میانه دارد، اشتیاق تجار پس از کسب پیروزی های مهم توسط تیم های ملی این کشورها جهت تشدید فعالیت های اقتصادی شان و توسعه کسب و کارهایشان، افزایش زیادی پیدا می کند.
در این رابطه برخی به طرح این گزاره می پردازند که شاید علت اصلی تاثیرگذاری منفیِ شکست کشورهایی نظیر اسپانیا و انگلستان بر اقتصادی های آن ها این باشد که مردم این کشورها با فوتبال قرابت زیادی دارند و عمدتا نیز به بُردن عادت کرده اند. به بیان دیگر، هر چه شما به عنوان شهروند یک کشور انتظار بیشتری دال بر شکست تیم ملی خود داشته باشید، وقتی تیم ملی تان پیروزِ یک رقابت مهم شود، احساس خوشحالی بیشتری می کنید و البته دستاوردهای اقتصادی بیشتری نیز نصیب کشورتان خواهد شد. مساله ای که در جام جهانی فعلی در قطر و در مواردی نظیر پیروزی عربستان سعودی بر آرژانتین نیز قابل مشاهده بوده است.
فوتبال در نوع خود می تواند تاثیرات مثبتی را نیز بر ادراکات اقتصادی داشته باشد. بر اساس یافته های یک پژوهش که در سال 2006 انجام شد(در قالب نظرسنجی های تلفنی که پس از هر بازی تیم ملی فوتبال آلمان در جام حهانی سال 2006 انجام گرفته)، این نکته روشن شده که عملکرد مناسب و بیش از انتظار تیم ملی آلمان، سطح اعتماد به نفس مردم این کشور را نیز بالا برده است.
بر اساس این پژوهش، این یافته ها تایید می کنند که مولفه های روانشناختی، محرک های بیشتری را جهت فعالیت های اقتصادی ارائه می کنند. طرفدار اصلی این دیدگاه، اقتصاد دان برجسته انگلیسی “جان مینارد کینز”بود. کسی که به نحوی عینی تاثیرات منفی وقوع رفتارهای اوباش گونه بر اقتصاد یک کشور را مورد اشاره قرار داد. در این رابطه حتی وی پیش بینی این قبیل رفتارها را عامل موفقیت طیف هایی از افراد و گروه ها دانست که در حیطه اقتصادی فعال هستند.
آنچه کینز در این رابطه گفته است خود را در قالب مطالعه ای که در سال 2010 انجام شد و تاثیرات برگزاری جام جهانی بر بازار سهام آمریکا را مورد بررسی قرار می داد، به تایید رسانده است. در حالی که هیچ فردی نمیتواند نتیجه هر مسابقه فوتبال را پیش بینی کند، پژوهشگرانِ تحقیق مذکور بر این باورند که روندی متداوم و باثبات وجود دارد که برخی سرمایه گذاران می توانند از آن به نفع خود بهرهبرداری کنند. با توجه به تاثیر بازار سهام آمریکا بر معادلات جهانی، تاثیرات منفی بر این بازار، عمدتا خود را با وضوح بیشتر نشان می دهند.
متوسط سودآوری بازار سهام آمریکا در بحبوحه برگزاری جام جهانی تا 2.6 درصد کاهش در مقایسه با دوره های زمانی مشابه که 1.2 درصد افزایش می یابد را نشان می دهد. در این راستا هر چه شمار کشورهای بازنده افزایش پیدا می کند، تاثیر منفی جام جهانی بر بازار سهام آمریکا نیز خود را به نحوی عیان تری نشان می دهد که این مساله رکود در بازار را به همراه دارد.
با توجه به این روند، سرمایه داران زیرک عمدتا در بحبوحه برگزاری جام جهانی، میزان سهام خود در بازار سهام آمریکا را کاهش می دهند. با این حال، اگر شمار زیادی از سرمایه گذاران این راهبرد را در پیش گیرند و به طور همزمان از آن استفاده کنند، مساله سقوط بازار می تواند به یک “پیشگوییِ خود تحقق بخش” تبدیل شود. در این راستا، یک احتمال دیگر، کاستن از میزان سهام قبل از شروع بازی های جام جهانی است با این حال، این مساله کاهش بهای سهام را تشدید می کند و حتی می تواند کاهش های اولیه را تسریع نیز کند.
بازارهای جهانی تحت تاثیر بازی های جام جهانی، به نحو غیرمنطقی و البته غیرمحتملی در کوتاه مدت تاثیر خود را از دست نمی دهند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که در طرفداران فوتبال که طرفدار تیم خاصی هستند و آن تیم متحمل شکست شده، به نوعی این پیش زمینه ذهنی تقویت می شود که در آینده نیز تیم مد نظر آن ها در تورنمنت های آتی شکست خواهد خورد(این یک باور ذهنیِ تایید نشده است).
با این حال، وقتی تیم مطلوب طرفداران فوتبال در یک کشور، کاری غیرممکن را انجام می دهد و به پیروزی خیره کننده ای دست پیدا می کند(نظیر پیروزی ژاپن بر آلمان)، نوعی شادی عمومی ایجاد می شود که بعضا طعم تلخ ناکامی های گذشته را نیز تا حد زیادی تحت الشعاع قرار می دهد و فضای جدید را ایجاد می کند. امید به وقوع یک معجزه در مواجهه با موقعیت هایِ خاص است که طرفداران فوتبال، سرمایه گذاران، رایدهندگان و حتی آن هایی که برای فرزندآوری و یا ازدواج برنامه ریزی می کنند را تحریک می کند. البته که شاید این استدلال منطقی نباشد با این حال، این بخشی از تاثیرات جانبی آن پدیده ای(جام جهانی) است که در نوع خود میتواند زندگی را زیبا تر کند».