شکاف‌اجتماعی و ایدئولوژیک‌سازی پوشش!

یکی از عوامل شدت یافتن دوقطبی بی‌حجاب_ باحجاب، سیاست‌های نادرست دولت‌ها در قبال مسئله پوشش است. هرچند به طور روشن و صریح این مسئله از سوی سیاستگذاران و دولت اعلام نمی‌شود، اما رویکرد‌های برخی نهاد‌ها مانند برخورد سلیقه‌ای صداوسیما در نمایش دادن زنان بی‌حجاب و برنامه‌های تبلیغی این مجموعه، معایب حکومتی‌سازی پوشش را تایید می‌کند.

در بررسی مفهوم شکاف‌اجتماعی باید دقت داشت که وجود هرگونه گروه‌های متفاوت در جامعه شکاف اجتماعی محسوب نمی‌شود. در جامعه گروه‌های متفاوتی از حیث اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد. با توجه به این نکته لازم است به معنای دقیق‌تری از مفهوم «شکاف‌اجتماعی» پرداخته شود. در همین راستا استین روﻛﺎن، جامعه شناس سیاسی، معتقد است؛ ﻫﺮ ﻧﻮع ﺗﻀﺎدی ﺷﻜﺎف ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘی از ﺗﻀﺎد ﺷﻜﺎف ﮔﻔﺘﻪ ﻣی‌شود که در وهله اول ساختاری و سپس پایدار محسوب شود؛ بنابراین تعارض و تضاد‌های اجتماعی مفهومی کلی‌تر از شکاف اجتماعی هستند. در واقع این تعارضات هرگاه ساختاری باشند و موجب صف‌آرایی، گسست و گروه‌بندی در جامعه شوند، شکاف اجتماعی به وجود می‌آید.

در این زمینه باید اشاره داشت که میزانی از شکاف اجتماعی بین گروه‌های مختلف در جوامع نیز وجود دارد. در واقع نوع این شکاف‌ها و شدت و قدرت هر کدام از آن‌ها در ایجاد مشکل تاثیرگذار است. برخی از شکاف‌ها ممکن است ضعیف و یا به طوری هدایت و کنترل شوند که اثرات مخربی در جامعه نداشته باشد.

اما مسئله در جایی به وجود می‌آید که شکاف‌های اجتماعی در جامعه قوی شوند و تعلقات افراد گروه‌های مختلف چنان شدت یابد که زمینه بروز خشونت را فراهم کند. در اینجا سوال و مسئله مهمی که باید به آن پرداخت، این است که چطور شکاف‌های اجتماعی فعال می‌شوند و زمینه بروز مشکلات را فراهم می‌کنند؟

علل شکل‌گیری شکاف‌های اجتماعی

شکاف‌های اجتماعی در جامعه معمولاً ریشه‌های تاریخی دارند. مانند شکاف‌های قومی که ممکن است طی چندین سال بین اقوام ایجاد شود. اما برخی از آن‌ها نوظهور هستند و براثر اتفاقات و جریانات سیاسی و اجتماعی به وجود می‌آیند. همچنین باید به این نکته نیز اشاره شود که برخی از شکاف‌های غیرفعال در نتیجه سیاست‌های نادرست دولت‌ها فعال می‌شوند. در همین راستا بسیاری از جامعه‌شناسان ایرانی معتقدند که طی دهه اخیر، پیرامون مسئله حجاب شکاف‌اجتماعی به وجود آمده است.

سیاست‌های اشتباهِ دولت، عامل گسترش شکاف اجتماعی در مسئله حجاب

این شکاف به نوعی زنان جامعه را به دو قشر بی‌حجاب و باحجاب تقسیم کرده است. این تمایز از اواخر دهه هفتاد به وجود آمد و با گذر زمان تشدید شد. یکی از عوامل شدت یافتن این دوقطبی، سیاست‌های دولت در قبال مسئله پوشش است.

اولین سیاست نادرستی که حکومت در خصوص مسئله حجاب اتخاذ کرد، پیوند زدن حجاب به مشروعیت نظام‌سیاسی بود. به صورتیکه محجبه‌های چادری، افرادی تلقی می‌شوند که منتسب به حکومت هستند و طرفداران نظام به شمار می‌روند. از سوی دیگر فرض بر این است که افراد بی‌حجاب از مخالفین حکومت هستند و یا حداقل با حاکمیت زاویه دارند. هرچند به طور روشن و صریح این مسئله از سوی سیاستگذاران و دولت اعلام نمی‌شود، اما رویکرد‌های برخی نهاد‌ها مانند برخورد سلیقه‌ای صدا و سیما در نشان دادن زنان بی‌حجاب و برنامه‌های تبلیغی این مجموعه ادعای حکومتی‌سازی پوشش را تایید می‌کند.

در همین زمینه، پیوند مسئله فرهنگی و اجتماعی با مشروعیت سیستم سیاسی باعث شده‌است که علاوه بر پیچیده شدن موضوع، مفری برای نفوذ و تحت فشار قرار دادن دولت از سوی دشمنان ایجاد شود. به طوری که مسئله پوشش برای تضعیف حاکمیت، به‌عنوان یکی از گزینه‌های اپوزیسیون، مطمح‌نظر قرار دارد.

علاوه بر این، برخی از افراد جامعه هستند که هرچند نسبت به حجاب دید منفی ندارند و حتی حاضرند با پوشش کامل در جامعه ظاهر شوند، تنها به بهانه مخالفت با حکومت و برای ابراز اعتراضی‌مدنی، با لجبازی بی‌حجابی را انتخاب می‌کنند؛ بنابراین بی‌حجابی به ابزاری برای مخالفت با نظام سیاسی تبدیل شده‌است.

سیاسی کردن حجاب، وحدت جامعه را نیز هدف گرفت

بنابراین گره‌خوردن مسئله فرهنگی به نگاه و سلیقه سیاسی موجب شده‌است که شکاف موجود عمیق‌تر و دامنه آن بیشتر شود. به صورتی که مرز بین این دوگروه بیشتر می‌شود. در واکنش به این نوع برخورد بزرگان جامعه مانند شهید سردار سلیمانی در سخنان خود اینگونه موضع گرفتند: «همان دختر کم‌حجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، دختر جامعه ماست». این بیانات نشان می‌دهد رفتار دولت و سیاستگذار در قبال مسئله حجاب این شکاف را عمیق‌تر کرده‌است. به صورتی که افراد بی‌حجاب به عنوان غیرخودی در جامعه تلقی شده‌اند.

در نقطه مقابل نیز افراد باحجاب به عنوان افرادی خشن و یا طرفدار اقدامات درست و نادرست حکومت فرض می‌شوند. این تصور درخصوص افراد با حجاب باعث شده‌است که در تعاملات اجتماعی و یا حضور در اجتماعات مانند رستوران، کافه و مراکز تفریحی و… به مشکل بربخورند. دود همه‌گیری این برساخت نادرست، بیش از همه به چشم محجبه‌ها می‌رود و آنان دچار طرد اجتماعی می‌شوند.

گشت ارشاد و برخورد قهری با حجاب، یک راهبرد غلط بود

دیگر راهبرد اشتباه دولت در قبال مسئله حجاب برخورد قهری کردن با افراد بی‌حجاب بود. گشت ارشاد و برخورد جزائی داشتن با مسئله‌ای که اساساً فرهنگی محسوب می‌شود؛ باعث شده‌است که افراد به سمت رعایت حجاب پیش نروند. بلکه بالعکس نفرت و گارد نسبت به این مسئله پیدا کنند. برای صحت‌سنجی این ادعا می‌توان به نتیجه ناموفق این سیاست اشاره کرد. در همین راستا، هر چندوقت یک‌بار، انتشار برخورد خشن و سلیقه‌ای گشت ارشاد با برخی از دختران جامعه ابراز نفرت و انزجار را از سوی مردم در فضای مجازی و سطح جامعه در بردارد.

شکاف اجتماعی انسجام جامعه زنان را تضعیف کرده است

این نوع برخورد دولت‌ها با مسئله حجاب باعث شد این شکاف که در ابتدا به دلایلی مختلفی اعم از ورود فرهنگ مدرنیته به کشور و گسترش فرهنگ ضد حجاب در جامعه به وجود آمد، عمیق‌تر شود. به طوری که وحدت و مشروعیت سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار داده‌است. حتی در سطحی موجب تقلیل مطالبات زنان جامعه شده‌است. به طوری که با پررنگ شدن این مسئله و شکافی که بین جامعه زنان به وجود آمده، مطالبات بسیار اصلی‌تر زنان به حاشیه رفته و انسجام بین آنان را تحت تاثیر قرار داده است.

در نهایت باید گفت مسئله پوشش زنان که سابقه زیادی در کشور دارد؛ با ورود فرهنگ مدرن تحت تاثیر قرار گرفت و این تغییر اجتماعی می‌توانست با رفتار صحیح سیاستگذار و بازتولید مفهوم حجاب در جامعه به سمت درستی هدایت شود. یعنی مفهوم حجاب به معنایی که چادر تنها مدل حجاب شناخته نشود و مدل‌های دیگر پوشش زنان که در قومیت‌های متفاوتی مثل کرد‌ها و بلوچ‌ها رایج است نیز به رسمیت شناخته شود. اما با رفتار نادرست دولت و عدم بازتولید مفهوم حجاب در جامعه، این مسئله به شکافی عمیق در جامعه تبدیل شد که اثرات بسیار زیادی در زمینه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برجای گذاشته‌است.

دیدگاهتان را بنویسید