صادق بصیر طی یادداشتی در صفحه مجازی خود نوشت:
بیش از ۴۰ روز است که از ناآرامیهای اجتماعی و امنیتی در کشور میگذرد، در این مدت صاحبنظران سیاسی و اجتماعی، موارد متعددی از ریشههای این حوادث را ذکر کردهاند و در یادداشت ها و گفتگوها به شرح آن مبادرت ورزیدهاند. که از میان آنها سه مورد برجستگی و اهمیت بیشتری دارد:
انباشت نارضایتیهای اقتصادی، معیشتی و اجتماعی در کشور
تحولات و تغییرات نسلی و جمعیتی
فقدان نهادها و مراجع واسط بین حاکمیت و تودههای مردم
مع الاسف افرادی در جریان اصلاحات و همچنین اعتدالیون، همآنان که در دورههای پی در پی مسئولیت امور کشور را به عهده داشتند، با فرار رو به جلو، به جای آنکه در جایگاه پاسخگو قرار گیرند، جمعبندی مباحث را طوری به تصویر میکشند که نوک پیکان اتهامات متوجه دولت انقلابی یکساله و جبهه ارزشی کشور باشد.
انباشت نارضایتیها و معضلات اقتصادی و معیشتی، نتیجه سالها رویکرد ناصحیح و غربگرای لیبرالها است که با ناکارآمدی مدیریتی و با نگاه به بیرون روز به روز سفره مردم را کوچکتر کردند.
همانها که حتی مشکل آب خوردن کشور را به مذاکرات گره زدند و با بی بصیرتی و دشمن نشناسی وضعیت کشور را به توافقی منوط ساختند، که با یک امضای کدخدا نقش برآب و منجر به سرخوردگی بخشی از هوادارانشان گشت.
از تحولات اجتناب ناپذیر نسلی سخن می گویند و نسل جوان و نوجوان را متهم به دینگریزی و فاصله گیری از ارزش ها میکنند، حال آنکه فراموش کردهاند مسئولین تراز اول کشور به دنبال اجرای سند آموزشی ۲۰۳۰ بودند و بخش هایی از آن را به صورت غیر رسمی پیاده سازی کردند، فراموش کردهاند که بانوان تراز یک دولتشان به دنبال رسمی سازی روسپیگری بودند، فراموش کرده اند سیستم آموزشی کشور سالها مهارت تستزنی را بر تزکیه و تربیت مقدم شمرد و دانشآموزان کشور را اسیر رقابتی نابرابر کرد.
فراموش کردهاند که با ناکارآمدی در مدیریت کرونا، آموزش غیرحضوری را ملزم به استفاده از فضای مجازی کردند و به جای مدیریت این بستر و تامین اینترنت امن و ملی، عرصه را برای دشمن فراهم نمودند که نتیجه آن چیزی جز بیپناه رها شدند نوجوانان وطن در منجلاب شبکههای اجتماعی و غوطهور شدنشان در اینستاگرام و لایکی و تیکتاک و امثالهم نبود. اگر از تغییر ذائقه سخن می گوییم باید ریشهی آن را در آدرس صحیح، یعنی مدیریتِ لیبرال جستجو کنیم.
از فقدان مراجع واسط سخن می گویند بی آنکه به یاد بیاورند، لیبرالها بدون درنظر گرفتن اقتضائات فرهنگی بومی کشور و با رویکردی غربگرا و خائنانه، به واسطه برپا کردن فرهنگسراها، خانههای محلات و … چه بر سر مساجد کشور آورده اند.
مساجدی که روزی سنگر بودند و مردم برای امور مذهبی، خانوادگی و مشاورهای، سیاسی، مالی و قرض الحسنهای و … به آن و امام جماعتش مراجعه می کردند امروز وضعشان به کجا رسیده است؟
در اینکه نهادهای انقلابی در جایگاه خود، می توانند موثرتر برنامه ریزی و عمل کنند شکی نیست. لکن باید دقت کرد که لیبرالها به مردم آدرس غلط ندهند چراکه عمده معضلاتی که این روزها گریبانگیر کشور است نتیجه سیاستگذاریهای کلان و رویکرد غربگرایانه آنها در سالهای گذشته است.
نباید اجازه داد آنانکه خود مخاطب بایدها و چراهایی اند که بر زبان جاری میسازند، در جایگاه مدعی قرار گیرند.
رویکرد دولت سیزدهم و شخص رئیس جمهور محترم، بر استحکام ساخت درونی و رفع مشکلات کشور متمرکز است و به گواه آمارهای رسمی نهادهای بین المللی دولت با کار مجاهدانه شبانه روز در رشد اقتصادی، کاهش تورم، افزایش صادرات نفتی و غیر نفتی، رونق در ساخت مسکن، کنترل هزینه های دولت، تسویه بدهیهای دولت قبل، افزایش ترانزیت و …. در حال پیشروی است.
این پیش روی و روز افزونیِ قدرت درون زا، بر دشمنانش ایران اسلامی سخت و سهمگین است فلذا باید علت العلل حوادث اخیر را در نقش سرویسهای جاسوسی دشمن، عوامل و رسانههایشان جستجو کرد.
دشمن با طراحی و برنامه ریزی اقدام به تهاجم ترکیبی علیه مردم ایران نموده که عرصه های اقتصادی، امنیتی و جاسوسی، سایبری و فضای مجازی، فرهنگی و رسانهای و … را در بر میگیرد. دشمن متخاصم و دنبالههای داخلیاش در توهم ضربه به شجره مبارکه انقلاب و همراه سازی بخشی از نسل جوان کشور هستند و این خیال خام را به گور خواهند برد، چراکه اندک افراد فریب خورده به زودی توسط دوستان و هم نسلیهایشان که حماسه «سلام فرمانده» را رقم زدند هوشیار میشوند و به آغوش ملت قهرمان بازخواهند گشت و عناصر خائن و وابسته به دشمن و گروهکهای معاند با پایان مماشات به سزای اعمالشان خواهند رسید.