رشد پایین جمعیت ایران در سالهای اخیر، کشور را با خطرات زیادی در آینده روبرو کرده است. این وضعیت ثمره سیاست غلط جمعیتی دهه هفتاد و هشتاد میباشد که با شعار «فرزندکمتر، زندگی بهتر» و فرهنگسازی غلط کشور را به سمت پیری جمعیت بردند.
در پیرامون اهمیت و علل وضعیت فعلی، معضلات عدم فرزندآوری زوجین جوان و راهکارهای پیشروی این موضوع، رجانیوز، گفتگویی با صالح قاسمی، کارشناس خانواده و جمعیت؛ انجام داده که به شرح زیر است:
در حال حاضر وضعیت جمعیت ایران به چه شکل است؟ و در آینده چگونه خواهد بود؟
اکنون نرخ رشد جمعیت در کشور ما ۰.۷ درصد است. این عدد پایینترین نرخ رشد ثبت شده در کشور میباشد. در سال ۱۳۶۵ نرخ رشد جمعیت ۳.۹ درصد ثبت شد و بعد از آن، سیر نزولی تا به امروز ادامه داشتهاست. طبق پیشبینیها، در سال ۱۴۲۰، نرخ رشد جمعیت ایران به صفر میرسد. یعنی جمعیت کشور ما تا حدود ۹۵ میلیون نفر افزایش مییابد، پس از آن تا ۳ الی ۴ سال نرخ رشد صفر میماند و سپس منفی میشود. میتوان گفت جمعیت کاهش نمییابد، بلکه نرخ رشد جمعیت کاهش مییابد. یعنی در خوشبینانهترین حالت تا ۳۰ سال آینده، جمعیت ۸۵ میلیونی ما به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر میرسد؛ اما این احتمال نیز وجود دارد که اگر نرخ باروری ۱.۵ فرزند باشد، در سه دهه آینده جمعیت کشور ما بین ۸۵ تا ۸۸ میلیون نفر خواهد بود. هماکنون نرخ باروری در کشور ۱.۶ فرزند است. نرخ موالید نیز منفی است.
آیا کشورهای دیگر بهویژه کشورهای توسعهیافته با این معضل روبرو هستند؟
کشورهایی که امروز در جمع کشورهای توسعهیافته هستند، به هیچ وجه با کاهش جمعیت به توسعهیافتگی دست نیافتهاند. اتفاقاً زمانی انقلاب صنعتی شکل گرفت که این کشورها از جوامع جوان و نیروی کار فعال برخوردار بودند و در کنار آن به شدت مهاجرپذیر بودند و نیروی کار وارد کشور کردند و به توسعه دست یافتند؛ از قضا همین کشورهای توسعهیافته و مرفه، وقتی وارد فاز سالخوردگی جمعیت شدند و شاخصهای جمعیتی آنان افت یافت، یکی پس از دیگری مبتلا به مشکلات اقتصادی از جمله رکود اقتصادی، تورم و بدهیهای بین المللی شدند.
جمعیت پویا و سرشار در چین، هند و برزیل و دیگر کشورها باعث شده که قدرت اقتصادی این کشورها روزافزون شود و این سه کشور بازارهای دنیا را یکی پس از دیگری به تسخیر خود درآورند؛ جمعیت بیشتر یعنی نیروی کار بیشتر. کشوری که جمعیت جوان، نرخ باروری و نرخ رشد مثبت قابل قبولی دارد، قادر است امنیت ملی خود را نیز تأمین کند، شما امروز میبینید کشورهایی مثل چین و هند هیچگاه مورد طمع کشورهای دیگر قرار نمیگیرند، چون داشتن جمعیت سرشار، ضریب بالایی از امنیت ملی را برای آنها به ارمغان میآورد.
برای حل معضل جمعیت، کشورهای مختلف دست به اقدامات متنوعی زدند؛ برای مثال در کشور روسیه، بیش از یک سوم بودجه اجتماعی به فرزندآوری و حمایت از خانواده تخصیص دادهشدهاست. این کشور در طول ۷ سال و با اجرای سیاستهای جمعیتی توانست تعداد مرگ و میر را نسبت به متولدین مثبت کند. اقدامات فرهنگی این کشور تأثیر بسیار مثبتی در افزایش جمعیت آن داشته است.
به نظر شما در حال حاضر موانع فرزندآوری در ایران چیست؟
در بررسی موانع فرزند آوری به بیش از ۴۰ متغیر میرسیم که در تقسیمبندی کلان آنها، دو ریشه اصلی دیده میشود؛ اول مسأله سبک زندگی و فرهنگ است و دوم مسأله اقتصاد و موانع اقتصادی که پیش روی زوجهای جوان است.
امروزه فرهنگسازی علیه فرزند آوری به حدی قوی است که بزرگترین سد در برابر فرزند آوری محسوب میشود و همه باید دستبهدست هم بدهیم تا این مشکل رفع شود. به عنوان مثال، ما گاهی با گزارههای غلط فرهنگی مواجه هستیم که باید بازتعریف و اصلاح شود؛ مثل تربیت بهتر با فرزند کمتر، کیفیت زندگی بیشتر با تعداد فرزند کمتر و … . همچنین سبک زندگی شهرنشینی و آپارتماننشینی هم روی کاهش میل به فرزند آوری تأثیر دارد. سبک زندگی و الگوی زندگی تأثیر بسیار حائز اهمیتی روی الگوی فرزندآوری دارد.
از سوی دیگر کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج و کاهش فرصت فرزند آوری، تغییر الگوی خانوادهها، افزایش میل بانوان به سزارین و محدودیت این نوع زایش برای تعدد فرزند نیز از عوامل اثرگذار دیگر است.
به عنوان نمونه، میانگین خانمهای ایرانی در ۲۹ سالگی، اولین فرزند خود را به دنیا میآورند. با توجه به میانگین سن ازدواج خانمهای ایرانی که حدود ۲۴ سال است، بین ازدواج و تولد اولین فرزند حدود پنج سال فاصله است، که در این خصوص نباید از تأثیر باورهای غلط و دادههای علمی غلط مبنی بر اینکه چندین سال باید بین ازدواج و فرزندآوری فاصله بیافتد تا زوجین به شناخت بیشتر و ثبات برسند، غافل شد. براساس آمار ۶۷ درصد طلاقها در خانوادههای بدون فرزند، ۲۲ درصد در خانوادههای دارای یک فرزند و کمتر از ۱۰ درصد در خانوادههای دو فرزند و بیشتر رخ میدهد.
نمونه دیگر آنکه بر اساس باور غلط در کشور ما، سن ایمن برای بارداری ۲۵ تا ۳۵ سال معرفی شدهاست و بارداری در سن کمتر از ۲۵ و بالای ۳۵ سال، بعضاً بارداری پرخطر اعلام میشود. اما طبق مطالعات امروزی اثبات شدهاست که در بسیاری از کشورهای دنیا، سن ایمن برای بارداری از ۱۷ سال اعلام میشود؛ یعنی یک خانم در سن ۱۹ سالگی به اوج آمادگی باروری خود رسیده و تا ۴۳ سالگی این آمادگی را دارد.
همچنین گزاره نادرست « فرزند کمتر؛ تربیت بهتر ». ابتدا باید تعریف تربیت را مشخص کنیم. اگر تربیت بهتر را این طور معنا کنیم که تمام امکانات رفاهی و بیشترین وقت برای یک فرزند صرف شود، بله، تکفرزندی منجر به تربیت بهتر میشود، اما تربیت صرفاً آن فرایندی نیست که بین والدین و کودکان رخ میدهد، بلکه تربیت مجموعهای از روابط بسیار پیچیده و دقیق است که بین فرزندان و همسالان رخ میدهد. آنجا است که مهارتهای زندگی آموزش داده میشود و فرزند با مفاهیمی چون دفاع از حقوق خود، ایثار و … آشنا میشود. فرزندان، بسیاری از مهارتهایی را که در زندگی لازم دارند، در تعامل با یکدیگر میآموزند.
برای عبور از موانعی که در خصوص فرزندآوری ذکر کردید، چه میتوان کرد؟
باید بگویم بر اساس آمار در کل کشور حدود ۹۱ درصد از بانوان ما غیر شاغل و خانهدار، و حدود ۹ درصد شاغل هستند، البته در شهرهای بزرگ درصد بانوان شاغل بیش از ۹ درصد است که بعضاً به ۱۳ تا ۱۴ درصد هم میرسد.
به همین دلیل بهتر است برای اعطای مشوقها و تسهیلات فرزندآوری، قشر بانوان خانهدار را بهطور ویژه مورد توجه قرار داد. این در حالی است که در قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، توجه به بانوان شاغل بیشتر بوده که میتوان گفت شاید این اقدام ناشی از تجربه زیسته افرادی است که قانون را تعیین کردهاند.
از سوی دیگر، زمانی که اشتغال و تحصیل برای بانوان ما به عنوان اولویت محسوب میشوند، به طور طبیعی فرزندآوری بعد از سن ۳۰ سال صورت میگیرد. بنابراین دولتها و حاکمیتها باید در مسائل اقتصادی و فرهنگی ورود کنند تا شاخصهای جمعیتی اصلاح شود.
اما حتماً در کنار قانونگذاری، به یک جریانسازی رسانهای و فرهنگی دقیق نیازمندیم تا مادری و مادرانگی را به شأن خود بازگردانیم و جایگاه والای مادری را بازتعریف کنیم تا بانوان حس کنند که با « مادری کردن »، واجد تکریم اجتماعی هستند.
همچنین با توجه به وضعیت جمعیتی کشور نیاز است که خیرین و نهادهای مردمی اقدام به راهاندازی جنبشهایی جهت کمک به درمان زوجین نابارور کنند.