چندی قبل و در بحبوحه التهابِ آشوبها بود که برخی رسانههای چپگرا خبری مبنی بر درخواست چند حزب اصلاحطلب از رئیسجمهور رئیسی را منتشر کردند.
در این خبر آمده بود که این احزاب چپ از رئیسی درخواستِ برگزاری تجمع اعتراضی مسالمتآمیز داشتهاند.[1]
در ذیل نامه نیز 6 اسم به چشم میخورد که شامل “انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، مجمع ایثارگران، سازمان معلمان ایران، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، انجمن اسلامی مهندسین ایران و انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران” بودند.
پس از این اقدام و چند روز بعد؛ “جواد امام” دبیر حزب مجمع ایثارگران و از چهرههای نزدیک به لیدر اصلاحات نیز در همین رابطه با سایت جماران مصاحبه و اظهاراتی را مطرح کرد.
او گفته بود: این درخواست بر اساس اصل 27 قانون اساسی صورت گرفته؛ توسط شش حزب جریان اصلاح طلب که حزب رسمی و قانونی هستند. اساسا در قانون اساسی بحث تجمعات و اعتراضات قانونی نیاز به مجوز ندارد. ولی در قانون گفته شده که احزاب هماهنگ کننده هستند و باید هماهنگی در این زمینه داشته باشند. با توجه به شرایط روز و بر اساس این تصریح قانونی برای اعتراض به گشت ارشاد و تعرضاتی که نسبت به حقوق انسان و خصوصا حقوق زنان صورت گرفته ما تقاضای تجمع کردیم.
امام در ادامه میافزود: احزاب را که از کارکرد انداخته ایم و اساسا موضوعیت ندارد و اکثریت مردم را هم از مشارکت ناامید و منصرف کرده ایم؛ کار به جایی رسیده که خواسته هایشان را در کف خیابان مطرح می کنند و دیگران هم وقتی آب گل آلود شود ماهی خودشان را می گیرند. من فکر می کنم در درجه اول خود حکومت مسبب است که چنین شرایطی را به وجود آورده و مردم را در مقابل خودش قرار داده و امروز باید اعتراضات و خاستگاه ها را در کف خیابان شاهد باشیم.
در بخش پایانی اظهارات این فعال اصلاحطلب همچنین میخوانیم:
“سال های قبل آقای خاتمی از حاکمیت و همه دلسوزان درخواست کردند به گفت و گو بنشینیم و شرایط آشتی ملی را فراهم کنیم تا از همه ظرفیت ها استفاده و از این خسارت ها جلوگیری کنیم. فکر نکنیم دایره محدود تک صدایی می تواند توفیقاتی داشته باشد که اگر توفیق داشت امروز شاهد این اعتراضات نبودیم. فکر می کنم یکی از دلایل بحران های موجود در جامعه ما همین «سیاست های اقتدارگرایانه» و «تفسیرهای تنگ نظرانه» است که دارد صورت می گیرد. خواهش من این است که حکومت صدای اعتراض را بشنود و اجازه ندهد که دشمنان ایران و ایرانی از این فضا بهره برداری کنند. می توانیم دست مردم خودمان و با مشارکت مردم بر این بحران ها فائق بیاییم ولی به نظرم می رسد که ما داریم مدیریت کار را به افراد یا رسانه هایی می سپاریم که خواهان سربلندی ایران و ایرانی نیستند. باید هرچه سریع تر به گفت و گو بپردازیم، واقعیت ها را بپذیریم و صدای مردم، جوانان و خصوصا زنان را در این زمینه بیشتر بشنویم و به خواسته های آنها اهمیت بدهیم.”[2]
*طبعا کسی که دارای اشراف کافی به اخبار و تاریخ نباشد؛ با این صحبتهای ظاهرالصلاح، به ظلمی میاندیشد که در حق اصلاحطلبان و خاصّه هواخواهان تجمع مسالمتآمیز رفته است!
معالوصف در قبال اظهارات آقای امام؛ گفتنیهای جالبی وجود دارد که خوانش آنها برای دانستن پشت پرده این حرفها خالی از لطف نیست:
1_ در خاطر نداریم که هیچیک از احزاب نامی اصلاحطلب و ایضا هیچکدام از 6 حزبی که نام آنها در بالا برده شد؛ تا پیش از اغتشاشات اخیر و قضایای مربوط به درگذشت تصادفی مرحومه امینی، درخواست تجمع کرده باشند!
فلذا درخواست تجمع قانونی در بحبوحه التهابات، نشان از ابنالوقتی احزاب مذکور است. اگر ناشی از تقلای آنها برای راهبری اغتشاشات به سمت بحران بیشتر نبوده باشد…
2_ هر عقل سلیمی میداند که “درخواست تجمع در بحبوحه التهاب و بلوا یعنی دمیدن بر آتش اغتشاش و زمینهسازی برای جنایت بیشتر.” اینکه چرا عقول منفصل و مغزهای حزبی گروههای فوق به این حقیقت ساده اشراف ندارند و نمیدانند که بنزین را نباید روی آتش ریخت از تأملات روزگار ماست.(البته این یک سوال خوشبینانه است!)
3_ مسئلهای که شاید از سایر بخشهای ماجرا جالبتر باشد اینست که برخی از احزاب مذکور که خواستار شنیده شدن صدای مردم و برگزاری تجمع قانونی شدهاند! از جمله احزابی هستند که در انتخابات ریاستجمهوری 1400 صراحتا و بصورت رسمی دست به تحریم انتخابات زدند.
اکنون همین احزاب در یک “نمایش تناقض” به صحنه آمده و از ساز و کارهای قانونی و لزوم شنیده شدن صدای مردم سخن میگویند!
اما نمیگویند این چه قانونی است که در زمان انتخابات باید ذبح شود و این کدامین صدا و کدامین مردم هستند که صدایشان در زمانه انتخابات هیچ اهمیتی نداشت؟!
ضمن اینکه احزاب تحریمگر انتخابات را چه به مردم و دموکراسی؟
4_ جواد امام در حالی از خاتمی و آشتیجویی او سخن میگوید که مردم ایران باید بدانند پای یک تزویر در پسا فتنه 88 در میان بود…
تزویری که صحنه شکست ادعای خود مبنی بر تقلب در انتخابات را دید اما نمیخواست از آن ادعای دروغین دست بکشد. و برای همین چندین مرتبه پای آشتی (یا همان قرآن بر نیزه) را وسط کشید و به حاکمیت گفت که هر دو طرف باید عذرخواهی کنند و آشتی بجویند.
اما نگفت که تقصیر حاکمیت در این بلوا چه بود که اکنون باید مکلف به عذرخواهی شود و مگر مردم با هم قهر هستند که باید عذرخواهی کنند؟! او این را هم توضیح نمیداد که دشمنان جرّار مردم ایران و پرچمسوزها چگونه قرار است بر سر سفره آشتی بنشینند؟
ضمن اینکه او میخواست چهره مطرود خود در پسافتنه را بازیابی کند و به یک قهرمان ولو پوشالی تبدیل شود.
تزویری که البته با درایت حاکمیت و بصیرت مردم شکست خورد؛ یکان یکان یاران تزویر به صحنه آمدند و از بیبنیادی ادعای تقلب حرف زدند و ژست آشتیجویی نیز به بایگانی سپرده شد تا شاید دوباره برای دمیدن به التهابات به کار بیاید…
این بود داستان آشتیجویی لیدر اصلاحطلبان که جواد امام در روایتی ممیزی شده و ماتیکمالیده، تقلا میکند تا آنرا به افکار عمومی بباوراند!
*چهار گزاره قبلی همچنین میتوانند شاقول مناسبی باشند برای درکی صحیحتر از اظهارات جواد امام پیرامون «سیاست های اقتدارگرایانه» و «تفسیرهای تنگ نظرانه»…
اقتدارگرایی و تنگنظری در تحریم انتخابات و اغتشاشمحوری و دهان کجی به قوانین کشور است یا در تحلیل صحیح، ابنالوقت نبودن و شهامت عقلانیتمحوری؟!