محمد لسانی کارشناس و تحلیلگر رسانه طی یادداشتی نوشت: “اندیشکده شورای آتلانتیک” که پس از امضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به وجود آمد و ذیل حمایت ناتو شکل گرفت، عملا به عنوان اتاق فکر و عقل منفصل رهبران ناتو به ارائه گزارش ها و تحلیل های راهبردی در حوزه های مختلف می پردازد تا اتحاد و انسجام شرق و غرب اقیانوس اطلس (کشورهای اروپایی و امریکایی) را گسترش ببخشد. این اتاق فکر، محل دیدار و گفتگوهای رهبران سیاسی، نظامی، تجاری و فکری همسو با نظام سلطه است که از سوی اعضای حقیقی و حقوقی از سرتاسر جهان حمایت مالی می شود که از جمله مهمترین حامیان مالی آن در سالهای گذشته باید به شرکت فیس بوک، دولت امارات و دولت انگلیس اشاره کرد.
نهاد تصمیم ساز با چهره های آینده ساز
شورای آتلانتیک دارای ۱۶ برنامه است که مهمترین آنها شامل: مرکز رفیق حریری و برنامه های خاورمیانه، مرکز انرژی های جهانی، مرکز آزادی و رفاه، مرکز ژئواکونومیک و … می باشد.
در ارزیابی اندیشکده های جهانی، نقش این اندیشکده بسیار پررنگ است به نحوی که در ارزیابی سال ۲۰۲۰ از میان تمام اندیشکده های جهان به عنوان هفتمین اندیشکده برتر، هشتمین اندیشکده در امور دفاعی و امنیت ملی و دهمین اندیشکده در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل شناخته می شود.
اشخاص کلیدی در این اندیشکده حضور دارند به نحوی که ، جیمز ال جونز (James L. Jones) رئیس وقت شورای آتلانتیک در سال ۲۰۰۹ از این سمت استعفا داد تا مشاور امنیت ملی دولت امریکا شود و جایگزین او در شورای آتلانتیک، چاک هیگل شد. هیگل نیز چندی بعد از این شورا به وزارت دفاع امریکا رفت.
اتفاقات در ایران: بی سر، بی سرانجام!
اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی با تیتر: «چگونه یک “آن” را تبدیل به یک “جریان” کنیم» به ارائه تحلیل و راهبرد نسبت به اتفاقات ایران پرداخت. آنچه تأکید نویسنده آن، برزو درگاهی است این است که اتفاقات ِ امروز ایران، یک مومنت (moment) و یک لحظه است نه یک موومنت (movement) و یک جریان. انتقادات نویسنده از کنش امروز بازیگران کف خیابان ها در ایران این است که برای شور و هیجان، بدون افق مشخص و صرفا شامل بخشی از قشر نوجوان و جوان هستند و همراهی اجتماعی عمومی را ایجاد نکرده است. این گزارش در ادامه به درستی اشاره می کند: «جنبش سیاسی پایدار مستلزم نظم و انضباط، رهبری، و حتی سلسله مراتب است – اگر نه یک زنجیره فرماندهی و حداقل تعیین وظایف. ایجاد یک جنبش، مستلزم زمان و منابع است.» آنچه باعث چالش در امیدبستن شورای آتلانتیک به نتیجه اتفاقات ایران شده است همین فقدان مولفه های اولیه است که حتی آن را به جنبش هم تبدیل نمی کند.
از دیگر سو، عدم پیوستن مردم شهرها و کارگران کارخانه ها باعث ابهام در آینده این اتفاقات شده است. نویسنده تأکید می کند: «در بهترین حالت، تا کنون، نتایج در شهرهای ایران مبهم بود، و به نظر میرسید که کارگران در صنایع کلیدی، مانند نفت و پتروشیمی، حرکتهای کمی برای قیام کارگری داشته اند.»
تزریق پول به جنگاوران خیابانی
این گزارش با گلایه از ایرانیان خارج از کشور به خاطر درگیری با پلیس در لندن و میلان، به صورت مشخص از ایالات متحده می خواهد به فکر راه اندازی کانال مالی برای حمایت از آشوبگران در ایران باشد: «ایجاد مکانیزمی برای حمایت از این گونه بازداشتشدگان، موضوعی کلیدی و غالباً نادیده گرفته شده است و راه مؤثرتری برای مشارکت ایرانیان خارج از کشور نسبت به درگیری با پلیس در لندن یا میلان است. واشنگتن میتواند محدودیتهای مالی را کاهش دهد تا به زندانیان و وکلای آنها که همچنین دستگیر میشوند، حمایت مالی بینالمللی بدهد.»
از سوی دیگر توجه به فناوری های ارتباطی و وعده های ایلان ماسک نیز در این گزارش نمود پیدا کرده است.
روی دیگر بازی با ثبات ایران
آنچه باید به صورت خاص مورد توجه و تأکید قرار بگیرد، اعتراف این گزارش به امکان ناامنی ِ فراگیر و تخریب گسترده در ایران است به گونه ای که اوضاع را همچون سوریه و یمن بغرنج کند: «خطرات زیادی بر سر راه وجود دارد و اوضاع همیشه می تواند بسیار بدتر از قبل شود، همانطور که در سوریه و یمن اتفاق افتاد. ایرانیها بهتر است متوجه شوند که بازی طولانی انجام میدهند و برکناری یا دگرگون کردن جمهوری اسلامی، همچون یک مسابقه شطرنج است که بسیار فراتر از یک مچ اندازی ساده است.» آنچه در پایان مورد تأکید نویسنده است این است که در ایران، یک نیروی آنی وجود دارد اما چون عقلانیت و سازماندهی ندارد باید «راهنمایی و کمک» به آن صورت بگیرد.
استفاده ابزاری از جوانان، بهره مقطعی از آشوب ها
آنچه از دل این گزارش بیرون می آید این است که اتاق های فکر ایالات متحده به هیچ عنوان به نتیجه آشوب های امروز ایران دل نبستند و اعتقاد دارند نه طراحی درستی داشته و نه کنشگران آن، بر اساس طرح و نقشه عمل کرده اند. نهایتا فقط یک ابزار فشار مقطعی و صرفا یک تصویرسازی منفی رسانه ای ایجاد می کند که برای استفاده حداقلی آنان به کار می آید. اصولا انتظاری که از جنبش رباتیک می رود جز همین استفاده رسانه ای و تصویری چیز بیشتری نیست. اینکه جمهوری اسلامی از دل این اتفاقات به چه مهندسی معکوس و برنامه هجومی می رسد چیزی است که اندیشکده امریکایی از آن غافل بوده است. همانطور که در گزارش شورای آتلانتیک هم اشاره شده است، عرصه سیاست به میدان شطرنج می ماند و در ماههای آینده، این ایران است که دست به مهره خواهد شد!