علي صوفي، فعال سياسي اصلاحطلب و از وزرای دولت اصلاحات گفته است: «اکنون نيازمند آشتي ملي هستيم. البته چند سالي است که آشتي ملي به عنوان يک ضرورت مطرح است اما در دولت فعلي نوعي يکدستي در مديريت شکل گرفته است. آن روزي که به سوي يکدستسازي پيش ميرفتند برخي از فعالان سياسي و اجتماعي اعلام کردند که از اين وضعيت، احساس خطر ميکنند. فعالان سياسي مرتبا اعلام ميکردند که مشکلات کشور در حال افزايش است. اين افزايش مشکلات از زمان احمدي نژاد به وجود آمد و تا به امروز ادامه دارد. از سوي ديگر مردم هم بهخاطر شرايط کشور ديگر اهميتي به موضعگيريهاي دولتمردان نميدادند و مشارکت مردم در انتخابات کاهش يافت. يکدستسازي حاکميت آثاري را بههمراه آورده و هر از چندگاهي بروز سياسي و اجتماعي پيدا ميکرد. آشکارترين آن هم نه اعتراضات فعلي بلکه عدم مشارکت بالا در انتخابات 98 و 1400 بود و دلسوزان نظام در آن مقطع بارها بر گفتوگو و همدلي و وفاق ملي تأکيد کردند اما صداي آنها شنيده نشد. آشتي ملي از سوي سيدمحمدخاتمي مطرح شد اما با واکنش مثبتي مواجه نشد. اين روزها ضرورت آشتي ملي بيش از گذشته و جديتر از قبل احساس ميشود».
این منجی سازی و تلاش برای چهره سازی مثبت از خاتمی در حالی است که رئیس دولت اصلاحات جزو سران فتنه 88 و از بانیان ناآرامی های آن سال و تحریم های در پی آن فتنه است که علی رغم اعتراف در محافل خصوصی به عدم تقلب در انتخابات اما حاضر به بیان آن در علن نشد. خاتمی در ماجراهای «تکرار می کنم» معرفی روحانی و اصلاح طلبان مجلس دهم هم حاضر به عذرخواهی نشد. در ماجرای فوت غمبار مهسا امینی هم اصلاح طلبان با لیدری خاتمی سریعا جان این دختر را بهانه بازی های سیاسی خود کرده و مرگ او را به عنوان یک پروژه فوری برای مدعیان اصلاحات تعریف کردند.
حال که آتش اغتشاشات خاموش شده و افکار عمومی روشن شده است؛ اصلاح طلبان همچون همیشه نقش خود را تغییر داده و در قالب دروغین اهل گفتگو و تعامل اظهارنظر می کنند. فی الواقع بانیان آتش سوزی می خواهند خود را به عنوان آتشنشان جا بزنند.
اصلاح طلبان هرگاه از سوی ملت طرد می شوند مدعی قهر مردم شده و پیشنهاد آشتی میدهند؛ جالب تر آنجاست که خائنان به ملت را به عوان علمدار آشتی خیالی معرفی می کنند.