رونمایی از سه راهبرد محوری غرب در بحبوحه اغتشاشات اخیر / حوزه‌های اصلی کدامند؟

در بحبوحه اعتراضات و اغتشاشات اخیر در کشورمان که در پی فوت “مهسا امینی”، دختر جوانِ سقزی اوج گرفت، جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی نیز به نحوی هماهنگ و منجسم، دستورکار‌های خاصی را در قبال ایران تعریف کرده و سعی داشته اند تا جای ممکن روند تحولات را به سمتی سوق دهند که مطلوب آن هاست. در این چهارچوب، جدایِ از مواضع سیاسی و دیپلماتیک مقام‌های کشور‌های غربی در رابطه با تحولات اخیر ایران، شاهد اتخاذ رویه‌هایی خاص از سوی این دسته از کشورها، به ویژه آمریکا، با محوریت جهت‌دهی به اغتشاشات نیز بوده ایم.

در این راستا، به طور خاص می‌توان سه حوزه اصلی از تحرکات غرب علیه کشورمان را که در حیطه‌های فناوری، رسانه ای، و سیاسی، معنا پیدا کرده و ظاهر می‌شوند را شناسایی کرد. حوزه‌هایی که به صورت هماهنگ و همراه با یکدیگر، اهدافی خاص و مشترک را دنبال می‌کنند و در نوع خود گواهی روشن بر این مساله هستند که در بحران سازی علیه ایران، شرکت‌ها و نهاد‌های فناوری غربی به همراه تشکیلات رسانه‌ای آن ها، تا حد زیادی پیرو سیاست رسمی دولت‌های غربی هستند و ادعا‌های مکرر آن‌ها در موقعیت‌های مختلف مبنی بر اینکه تشکیلاتی مستقل هستند، دروغی آشکار است.

در ادامه به طور خاص به سه حوزه مذکور اشاره و پرداخته می‌شود.

آمریکا و فعال سازی ظرفیت‌های فناوری اطلاعاتی و ارتباطی علیه ایران
وزارت خزانه داری آمریکا در بحبوحه تحولات اخیر ایران، مجوزی را صادر کرده که براساس آن ادعا می‌شود شرکت‌های فناوری آمریکایی این امکان را پیدا می‌کنند که اقدام به ارائه فناوری‌هایی به مردم ایران کنند که بر اساس آن‌ها امکان دسترسی مردم این کشور به پلتفرم‌ها و خدماتی ایمن‌تر و خصوصی‌تر در حوزه ارتباطاتشان در بستر فضای اینترنت فراهم می‌شود. البته که آمریکا مجوز صدور نرم افزار‌ها و تجهیزاتی به ایران که می‌توانند برای این کشور در حوزه سایبری ایجاد مشکل کنند را نیز صادر کرده کرده است.

این تحرک آمریکایی ها، عملا به دنبال آن است تا فضای اینترنت و به طور کلی فضای مجازی را به نحوی علیه ایران مدیریت کند تا شدتِ تنش‌های داخلی در ایران افزایش یابد. تاکتیکی که البته پیشتر از سوی واشینگتن در جریان تحولات مرتبط با بهار عربی نیز به نحو گسترده‌ای استفاده شده است.

با این حال، سه نکته اساسی در مورد راهبرد‌های آمریکا در حوزه فناوری علیه کشورمان بایستی مورد توجه قرار گیرد که توجه به آن‌ها کاملا ضروری است. اول اینکه مقام‌های آمریکایی با تاکید بر مفاهیمی نظیر “اینترنتِ آزاد” و ضرورت استفاده دیگر ملت‌ها از آن سعی دارند خود را پیشقراول آزادی‌ها در جهان معرفی کنند و تحرکات اخیر خود علیه ایران را نیز در چهارچوب نبرد با کشوری که آزاد نیست، معرفی و برجسته سازی کنند.

این گفتمان تا حد زیادی شبیه به گفتمانی است که جورج بوشِ پسر در عصر پسا حادثه ۱۱ سپتامبر اتحاذ کرد و تاکید داشت که کشور‌های جهان در نبرد علیه تروریسم، یا با آمریکا هستند و یا علیه آن. رویکردی که در نوع خود سعی دارد نوعی پیام را به دیگر کشور‌های جهان نیز برساند که آن‌ها هم باید تا جای ممکن با آمریکا و سیاست هایش در حوزه فناوری علیه ایران همراهی کنند.

نکته جالب توجهِ دوم در مورد تحرکات اخیر دولت آمریکا علیه کشورمان در حوزه فناوری در بحبوحه اعتراضات و اغتشاشات اخیر این است که آمریکا در شرایطی در وضعیتی کنونی مجوز صدور تحهیزات و نرم افزار‌های مختلف درحوزه فناوری ارتباطی به ایران را صادر کرده که پیشتر حتی از ورود برخی بازی‌های رایانه‌ای به ایران نظیر World of Warcraft هم به این کشور جلوگیری کرده بود. با این حال، دولت آمریکا اکنون با “فرصت طلبی” سعی دارد خود را قهرمان حوزه آزادی‌ها در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات معرفی کند و در قامتِ یک عنصر به اصطلاح آزادیبخش برای مردم ایران ظاهر شود.

*پایگاه خبری “گلوبال تایمز” در گزارشی به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که در جریان تحولات اخیر ایران، آمریکا به وضوح نشان داد که چگونه از اسم رمز اینترنتِ به اصطلاح آزاد و دسترسی به فناوری‌های ارتباطی، جهت به راه انداختن انقلاب‌های رنگی در دیگر کشور‌ها و دخالت در امور داخلی آن‌ها استفاده می‌کند.

در عین حال، نکته سومی که در مورد تحرکات اخیر آمریکایی‌ها علیه ایران در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مطرح می‌شود این است که شرکت‌های فناوری غربی نیز به وضوح نشان داده اند که تا چه حد غرقِ در دستورکار‌های رسمی دولت آمریکا هستند و در شرایطی که اقتضا کند، عملا به مهره‌ای در راستای منافع کاخ سفید تبدیل می‌شوند.

مساله‌ای که نشان می‌دهد گزاره استقلالِ این قبیل شرکت‌ها افسانه‌ای بیش نیست و هر زمان که لازم باشد، آن‌ها خود در قامت یک سرباز، جهت پیشبرد پروژه انقلاب رنگی از سوی کشوری نظیر آمریکا علیه دیگر کشور‌ها همچون ایران ظاهر می‌شوند. موضوعی که در نوع خود می‌تواند حامل پیام‌های روشنی برای دیگر کشور‌های جهان که به نحوی گسترده میزان شرکت‌های فناوری و ارتباطی غربی هستند باشد.

غرب و برساختِ رسانه‌ای از تحولات اخیر ایران
یکی دیگر از راهبرد‌های مهم و اصلی غرب در مواجهه با تحولات اخیر ایران، استفاده منسجم و البته هدفمند از ظرفیت‌های رسانه‌ای بوده است. در این چهارچوب، شاهدِ تلاش کشور‌های غربی جهت برساختنِ به اصطلاح واقعیت‌ها در قالب تحولات جاری در ایران بوده ایم. به طور خاص در این زمینه، دو تاکتیک محوری نیز به کار گرفته شده است.

اول اینکه رسانه‌های غربی و مخالف با ایران به نحو گسترده‌ای از دایره واژگان و مفاهیمی جهت پوشش تحولات اخیر ایران استفاده کرده و می‌کنند که عملا تصویری سیاه و منفی از کشورمان را ارائه می‌کند و در عین حال، موجب ایجاد تصورات منفی و هیجاتی در اذهان افکار عمومی نیز می‌شوند (با محوریت تحولات اخیر ایران). در واقع، برخی کلیدواژه‌های منفی عملا به اسم رمزی تبدیل شده اند که در پوشش اخبار تحولات مرتبط با ایران، به نحو گسترده‌ای از سوی جریان‌های رسانه‌ای غربی و مخالف با کشورمان استفاده می‌شوند و سعی دارند برخی نکاتی که مطلوب کشور‌های غربی است را به مثابه واقعیت‌هایی پذیرفته شده و مسلّم در اذهان افکار عمومی ایران و جهان جا بیندازد. در این چهارچوب عملا شاهد روایت سازی‌های رسانه‌ای گسترده غرب در مورد تحولات اخیر ایران در چهارچوبی هستیم که برای عموم مردم نیز قابل فهم باشد.

جدای از این ها، رسانه‌های مخالف با ایران تلاش‌های زیادی را انجام می‌دهند تا آنچه اکنون در کشورمان اتفاق می‌افتد را تا حد زیادی به نماد‌های داستان‌های اساطیری و افسانه‌های کهن ایرانی مرتبط سازند و از این منظر، سطح تهییج افکار عمومیِ داخلی کشورمان را بالا ببرند. در این چهارچوب سعی می‌شود نوعی روحیه حماسیِ مصنوعی نیز به مخصوصا اغتشاشات اخیر در کشورمان دمیده شود و بر شدت بحران زایی در ایران افزوده شود.

البته که برای نخستین بار نیست که این قبیل سناریو‌های رسانه ای، به نحوی منسجم و با مهندسی دقیق علیه کشورمان عملیاتی می‌شوند.

غرب و تمسک به راهبرد تکراریِ اجماع سازی سیاسی علیه ایران
در نهایت باید گفت یکی دیگر از عیان‌ترین جلوه‌های کنشگری‌های کشور‌های غربی علیه ایران در چهارچوب تحولات اخیر کشورمان، در سطح سیاسی معنا و مفهوم پیدا می‌کند. در این چهارچوب، در مدت اخیر شاهد آن بوده ایم که شماری از کشور‌های اروپایی از اتباع خود خواسته اند که از سفر به ایران خودداری کنند. دولت آمریکا نیز تحریم‌های جدیدی را علیه برخی افراد و نهاد‌ها در کشورمان تحمیل کرده و به طور خاص دولت کانادا هم تحریم‌هایی را علیه سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی وضع کرده است.

روندی که انتظار می‌رود در آینده نزدیک تشدید نیز شود و جلوه‌های عینی تری را به خود بگیرد. در این چهارچوب، کشور‌های غربی سعی دارند تا از تحولات اخیر ایران نهایت استفاده را ببرند و با ایجاد نوعی اجماع‌سازی سیاسی علیه کشورمان، تا جای ممکن فضای کنشگری ایران را محدود و ظرفیت‌های قدرت آن را خنثی سازند. البته که در چهارچوب این منازعه سیاسی، غرب بار دیگر سعی دارد تا خود را به عنوان جلوه عینی و وکیل مدافعِ جهانِ آزاد به افکار عمومی بین المللی نشان دهد و نوعی حق و مشروعیت را برای خود جهت تقابل با ایران ایجاد کند. دستورکاری که در بطن خود صرفا به دنبال محدودسازی و تضعیف فزاینده کشورمان است.

دیدگاهتان را بنویسید