در مباحث دشمن شناسی، علاوه بر شناسایی جریانهای کلی، باید به روشهای دشمن نیز توجهی ویژه داشت. گمراهی و ایجاد جهالت در مردم و سعی در استمرار آن و سپس انتشار دروغ و تخریب چهره و شخصیت امام علی (علیه السلام)، دو شیوهای است که معاویه از آنها برای پیش برد اهداف خود، در رسیدن به خلافت و تبدیل آن به سلطنت، بهره جست. بررسی این بخش از تاریخ و مقایسه آن با اتفاقات امروز تشابهاتی را مشخص میکند که دانستن آن برای برنامه ربزی صحیح مقابله با این هجوم لازم و ضروری است.
قال أمیرالمومنین (علیه السلام): «ألا وإنّ أخوف الفتن عندی علیکم فتنه بنی أمیه فإنها فتنه عمیاء مظلمه». (سید رضی، 1390: خطبه 93)؛ آگاه باشید که نزد من، بیمناکترین فتنهها برای شما فتنه بنی امیه است؛ زیرا که آن فتنهای کور و تاریک است.
معاویه در میان خلفای بنی امیه، بیاندازه کیاس و سیاستمدار بوده است، تا جایی که او را «داهیه العرب» نامیدند. او آنقدر در سیاست فریبکاری کرد، تا بعضی بیخردان به غلط، در مقایسهای کور، امام علی (علیه السلام)، را به بی سیاستی و یا ضعف سیاست متهم ساختند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جواب این عده فرمودند: «والله ما معاویه بأدهی منی ولکنه یغدر ویفجرو لَوْ لَا کرَاهِیهُ الْغَدْرِ لَکنْتُ مِنْ أَدْهَی النَّاس» (همان: خطبه 200)؛ به خدا قسم معاویه از من باهوشتر، با تدبیرتر و با سیاست تر نیست، ولی تقوا، مانع من میشود که هر کاری را انجام دهم.
ایجاد جهالتی عمیق در مردم و تخریب چهره و شخصیت امام علی (علیه السلام) دو رکن اقداماتی بود که معاویه برای پیش برد اهداف خود، برای رسیدن به حاکمیت مطلق بنی امیه بر ممالک اسلامی از آنها بهره میجست.
از جهالت مردم شام تا بمباران اخبار دروغ و انقطاع از واقعیت امروز
آنچه امروز نیز غرب و اتحاد مجموعه دشمنان ایران در تلاش برای اجرای آن هستند، ایجاد فضای کاذب رسانهای و غرق کردن مردم در آن فضای ساختگی است، تا هرچه گفته میشود حتی اگر دروغ محض باشد پذیرفته شود. جهلی که در زمان معاویه بر مردم تحمیل شده بود امروز با بمباران خبری توسط رسانههای متعدد ایجاد میشود. نادیدن حقیقت و بستن فضا برای دیده شدن حقیقت و ایجاد بستر برای تزریق مستمر دروغ و وارونه نمایی مسائل و پاک کردن علتها و نمایش هر آنچه که در ستاریویی از پیش مشخص شده است به مخاطب ، باعث میشود جامعهی هدف در فضایی گلخانه ای و مسموم قرار گیرد که هرچند نمیتوان آن را جهل معنا کرد، اما امروزه با جداشدگی از واقعیت و شناور شدن در فضای ساختگی مبتتی بر دروغ مواجه هستیم.
وقتی مخاطبان رسانههای ضدانقلاب بدون شنیدن روایت های مختلف ، تصمیم گیری نهایی را به دشمن واگذار میکنند، با حالتی از اغمای خود خواسته مواجه میشوند که مسیر را برای پذیرش دروغ های آتی فراهم میکند.
فضاسازی و تخریف علیه امیرالمومنین
در جایی که ترور فیزیکی شخص ممکن نباشد، ترور شخصیت، جای آن را خواهد گرفت. معاویه با ترفندهای مختلفی، سعی داشت جایگاه وشخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مخدوش کند وبنا داشت احب الخلق در نزد پیامبر را ابغض الخلق در نزد مردم قرار دهد تا مردم از دور علی وآل علی متفرق شوند. اتفاقی که امروز نیز نسبت به هر فردی که حرف حق به زبان بیاورد اتفاق میافتند. از پخش سخنان تقطیع شده تا انتشار دروغ برعلیه آن شخص.
«معاویه در مرحله اول تلاش دارد جلوی انتشار حق را بگیرد تا حقیقت به گوش کسی نرسد ودر مرحله دوم، باطل را به صورت حق جلوه دهد، تا حق جای خود را به باطل دهد. و اما امروز هم ضعف رسانههایی در سطح صداوسیما که مخاطبان گسترده ای دارند دراین زمینه مشهود است. اینکه دشمن به راحتی و با بمباران اخبار حقیقت را کتمان و حتی دروغ را جایگزین حقیقت میکند اما رسانه ای با وسعت صداوسیما بر محور چند فرد غیر متخصص، با گزارشهایی با روش های قدیمی و بدون سرعت عمل کافی، حتی در انتشار حقیقت باز میماند.
ضعف رسانهای در مقابل دشمن و از دست دادن روایت اول از مهمترین اشکالاتی است که امروزه نیز مطرح است.
ضعف رسانهها و در ادامهی آن جهالت اجتماعی وعدم بصیرت، همان بیماری اجتماعی خطرناکی است که به بیان زیارت اربعین، امام حسین (علیه السلام) خونش را بذل کرد تا جامعه مسلمین را از جهالت نجات دهد وبنی امیه کار را به جایی کشاندند که این بیماری با غیر از ریخته شدن خون سبط پیغمبر، مداوا نمیشد:« وبذل مهجته فیک لینقذ عبادک من الجهاله وحیره الضلاله».
فعالیت تبیینی موثر است! اتهام ترک نماز به امیرالمومنین و تاثیر روشنگری
أبومخنف از أبوسلمه چنین نقل میکند:
هاشم بن عتبه زُهری در بعد ازظهر لیله الهریر در ماجرای صفین، برای اصحاب ویارانش صحبت وآنها را بر قتال با دشمن و صبر در برابر آنها، ترغیب کرد. آنگاه خودش همراه گروهی از قراء، به میدان رفتند. در این بین، جوانی از قبیله غسّان به جنگ با آنها آمد که بسیار در جنگ ثابت قدم بود ودر رجزهایش از خونخواهی عثمان سخن میگفت. لشکر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را طبق تبلیغات معاویه، قاتل خلیفه مسلمین میدانست و بر علی(علیه السلام) دشنام میداد.
جوان میگوید: من از روی اعتقاد با شما میجنگم چرا که به من گفتهاند، رهبر شما نماز نمیخواند وعامل ریخته شدن خون عثمان است!
هشام که متوجه شد، جوان در میدان سیاست معاویه فریب خورده و هدف را گم کرده، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را برایش معرفی میکند تا بداند که به جنگ با چه کسی آمده! نهایت این گفتگو جوان غسانی، مستبصر شده وتوبه میکند. (طبری، 1424 ق: ج 3/ ص 94).
پس روشنگری و پاسخ به شائبههایی که دشمن مطرح میکند موثر است و نه تنها نقشههای شوم را خنثی بلکه از دل دشمن و افراد فریب خورده یاران جدیدی را جذب میکند.
این جلوهای از تبلیغات معاویه است که نشان میدهد جوانی که با شور وشدت بر علیه کسی در حال جنگ است، حتی نمیدانسته دشمنش کیست! وآنگاه در میان کارزار جنگ متوجه میشود با چه کسی میجنگد. آنچه امروز نیز رخ میدهد و برخی افراد فریفته شده بدون آنکه خودشان بدانند با چه چیز و چه فردی مبارزه میکنند پا به میدان آشوب خیابانی میگذارند.
ترویج قصه سرایی توسط معاویه و گسترش فیکنیوزها در زمان حاضر
کعب الاحبار یکی از مقربین درگاه معاویه بوده است. «معاویه او را برای خود برگزید واز اصفیای خود نمود تا آنچه میخواهد از اکاذیب واسرائیلیاتش در میان قصص وداستانهایش برای تأیید حکومت معاویه وتثبیت قوام دولتش روایت نماید».
ابن حجر عسقلانی درأصابه آورده است که معاویه بود که به کعب الاحبار امر کرد تا در شام داستان قصه سرایی را به کار اندازد. او قصد داشت تا مردم را از علی (علیه السلام) وافکارش دور کند، و از این روی، به ترویج افکار و قصص باطل میپرداخت.
ماجرا همان اتفاقات امروز و راه اندازی دهها شبکه ماهواره ای و صفحات مجازی و سایتهای خبری است، که در کنار نشر اکاذیب محتوای جذاب تولید میکنند تا درنهایت داستان های خلاف واقع و روایتهای مخدوش و دروغ را به خورد مخاطب بدهند. و ضعف تبلیغات در جبههی مقابل به اثرگذاری استراتژی کثیف رسانهای دشمن کمک میکند.
شاهدان دروغین و کشته سازیها
معاویه برای ایجاد بهانهای جهت جنگ با امیرالمومنین و از آنکه خود را خونخواه عومان نشان دهد، مردانی را در نزدش حاضر کرد تا شهادت دهند که قاتل عثمان، علی است و معاویه عده ای از معتمدین شام را بمنظور شهادت تطمیع کرد وآنها شهادت بر علیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) دادند. در نهایت بسیاری مانند شرحبیل که به مدائن رفت و بر علیه علی (علیه السلام) تبلیغ کرد، تبلیغات علیه امیرالمومنین را برمبنای این شهادتهای دروغ آغاز کردند و ندای خونخواهی عثمان سر داد و مردم را به قتال با علی (علیه السلام) تحریک کرد که در نهایت موجب ریخته شدن خون مسلمین در جنگ صفین شد». عمروبن عاص در وصف مردم شام، چنین میگوید: إن أهل الشام أطوع الناس للمخلوق فی معصیه الخالق.
اتفاقاتی که امروز با کشته سازی ها در حال رخ دادن است و با وجود مدارک مستند کماکان دشمن با استفاده از ابزار تبلیغی گسترده خود واقعیت چون روز روشن را برعکس نشان داده و برای اینکه دشمنی با جمهوری اسلامی ایران را مشروع نشان دهد، کشته سازی های نمادین را ترتیب میدهد.
نتیجه
شالوده تمام فعالیتهای بنی امیه، و در رأس آنها، معاویه، بر دو رکن به جهالت کشاندن مردم و تخریب شخصیت و مقام طرف مقابل، استوار بود. معاویه برای ضربه زدن به منصب و مقام حضرت امیر (علیه السلام)، با به تحمیق کشاندن مردم و تلاش بر استمرار جهالت آنها، سود جست. معاویه، با هر آنچه که ممکن بود بر بصیرت و آگاهی مردم بیفزاید، به شدت مخالفت مینمود. او ابتدا جایگاه الهی معصومین را مورد هجمه قرار داد و پس از آنکه منصب الهی ایشان را در اذهان مردم تخریب نمود، براحتی توانست دست به ترور و حذف فیزیکی نیز بزند و در آخر زخم کین خود را با به شهادت رساندن حضرت علی (علیه السلام)، تا ابد بر پیکر بشریت نشاند.
آنچه امروز باید نسبت به آن هشدار داد و با تمام قوا در مقابل آن در جبههی جنگ نرم ایستاد، زیرا قدم بعدی پس از تخریب حذف و اقدامات عملیاتی است که حتما دشمنان اسلام این آرزو را به گور خواهند برد.
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی ج 8، ص ۲۶۲
امام شناسی، ج ۱۸، ص ۳۳۹
ابن حجر عسقلانی، الإصابه، ج ۵، ص ۳۲۳
حجتالاسلام مرتضی تحصیلی (۱۳۹۱)، تهران، نشر ژرفا
طبری، (۱۴۲۴ ق)، تاریخ الامم والملوک، بیروت: دارالحزم.
4. طهرانی، سید محمد حسین، (۱۳۸۵)، امام شناسی، تهران: نشر معارف.