درگذشت مهسا امینی دختر جوان سقزی موجب شد تا برخی معترضان به شیوه فعلی در صیانت از اخلاق اجتماعی با برگزاری تجمعات اعتراضی خواستار بازنگری در روشهایی شوند که با کلیدواژه گشت ارشاد معرفی میشود.
بهصورت طبیعی چنین اعتراضاتی که شرکتکنندگان در آن رفتار تودهای و ساخت نیافته دارند بهصورت بالقوه میتواند مورد سوءاستفاده گروههای مختلف که شاید اساساً نسبتی با افکار و مطالبات معترضین نیز نداشته باشند، قرار گیرد.
در اعتراضات اخیر نیز گروه اندکی که حضورشان در این تجمعات با هیچگونه مطالبه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی همراه نیست ضمن به آشوب کشاندن تجمعات به غارت و تخریب اموال عمومی و خصوصی مبادرت کردند.
در این میان هسته اصلی اعتراضات که از جنس شهروندان مطالبه گر هستند با هدفِ رساندن صدای اعتراضشان به حاکمیت و اقناع مسئولین ذیربط برای ایجاد تغییرات در برخی شیوههای اجرایی پا به این عرصه گذاشتهاند و بهخوبی میدانند که هر گونه ساختارشکنی و آشوبطلبی، هدف اصلی آنها را به بیراهه میبرد. این گروهها غالباً خشونتطلب نیستند بلکه درخواستهای معقولشان تحت تأثیر هیاهوی ناشی از خشونت نادیده گرفته میشود؛ اما در این میان، آتش بیاران معرکهای هم هستند که سر نخ آنها در خارج از کشور است.
این اقلیت سازماندهی شده نیز در این هیاهو به دنبال اهداف مشخص خود هستند. بارها دیده شده که در میانه برخی اعتراضات مردمی، گروههای خارج نشین با تلاش برای موجسواری تلاش کردهاند مطالبات و شعارها را به سمتوسوی اهداف خود متمایل کنند و کشور را دستخوش آشوب و ناامنی نمایند؛ اما هر بار که حضور آنها از پرده برون افتاده است با عدم همراهی ملت بزرگ ایران مواجه شدهاند.
از جمله این کشورها و رسانههایی که در شرایط مشابه و بارها به چنین راهبردی متوسل شدهاند، ایالاتمتحده آمریکا و رژیم نامشروع صهیونیستی است که دشمنی آشکار آنها با ملت ایران موضوعی کاملاً اثبات شده و بر این اساس هیچ فرصتی را برای ابراز آن از دست نمیدهند. روشها و کارکردهای رژیم صهیونیستی که در بسیاری از اقدامات علیه ملت ایران به نیابت از آمریکا ایفای نقش میکند با توجه به قساوت ذاتی آنها بسیار خشن، ساختارشکن و آشوبطلبانه است.
مداخلات خارجی تاکنون به دلیل هوشیاری مردم و اشراف و چتر اطلاعاتی و امنیتی نیروهای حافظ امنیت، نتوانسته شرایط با ثبات و امن در کشور را دستخوش آشوب و هرجومرج کند اما همواره هزینههای قابلتوجهی را در ابعاد اجتماعی، انسانی و اقتصادی به ملت ایران وارد کرده است.
از جمله کشورهای دیگری که با تکیهبر جنگ روانی و قدرت رسانهای بهصورت موذیانه به دنبال تسلط ماهوی بر تجمعات اعتراضی و القای اهداف و رویکردهای خود هست کشور انگلستان است که خود با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فراگیر روبرو است..
ارزیابی چگونگی رفتار تاریخی انگلستان و رسانه بیبیسی در خصوص تحولات ایران نشان میدهد که این کشور پیشتر بر اساس شعار دیرینه این امپراتوری استعماری، یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن» بر روی ضریب دهی به اختلافها و تفاوتهای داخلی و هدف قرار دادن وحدت سرزمینی متمرکز بوده است؛ اما در سالهای اخیر که نسل جوان و جمهوریخواه در انگلستان، نظام سلطنتی پوسیده .خرافه محور و پرهزینه در این کشور را که متعلق به قرون وسطی است، مایه سرافکندگی میخواند، به فکر افتاده که مؤلفه جدیدی را در طراحی نفوذ خود در بین برخی حرکتهای اعتراضی به کار بگیرد و بر اساس آن تصویری مخدوش از ملتی را ارائه کند که در حسرت سلطنت، از انقلاب خود و دستیابی به جمهوریت پشیماناند!
دقت در واژهپردازیهای این رسانه که با صداگذاریهای ناشیانه بر روی تصاویر و فیلمهای معترضان و دعوت از افراد خائن و وابسته به رژیم پیشین ایران به استودیوهای حمایت شده از سوی این رژیم برای ارائه تحلیلهای سلطنت محور از وقایع انجام میشود دم خروس را به روشنی در معرض نگاه مخاطبان قرار میدهد..
دست و پا زدنهای بریتانیای کبیر برای موجه نشان دادن نظام سیاسی موجود ضمن آنکه تلاشی غیرمستقیم برای حفاظت از سلطنت موروثی و مترقی نشان دادن آن است، عملیاتی روانی برای تأثیرگذاری بر ۱۴ کشوری است که با مرگ الیزابت به دنبال استقلال خود هستند.
بیبیسی به دنبال القاء این گزاره غیرواقعی است که آخرین براندازان سلطنت در دوران پسا مدرنیته در جهان یعنی ایرانیان، اینک به اشتباه خود پی بردهاند و به دنبال بازگشت به مدل فرسوده قبلی هستند.
این درحالی است که رسانههای انگلیسی بهتر از هر کسی میدانند که معترضان واقعی در ایران همواره بخشی از خواستههای خود را بهوضوح در تقویت نهادهای بر آمده از انقلاب اسلامی که نماد جمهوریت هستند، مطرح میکنند که در نقطه مقابل ساختار حکومتی قبلی در ایران یعنی نظام سلطنتی موروثی و وابسته مطلق به بیگانه است.
این جنگ رسانهای علیه مردم انگلیس و اقمار آن زمانی آشکارتر میشود که تجمعات برگزار شده در خارج از ایران نیز با ادعای حمایت از مردم ایران از یک سو با نمادهایی از رژیم سلطنتی و از سوی دیگر بیشتر در مناطق مختلف انگلیس، و کشورهای تحت سلطه انگلیس روی میدهد تا شاید با این حربه، مشروعیتی حبابی برای چارلز فرسوده و پرحاشیه و خاندان سلطنتی انگلیس ایجاد نمایند.سدکردن راههای نفوذ این شیاطین در بین مردم ایران جز با همت دولتمردان برای ایجاد زمینههای بیان مؤثر مطالبات مردم و جدا کردن صف معترضان از آشوبطلبان نیست.
رئیسجمهور محترم در اظهاراتی شفاف و صریح بر پذیرش اعتراض بهعنوان حق قانونی ملت تأکید و آشوب را خط قرمز نظام معرفی کردند.ارائه راهکارهای قانونی و عملی برای محقق ساختن این دیدگاه، ضرورتی است که بهطور قطع می بایست در ردیف اولویتهای دولت و سایر نهادهای ذیربط قرار داشته باشد و سازوکارهای ضروری آن تمهید و مستقر شود.
بر کسی پوشیده نیست که ملت بزرگ ایران با هر تنوع قومی، فکری، زبانی یا حتی عقیدتی، سلطه خارجی را برنمیتابد و وقتی پای آسیب به وحدت سرزمینی در میان باشد یکپارچه و با بنیان مرصوص به دفاع برمیخیزد.