انتخابات پارلمانی ایتالیا به تازگی و در تاریخ 25 سپتامبر برگزار شد و در قالب آن، جناح راست افراطی این کشور و به طور خاص حزب “برادران ایتالیا” توانست اکثریت آرا را به دست آورد. اتفاقی که حداقل از زمان سقوط دولت فاشیستی “بنیتو موسولینی” در بحبوحه جنگ جهانی دوم تا به امروز بی سابقه است و عملا به روی کار آمدن دولتی خواهد انجامید که از حیث اصول حکمروایی، شباهت زیادی به دولت مذکور دارد.
جدای از این ها، “جورجیو ملونی” رهبر حزب برادران ایتالیا نیز نخستین زن ایتالیایی خواهد بود که در نتیجه انتخابات اخیر این کشور به مقام نخست وزیری ایتالیا خواهد رسید. در عین حال، انتخابات ایتالیا جدای از پیروزی قابل توجه حزب برادران ایتالیا، شاهد پیروزی قابل ملاحظه ای برای احزاب راست گرای افراطی “لیگا” به رهبری “متئو سالوینی” و همچنین “فورزا ایتالیا” به رهبری “سیلویو برلوسکونی” نیز بوده است.
در این چهارچوب، اینکه احزاب راست افراطی ایتالیا توانسته اند بدون ائتلاف با دیگر احزاب ایتالیایی از دیگر جناح های سیاسی این کشور، پیروزی قابل ملاحظه ای را در جریان انتخابات پارلمانی این کشور کسب کنند در نوع خود تحولی قابل تامل است.
در این چهارچوب، به طور خاص می توان به چهار پیام و به نوعی، محرکِ اصلی پیروزی راست گرایان افراطی در جریان انتخابات پارلمانی اخیر ایتالیا اشاره کرد:
یک: انتخابات ایتالیا و بن بست سیاسی رای دهندگان ایتالیایی
یکی از نخستین پیام های انتخابات پارلمانی اخیر ایتالیا، سرخوردگی قابل توجه رای دهندگان ایتالیایی و احساس قرار گرفتن در نوعی بن بست از سوی آن ها در حل موثر مشکلاتشان توسط جریان های سیاسی لیبرال و رایج این کشور بوده است. در واقع، مردم ایتالیا در پیِ پاندمی کرونا و همچنین وقوع بحران انرژی جهانی(بر اثر جنگ اوکراین و وضع تحریم های غرب علیه روسیه)، شاهد سقوط پی در پی دولت های ایتالیایی و ناتوانی جناح های مختلف در حل مشکلات و بحران های کشورشان به ویژه در حوزه های اقتصادی و اجتماعی بوده اند.
در این راستا آن ها با رای دادن به راست افراطی و نئوفاشیست ها، به نوعی سرخوردگی خود را از فضای عمومی سیاسی در کشورشان نشان داده و سعی در استفاده از تمامی ظرفیت های سیاسی ایتالیا برای مخاطب قرار دادن بحران های خود را دارند. درست به همین دلیل است که در انتخابات اخیر نیز به جریان های افراطی پناه برده اند که سال هاست به دلیل افکار و عقاید تند و افراطی خود، منزوی بوده و با اقبال چندانی رو به رو نبودهاند.
دو: انتخابات ایتالیا و قدرت گیری سیاستِ عوام فریبی
ایتالیا مدت هاست که با بحران های متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم می کند. در این فضا، ناتوانی احزاب سیاسی لیبرال و رایج ایتالیایی در حل مشکلات این کشور و سقوط پی در پیِ دولت های مختلف ایتالیا و در عین حال اوج گیری نارضایتی ایتالیایی ها از کارآمدیِ چهارچوب های حکمروایی در کشورشان، همه و همه موجب شده تا زمینه مساعد و حاصل خیزی جهت قدرت گیری عوام فریبان و سیاستمدارانِ پوپولیست در ایتالیا فراهم شود.
در واقع در این فضا، جریان های سیاسی عوام فریب و پوپولیست، از اوج گیری نارضایتی های مردمی نهایت استفاده را انجام می دهند و اقدام به طرح شعارها و مسائلی می کنند که گویی تنها راه حل مردم جهت حل مشکلات و بحران هایشان، رای دادن به آن ها است. موضوعی که در ایتالیای کنونی به نحو روشنی قابل مشاهده است و می بینیم که سرخوردگی سیاسی مردم، عملا آن را به سمت سیاست عوام فریبیِ راست گرایان افراطی سوق داده است.
سه: انتخابات ایتالیا و مساله “مهاجرت”
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که یکی از دلایل مهم دیگری که مردم ایتالیا را در شرایط کنونی به رای دادن به جریان راست افراطی در جریان انتخابات پارلمانی اخیر این کشور سوق داده، نگرانی های آن ها نسبت به اوج گیری “بحران مهاجران” در کشورشان است. در واقع، ایتالیا که به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود همواره جز کشورهای مهاجر پذیرِ اروپا بوده، اکنون دغدغه های جدی در مورد این مساله دارد و موضع سفت و سخت جریان راست افراطی در برخورد با پدیده مهاجرت و تقابل با آن، سبب شده تا ایتالیایی ها به این جریان رای دهند.
البته که مردم ایتالیا در مورد مخالفت با مساله مهاجران، دلایل خاص خود را نیز دارند. به طور خاص آن ها از اشغال مشاغل در کشورشان و یا نرخ بالای زاد و ولد در میان مهاجران و تبعیت ناگوار آن برای ایتالیا در آینده، نگرانی دارند و در همین رابطه، جریان راست افراطی که قائل به برخورد سخت با مهاجران و نظارت شدید بر مرزها و تاکید بر ملی گرایی ایتالیایی است را به مثابه نسخه ای کارآمد جهت مخاطب قرار دادن این دغدغه خود در نظر می گیرند.
چهار: انتخابات ایتالیا و بحران حاکمیت ملی در این کشور
در نهایت باید گفت که رای قابل توجهِ اخیر مردم ایتالیا به راست گرایان افراطی در کشورشان، عملا نمودهای عینی را از بحران حاکمیت ملی در ایتالیا به نمایش می گذارد. در واقع، ایتالیایی ها با این الگوی رای دهی خود به نوعی نسبت به واگذاری بخش قابل توجهی از اختیارات حکمروایی در کشورشان به سازوکارهای اتحادیه اروپا واکنش نشان داده و تا حدی سلب اختیارات در حوزه های حساس حکمروایی در ایتالیا به نفع اتحادیه اروپا و به ضرر ایتالیا را یکی از عواملی مهمی ارزیابی کرده اند که مانع از مواجهه موثرِ کشورشان با بحران های خود به نحوی فوری و موثر می شود.
مساله ای که البته نمودهای عینی خود را در دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و آلمان نیز نشان داده و اساسا بریتانیا نیز با همین استدلال، در چهارچوب طرح “برگزیت”، از اتحادیه اروپا خارج شد و بار دیگر مبانی حاکمیت ملیِ تمامی عیار خود را بازیافت.