به نقل از فارس، چندی است که ضدانقلاب داخلی و خارجی و همچنین بعضی از رسانههای بهظاهر معتبر خارجی و بینالمللی که نویسندههای ایرانی در آنها فعالیت میکنند، دروغها و شایعاتی را مطرح میکنند که جای تعجب دارد، زیر به سرعت، دروغ آنها مشخص میشود و اعتبارشان زیرسوال میرود.
چندی پیش یکی از عناصر ضدانقلاب در فضای توییتری، شایعی مبنی بر بیماری رهبر انقلاب را مطرح کرد و به دنبال این شایعه و عدم دیدار خبرگان رهبری با ایشان در هفته گذشته، دیگر رسانههای ضدانقلاب در فضای شبکههای اجتماعی برای گسترش این شایعه وارد عمل شدند.
دراینبین، کانالهای معلومالحال داخلی که شناسنامه آنها نیز مشخص است، به شکل معناداری برای سلامتی رهبر انقلاب طلب دعا و شفا داشتند که بر این گسترش شایعه دمیدند، درواقع شایعه بیماری رهبر انقلاب و گسترش آن در قالب یک پروژه با عوامل داخلی و خارجی همراه شد و تا حدودی روی بعضی از افکار عمومی تأثیر داشت که با برگزاری دیدار ایشان با بعضی از ورزشکاران و مخابره شدن خبر، نگرانیها فروکش کرد.
اما یک هفته بعد از فروکش کردن این شایعه، فرناز فصیحی خبرنگار ایرانی روزنامه معتبر نیویورکتایمز آمریکا، در گزارشی اعلام کرد که رهبر انقلاب به دلیل عوارض وخیم بیماری، قادر به برگزاری جلسات و دیدارهای خود نیست.
روزنامهٔ نیویورکتایمز به نقل از چهار منبع مطلع که نامشان فاش نشده، نوشته است که رهبر ۸۳ ساله جمهوری اسلامی هفته گذشته به دلیل “انسداد روده” و “عوارضی مانند درد شدید معده و تب بالا” تحت عمل جراحی قرار گرفت و اکنون هم تحت نظر تیمی از پزشکان قرار دارد.
این روزنامهٔ آمریکایی به نقل از منابع مطلع نوشت که رهبر جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک جراحی در هفته گذشته بیمار و بستری است و تمامی برنامههایش را لغو کرده است.
بلافاصله بعدازاین گزارش، با حضور دانشجویان در حسینیه امام خمینی ره و انتشار تصاویر و فیلم مراسم، دروغ بودن تمامی شایعات برای مردم مشخص شد و اعتبار بعضی از رسانههایی که تا قبل از آن تصور میشد اصول حرفهای را رعایت میکنند، زیر سؤال رفت و مشخص شد این رسانهها بهواسطه مشورت با ایرانیهای مزدور، به دنبال واقعیتسازی برای آرزوهای خود هستند و تمامی اعتبار خود را پای یک دروغ، فدا میکنند.
اما چرا این شایعهسازی در جامعه تا حدودی باعث نگرانی قسمتی از افکار عمومی شد؟ و چه دلیلی پشت سر رواج این شایعات است؟
به نظر میرسد که جریان ضدانقلاب داخلی و خارجی با ناامیدی از عدم پیشرفت و گسترش حوزه راهبردی انقلاب اسلامی در غرب آسیا و دیگر کشورهای جهان و همچنین به دلیل بیاعتبار شدن تمامی شعارها و تلاشهای غربگرایان مبنی بر اینکه فقط با مذاکره، تسامح و تغافل میتوانیم در منطقه و جهان پیشرفت کنیم، شکست تمامی سیاستهای خود را از حسینیه امام خمینی میبینند و بازهم حمله و تخریب چهره رهبر انقلاب را در دستور کار خود قرار دادهاند.
درواقع از سال ۹۷ تا انتهای دولت روحانی، غرب و عوامل داخلیاش به این نتیجه رسیدند که باید نوک حملات خود را متوجه رهبر انقلاب کنند و دلیل شکست در برجام و مشکلات اقتصادی را مواضع انقلابی ایشان بدانند و بدون هیچ نقدی نسبت به دولت غربگرای وقت که خودشان حامی صد در صدیاش بودند، اذهان عمومی را آماده این موضوع کنند که اگر به دنبال موفقیت در مذاکرات و فضای اقتصادی بهتر هستید، باید به رهبر انقلاب بگویید که اجازه بدهد هر آنچه که آمریکا و غرب در مذاکرات از ما طلب میکنند را در اختیارشان قرار دهیم تا به ما امتیاز بدهند، تا جایی که دبیرکل وقت حزب اتحاد ملت در سال 97، به صراحت میگوید: بعید میدانیم الان و در بحران فعلی کاری از دست شخص آقای روحانی بربیاید، اظهار کرد: راه حل این بحران فزاینده در دست روحانی نیست بلکه روحانی باید با مقام معظم رهبری بنشیند و بگوید که راه حلی پیش روی ما قرار دهند.
درواقع همین عامل باعث میشود که میرحسین موسوی بهعنوان یکی از رئوس فتنه ۸۸، بهجای عذرخواهی و طلب مغفرت از مردم و خونهایی که به گردنش هست، بحث موروثی شدن رهبری آینده را پیش میکشد و بهنوعی اذهان عمومی را به این سمت سوق میدهد که رهبر انقلاب بیمار است و در روزهای آینده قرار است بحث جانشینی ایشان اتفاق بیفتد.
تمامی این تحرکات باعث میشود که قسمتی از مردم ناآگاه اما دلسوز، نگران سلامتی رهبر انقلاب بشوند و همین نگرانی باعث میشود که شایعه تا حدودی در جامعه گسترش پیدا کند، از سوی دیگر، این جریان با گسترش این شایعات، به دنبال زمینهای برای ایجاد بحران با کلید واژه جاشنین رهبری است…، اما باید به غرب و عواملش گفت: عرض خود میبری و زحمت ما میداری…