تسخیر سیاسیِ باشگاه های فوتبال در انگلستان

نشریه “اکونومیست” در گزارشی، به نفوذ قابل توجه سرمایه داران و سیاستمدران و دولت هایِ بعضا اقتدارگرای جهان در باشگاه های مطرح فوتبال انگلستان اشاره کرده و این پدیده را نمودی عینی از استفاده این قبیل افراد و موجودیت ها از ابزارِ ورزش، جهت تطهیر وجهه بین المللی خود و یا منحرف کردن افکار عمومی بین المللی از رویه های غیرقانونیشان ارزیابی کرده است.

به باور اکونومیست، بخش قابل توجهی از تیم های لیگ برتر انگلستان در وضعیت کنونی، بازیچه سیاست ها و رویه های غلطِ نخبگان سیاسی و اقتصادی جهان هستند. افراد و موجودیت هایی که بعضا برای کسب پرستیژ و اعتبار، اقدام به خرید سهامِ تیم های معتبر انگلیسی می کنند.

اکونومیست در این رابطه می نویسد:

«در تاریخ 21 آگوست سال جاری میلادی، دو تیمِ نیوکاسل و منچسترسیتی در چهارچوب رقابت های لیگ برتر انگلستان به مصاف یکدیگر رفتند. این بازی با حضور 52 هزار تماشاچی با نتیجه مساوی 3 بر 3 به پایان رسید. این دیدار در حقیقت رقابتی میان نیوکاسل یونایتد یعنی تیمی که به “صندوق ثروت ملیِ رژیم سعودی” تعلق دارد و همچنین منچسترسیتی که تحت مالکیت یک شرکت قرار دارد که آن شرکت متعلق به یکی از اعضای خاندان سلنطنتی امارات متحده عربی است، بود.

هیچکدام از این دو رژیم سیاسی به دلیل سابقه منفی خود در احترام به استانداردهای حقوق بشر، از اعتبار چندانِ بین المللی برخوردار نیستند. رژیم عربستان در سال 2018، نقشی اساسی و مستقیم در به قتل رساندنِ “جمال خاشقچی” روزنامه نگارِ سرشناس عربستانی در کنسولگری این رژیم در استانبول ترکیه بازی کرد. جنایتی که در عرصه بین المللی به شدت شهرت پیدا کرد. سازمان عفو بین الملل نیز تاکنون بارها گزارش داده که فعالان حقوق بشر در این کشور، به کرات هدفِ بازداشت های خودسرانه و سرکوب قرار گرفته اند.

رژیم عربستان در ماه مارس سال جاری میلادی، تنها در یک روز حکم اعدامِ 81 شهروند عربستانی را اجرا کرد. در مورد امارات متحده عربی نیز سازمان عفو بین الملل گزارش های مختلفی را در مورد اقدامات رژیمِ این کشور در انجام بازداشت های خودسرانه، برخورد غیرانسانی و غیرمحترمانه با زندانیان، سرکوب آزادی بیان و در نهایت نقض فاحش آزادی های اساسی انسان ها منتشر کرده است.

در زمانه ای نه چندان دور، وضعیت فوتبال انگلستان از حیث مالکیت باشگاه ها به هیچ عنوان چنین نبود. باشگاه‌ها تمایل داشتند که بیش از هر چیز دیگری، توسطِ تجار محلی که در عرصه های صنعت و ساخت و ساز فعال هستند، تحت مالکیت قرار گیرند. یک نمونه شاخص در این رابطه، باشگاه “ولورهمپتون” انگلستان بود که در سال 1990 با رقمی بالغ بر 3.6 میلیون دلار به تملکِ “جک هیوارد” درآمد و وی نه تنها از حیث فنی موجب بهبود عملکرد این تیم شد بلکه ورزشگاه خانگی این تیم موسوم به “مولینکس استادیوم” را نیز بازسازی کرد. وی سال 2007 سهام خود را در باشگاه ولورهمپتون فروخت. این تیم اکنون در تملکِ یک شرکت چینی با نامِ Fosun International است.

منابع مالی قابل توجهی که به واسطه پخش تلویزیونی رقابت های لیگ برتر فوتبال انگلستان به این لیگ تزریق شده، نه تنها موجب جذبِ ستارگان جهان فوتبال به این لیگ و به طور خاص توجه ویژه مخاطبان بین المللی به آن شده بلکه زمینه را جهت جذب سرمایه گذاری های خارجی در این لیگ نیز به نحو گسترده ای فراهم کرده است. در این راستا، بسیاری از سرمایه گذاران خارجی، تملک یک باشگاه انگلیسی و یا داشتن سهم در آن را به مثابه نوعی دارایی سودآورِ تجاری برای خود می نگرند.

8 تیم از مجموعِ 20 تیم لیگ برتر انگلستان در دستان سرمایه داران آمریکایی قرار دارند. در این راستا، لیورپول در تملکِ Fenway Sports Group است. “شاهد خان” تاجر آمریکایی-پاکستانی نیز تملک باشگاه فولام را در اختیار دارد. خانواده گلیزر هم مالک باشگاه منچستر یونایتد هستند.

برای دیگران، مالکیتِ یک باشگاه فوتبال جلوه ای از مصرف گرایی محض است. در واقع آن ها با خرید باشگاه های انگلیسی دوست دارند این پیام را به دیگران برسانند که بخشی از نخبگان اقتصادی جهان هستند. صاحبان این باشگاه ها از جذب منابع مالی قالب توجهِ طرفداران و همچنین شرکت های مختلف که از آن ها حمایت می کنند بهره مند می شوند.

در این راستا، رومن آبراموویچ تاجرِ سرشناس روسی مبلغی بالغ بر 1.6 میلیارد پوند از بدهی های باشگاه چلسی(یک باشگاه شناخته شده لندنی) را پرداخت کرد. چلسی از جمله باشگاه های انگلیسی است که عادت به جذب بازکنان و مربیان شناخته شده و گرانقیمت در سطح جهان دارد.

برخی دولت های جهان نیز در مقایسه با تجار بین المللی، در مالکیت و پول پاشی در باشگاه های انگلیسی، دست و دل باز تر عمل کرده و می کنند. در این راستا، برخی منتقدان، خریداریِ باشگاه های فوتبال خارجی را برای بعضی از دولت ها به مثابه ابزاری جهت تطهیر چهره و سیاست های خود ارزیابی می کنند.

در واقع این دولت ها با خرید این باشگاه ها، توجه افکار عمومی را از اقدامات سرکوبگرانه خود علیه مردمشان در داخل کشورشان منحرف می کنند. انگیزه های مشابهی نیز کشورها را قانع می کنند تا از رقابت های ورزشی معتبر بین المللی میزبانی کنند.

تا به امروز، لیگ برتر انگلستان توجهِ چندانی را نسبت به منابع مالی باشگاه های انگلیسی و صاحبان آن ها از خود نشان نداده است. در این رابطه حتی تملک باشگاه نیوکاسل یونایتد توسط رژیم سعودی، بدون هیچ توجهی به کنشگریِ این رژیم در قتل جمال خاشقچی اتفاق افتاد. مساله ای که نشان می دهد پول و منابع مالی در لیگ برتر انگلستان، حرف اول و آخر را می زند.

با این همه، جنگ اوکراین در سال جاری میلادی، تا حدی چالش هایی را نیز برای لیگ برتر انگلستان ایجاد کرد. در این چهارچوب به طور خاص شاهد اوج گیری جنجال ها پیرامون رومن آبراموویچ مالک باشگاه چلسی به دلیل ارتباطات وی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بودیم. وی به همین دلیل تحت تحریم های دولت بریتانیا نیز قرار گرفت. موضوعی که محدودیت های قابل توجهی را برای چهارچوب های مالی و تجاری باشگاه چلسی ایجاد کرد. در نهایت، این باشگاه فوتبال انگلیسی با رقمی بالغ بر 2.5 میلیارد پوند توسط یک کنسرسیوم آمریکایی خریداری شد. معامله ای که البته مانع از دسترسی آبراموویچ به منابع مالی ناشی از این فروش شد.

با این حال نباید فراموش کرد که همچنان نیز فوتبال انگلستان در حد زیادی توسط نخبگان اقتصادی و سیاسی اداره می شود که انگیزی هایی ورای صرفِ ورزش فوتبال دارند. حتی طرفداران انگلیسی نیز به این موضوع اهمیت نمی دهند که صاحبان باشگاه های محبوبشان چه کاره هستند. آن ها فقط به فکر نتایج خوبِ تیمشان و عملیاتی‌شدنِ هزینه کردهای قابل توجه در آن ها هستند.

جالب اینکه مثالا باشگاه نیوکاسل یونایتد، لباس سوم خود را به رنگ سفید و سبز تغییر داده که تا حد زیادی شبیه به پیراهن تیم ملی فوتبال عربستان(کشوری که مالکان باشگاه نیوکاسل به آن تعلق دارند) است. به نظر می‌رسد تا زمانی که انگلستان در سیاست های خود به ویژه در حوزه لیگ برتر فوتبال این کشور تجدید نظر نکند، باشگاه های این لیگ همچنان بازیچه سیاستمداران و سرمایه دارانِ متنفذ جهانی خواهند بود.»

دیدگاهتان را بنویسید