پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۲۲ میلادی جمعیت انسانهای روی زمین به هشت میلیارد نفر برسد. به همین مناسبت بخش جهانی شبکه خبری “بی بی سی” نگاهی به یکی از بحث برانگیزترین موضوعات عصر ما انداخته است. آیا تعداد ما انسانها خیلی زیاد است؟ یا این یک پرسش اشتباه است؟
به گزارش فرارو به نقل از شبکه جهانی بی بی سی، در سال ۱۹۹۳ میلادی تیمی از پژوهشگران آمریکایی ژنوم انسان را برای یافتن سرنخهایی از گذشته عمیق آن مطالعه کردند و نشانهای از یک “گلوگاه جمعیتی” بزرگ را کشف کردند لحظهای که جمعیت بشریت به شدت کاهش یافت و همه نسلهای بعدی خارج از آفریقا بهطور قابل توجهی مرتبط با یکدیگر بودند.
مطالعات بعدی نشان داد که در دوره پرمخاطرهای که ممکن است بین ۵۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ سال پیش رخ داده باشد تعداد جمعیت ما ممکن است به کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر رسیده باشد معادل جمعیت فعلی در منطقه الکورن در ویسکانسین. کمترین بخش آسیب دیده از این کاهش جمعیت در جهان قاره آفریقا بود جایی که تنوع ژنتیکی در آن تا به امروز بالاست و در آن قاره بیش از آن که تفاوت بین آفریقاییها و اروپاییها وجود داشته باشد تفاوتهای ژنتیکی بزرگتری بین گروههای خاص وجود دارد.
برخی فکر میکنند این رویداد تصادفی نبوده و معتقدند که فوران آتشفشانی توبا در سوماترا اندونزی بوده که باعث ایجاد چنین وضعیتی شده است. ابر آتشفشان توبا یک ابرآتشفشان است که فوران آن بین ۷۷٬۰۰۰ تا ۶۹٬۰۰۰ سال پیش در دریاچه توبا، سوماترا اندونزی رخ داده است. این فوران به عنوان یکی از بزرگترین فورانهای آتشفشانی بر روی سیاره زمین شناخته میشود. ن
ظریه فوران آتشفشان توبا که به این فوران مربوط است عنوان میکند که این رخداد سیارهٔ زمین را در یک زمستان آتشفشانی ۶ تا ۱۰ ساله و احتمالا یک دوره سرمای هزار ساله فرو برد. این تغییر دما باعث شد تا جمعیت انسانهای سیاره زمین به حدود ۲۰۰۰۰ و یا حتی ۲۰۰۰ کاهش یابد و یک گلوگاه جمعیت در فرگشت انسان ایجاد شود. این نظریه به شدت مورد مناقشه قرار گرفته است.
تعداد زیاد و نبوغمان بشریت را قادر به دستیابی به شاهکاریهایی ساخته که هیچ حیوانی نمیتواند رویای آن را ببیند: شکافت اتمها، ارسال تجهیزات پیچیده نزدیک به ۱.۶ میلیون کیلومتر برای مشاهده سیارات در حال شکل گیری در کهکشانهای دور و کمک به تنوع خیره کننده هنر و فرهنگ.
ما هر روز مجموعا ۴.۱ میلیارد عکس میگیریم و بین ۸۰ تا ۱۲۷ تریلیون کلمه تبادل میکنیم. در تاریخ مشخص غیرعادی ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲ میلادی ذکر شده از سوی سازمان ملل متحد پیشبینی شده که هشت میلیارد انسان در همان زمان زنده خواهند بود؛ ۸۰۰۰۰۰ برابر تعداد بازماندگان فاجعه توبا.
امروزه جمعیت ما بسیار زیاد است. با افزایش جمعیت بشریت شکاف بزرگی به وجود آمده است. برخی افزایش تعداد ما را به عنوان یک داستان موفقیت بیسابقه میدانند. در واقع، یک مکتب فکری در حال ظهور وجود دارد که ما واقعا به افراد بیشتری نیاز داریم.
در سال ۲۰۱۸ میلادی “جف بزوس” میلیاردر عرصه فناوری آیندهای را پیشبینی کرد که در آن جمعیت ما به یک نقطه عطف اعشاری جدید به شکل یک تریلیون انسان پراکنده در سراسر منظومه شمسی خواهد رسید و اعلام کرد که در حال برنامه ریزی راههایی برای رسیدن به آن رقم است.
در همین حال، طیف دیگری از جمله “دیوید آتنبرو” مورخ طبیعی وجود دارند که تودههای پرجمعیت ما انسانها را “طاعون روی سیاره زمین” نامیدهاند. از این دیدگاه تقریباً هر مشکل زیست محیطی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم از تغییرات آب و هوایی گرفته تا از دست دادن تنوع زیستی، تنشهای آبی و درگیریها بر سر زمین میتواند به افزایش جمعیت بیرویه ما در چند قرن گذشته مرتبط باشد.
در سال ۱۹۹۴ میلادی زمانی که جمعیت جهان تنها ۵.۵ میلیارد نفر بود تیمی از پژوهشگران دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا محاسبه کردند که اندازه ایده آل جمیت گونه ما بین ۱.۵ تا ۲ میلیارد نفر خواهد بود؛ بنابراین آیا جهان در حال حاضر پرجمعیت است؟ این وضعیت ممکن است چه آیندهای برای سلطه جهانی به همراه داشته باشد؟ زمان برای تصمیم گیری در مورد بهترین مسیر در حال سپری شدن است.
یک دغدغه باستانی
موضوع تعداد جمعیت انسانها متعلق به هزارههاست. در یونان باستان افلاطون فیلسوف مشهور نظراتی را درباره جمعیت بیان داشت. پس از یک دوره رشد سریع که در آن جمعیت آتن دو برابر شد او ابراز تاسف کرد و گفت: «آن چه اکنون باقی مانده است مانند اسکلت بدنی است که بر اثر بیماری تلف شده است خاک غنی از بین رفته و فقط چارچوب خالی باقی مانده است». او نه تنها به کنترل شدید جمعیت که توسط دولت مدیریت میشود باور داشت بلکه در نهایت به این نتیجه رسید که شهر ایده آل نباید بیش از ۵۰۴۰ شهروند داشته باشد و گمان میکرد ایجاد مستعمرات راه خوبی برای تخلیه هر گونه افراط و تفریط جمعیتی است و به اهمیت تعدیل مصرف نیز اشاره کرده بود.
امروزه مهاجرت طبیعی بسیاری از حیوانات بدون سرگردانی در سکونتگاههای انسانی غیرممکن است
در “جمهور” اثر معروف افلاطون که در حدود سال ۳۷۵ پیش از میلاد مسیح نوشته شده او دو دولت شهر خیالی را توصیف میکند. یکی سالم و دیگر تجملی و تب دار. در دومی مردم بیش از حد خرج میکنند و غذا میخورند و خود را تسلیم مصرف گرایی کردهاند و از حد نیاز خود فراتر رفتهاند. این دولت شهر از نظر اخلاقی ضعیف در نهایت به تصرف سرزمینهای همسایه متوسل میشود وضعیتی که به طور طبیعی به جنگ تبدیل میشود به سادگی نمیتواند جمعیت بزرگ و حریص خود را بدون منابع اضافی حفظ کند. افلاطون به بحثی برخورد کرده بود که هنوز هم ادامه دارد: آیا مسئله جمعیت انسانی است یا منابعی که مصرف میکند؟
بیش از پنج قرن بعد از افلاطون به طول انجامید تا مقیاس جهانی انفجار جمعیت ما مشخص شود. ترتولیان نویسنده که در شهر رومی کارتاژ زندگی میکرد مشاهدات خود درباره انبوع جمعیت را بیان کرد. در سال ۲۰۰ پس از میلاد، زمانی که کل جمعیت انسان به ۱۹۰ تا ۲۵۶ میلیون نفر رسید (تقریبا تعداد افرادی که در حال حاضر در نیجریه یا اندونزی ساکن هستند). او معتقد بود که تمام جهان پیش کاوش شده و مردم به باری روی دوش سیاره زمین تبدیل شدهاند، زیرا از دید او “طبیعت دیگر نمیتواند ما را نگه دارد”. طی ۱۵۰۰ سال پس از گفتههای او جمعیت انسان در سطح جهانی بیش از سه برابر افزایش یافت. در نهایت، این نگرانی به شکلی جدی به وحشت تبدیل شد.
درک مقیاس سرسامآور جمعیت انسانی میتواند سخت باشد
توماس مالتوس یک روحانی انگلیسی در اثر معروف خود مقالهای در مورد اصل جمعیت که در سال ۱۷۹۸ میلادی منتشر شد با دو مشاهده مهم آغاز کرد این که همه مردم نیاز به غذا خوردن دارند و دوست دارند رابطه جنسی داشته باشند. او توضیح داد که وقتی به نتیجه منطقی آنان رسیدیم این حقایق ساده در نهایت باعث میشود که خواستههای بشریت از ذخایر سیاره پیشی بگیرد. مالتوس مینویسد: «جمعیت زمانی که کنترل نشود در یک نسبت هندسی افزایش مییابد. معیشت تنها در یک نسبت حسابی افزایش مییابد. آشنایی اندک با اعداد، قدرت بی نهایت مورد نخست را در مقایسه با قدرت مورد دوم نشان میدهد».
به عبارت دیگر، تعداد زیادی از مردم منجر به تعداد بیشتری از فرزندان میشوند، اما توانایی ما برای تولید غذا لزوما به همان شیوه تسریع نمیشود. این اظهارنظر مالتوس تاثیر فوری داشت و در برخی ترس و در برخی دیگر خشم را برانگیخت. گروه نخست گمان میکردند باید کاری کرد تا تعداد جمعیت از کنترل خارج نشود و گروه دوم محدود کردن تعداد افراد را پوچ یا غیر اخلاقی قلمداد میکرد و معتقد بود باید در عوض برای افزایش عرضه مواد غذایی تلاش صورت گیرد. در زمان انتشار مقاله مالتوس ۸۰۰ میلیون نفر روی این سیاره زندگی میکردند.
با این وجود، در سال ۱۹۶۸ میلادی بود که نگرانیهای عصر معاصر در مورد جمعیت بیش از حد جهانی شد زمانی که “پال ارلیک” استاد دانشگاه استنفورد و “آن” همسرش با همکاری یکدیگر کتاب “بمب جمعیت” را نوشتند. شهر دهلی هندوستان الهام بخش آنان برای نگارش این کتاب بود. آنان یک روز عصر با تاکسی به هتل خود باز میگشتند و از محلهای فقیر نشین عبور کردند جایی که مملو از انسانها بود. این زوج کتاب خود را به دلیل نگرانی در مورد گرسنگی دسته جمعی که فکر میکردند به ویژه در کشورهای در حال توسعه در راه است نوشته بودند. این اثر باعث ایجاد بسیاری از نگرانیهای فعلی در مورد افزایش جمعیت شد.
البته بحث در مورد اینکه چند نفر باید وجود داشته باشند هرگز صرفا موضوعی آکادمیک نبوده است. گاهی اوقات این موضوع برای توجیه آزار و اذیت پاکسازی قومی و نسلکشی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. در هر مورد جنایت، مرتکبین قصد کاهش جمعیت گروههای خاصی از مردم مانند گروههای اجتماعی، مذهب یا قومیت خاصی را داشتهاند.
در اوایل سال ۱۸۳۴ میلادی تنها ۳۵ سال پس از انتشار مقاله مالتوس، قوانین بریتانیایی در مورد فقرا کنار گذاشته شد و قوانین سختگیرانهتری جایگزین آن شد. این امر تا حدودی ناشی از نگرانیهای مالتوسیها بود که این طبقه اجتماعی (که او آنان را دهقان مینامید) بیش از حد زاد و ولد داشتند و نتیجه این بود که کودکان یتیم به کارگاههای تاریک و غیربهداشتی مانند آن چه در رمان “الیور توئیست” نوشته چارلز دیکنز به تصویر کشیده شده کشانده میشدند.
در طول قرنهای آینده، اصلاح نژاد به طور مستمر به عنوان کنترل جمعیت پنهان و یا از حمایت جنبش برخوردار میشد مانند دوران عقیم سازی اجباری افراد از گروههای قومی اقلیت در دهه ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا و هم چنین برای محدود کردن آزادیهای فردی مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰ میلادی چین سیاست بحثبرانگیز تک فرزندی خود را معرفی کرد که به طور گسترده به عنوان نقض تهاجمی حقوق جنسی و باروری جمعیت تلقی میشد.
امروزه، هرگونه سیاستی که شامل سهمیهبندی یا هدفگذاری برای افزایش یا کاهش جمعیت انسانی باشد به جز همراهی و تحسین از سوی تعداد انگشتشماری از سازمانهای افراطی تقریبا به طور جهانی محکوم میشود. خطر آن که چنین انگیزههایی منجر به اجبار یا سایر جنایات شود بسیار زیاد است. با این وجود، اجماع و توافق کمی فراتر از آن وجود دارد.
در یک سوی طیف کسانی قرار دارند که نرخ باروری پایین را در برخی مناطق به عنوان یک بحران میبینند. یکی از جمعیت شناسان به قدری نگران کاهش موضعی نرخ زاد و ولد در بریتانیا است که پیشنهاد کرده از افراد بدون فرزند مالیات بگیرند.
تا سال ۲۰۱۹ میلادی به طور متوسط به ازای هر زن ۱.۶۵ فرزند در کشور متولد شده است. اگرچه جمعیت به دلیل مهاجرت از کشورهای دیگر هم چنان در حال رشد بود. دیدگاه مخالفان این است که کند کردن و در نهایت توقف رشد جمعیت جهانی نه تنها کاملاً قابل مدیریت و مطلوب است بلکه میتوان آن را از طریق ابزارهای کاملاً داوطلبانه به دست آورد روشهایی مانند ارائه ساده وسایل پیشگیری از بارداری و آموزش زنان. به این ترتیب، طرفداران این موضع بر این باورند که ما نه تنها میتوانیم به نفع سیاره زمین باشیم بلکه میتوانیم کیفیت زندگی فقیرترین شهروندان جهان را بهبود بخشیم.
با این وجود، علاقه غرب به محدود کردن رشد جمعیت در بخشهای کمتر توسعه یافته جهان با اتهام نژادپرستانه بودن انگیزه پس پرده آن مواجه شده چرا که اروپا و آمریکای شمالی به طور کلی پرجمعیتتر هستند.
در نهایت، راه حلی سرنوشت ساز برای پرسش همیشگی درباره جمعیت وجود دارد: به سادگی هیچ کاری نکنید. این دیدگاه بر پویایی بسیار ناپایدار جمعیت جهانی ما تکیه دارد که گویی قرار است به طور قابل توجهی رشد کند، اما پس از آن کاهش خواهد یافت. هر اردوگاهی ممکن است در نهایت به آن چه میخواهد برسد البته نه برای همیشه. تخمینها متفاوت است، اما انتظار میرود که ما در حدود سالهای ۲۰۷۰ یا ۲۰۸۰ به “نقطه اوج جمعیت انسان” برسیم که در آن زمان بین ۹.۴ تا ۱۰.۴ میلیارد نفر در سیاره زمین زندگی خواهند کرد. سازمان ملل متحد انتظار دارد اگر به ۱۰.۴ میلیارد نفر برسیم جمعیت برای دو دهه در این سطح باقی بماند، اما در نهایت پس از آن پیش بینی میشود که جمعیت کاهش یابد.
در میان همه جنجالها افزایش جمعیت انسانهای روی سیاره زمین ممکن است بر چند جنبه کلیدی زندگی ما از جمله محیط زیست، اقتصاد و رفاه جمعی مان در آینده تاثیر بگذارد.