ادموند برک سیاستمدار و تئوریسین انگلیسی زمانی چند بعد از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه که منبعث از نظریه اراده عمومی Volonté) générale) ژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی بود، این انقلاب را مخرب و ضایعه ای برای عقل عمومی و تجربه خردمندانه بشری دانست که به نام جمهور مردم تلفات جبران ناپذیری بر یک عمر دستاوردهای برخاسته از عقل و دانش تجربی و تاریخی بشری خواهد داشت. البته چندی نگذشت که بورک محافظه کار نتایج تعابیر خود را مشاهده کرد و انقلاب مردمی فرانسه در یک فراز و نشیب و جدال قدرت با یک آوانس زودگذر جمهوری، دوباره به استبداد ناپلئون بناپارت ختم شد؛ برای همین بورک محافظه کار دیدگاههای خود را در قالب یک اندیشه سیاسی ذیل کتابی با نام “تاملاتی در باب انقلاب فرانسه” به نگارش در آورد و همه نگرانی های خود را از پدیده انقلاب در بستر تحولات انقلاب فرانسه ابراز داشت.
البته بورک در کشور خود خرسند بود از اینکه سنت محافظه کاری در ساختار سیاست و حکومت انگلستان نهادینه شده است و نماد آن نیز در کاخ باکینگهام و سلطنت پادشاهی متحد بریتانیا و اسکاتلند متبلور بود. از آن تاریخ پادشاهی متحد بریتانیا نمادی واقعی از سنت و مکتب محافظه کاری در عالم سیاست در لندن و کاخ باکینگهام و خاندان سلطنتی استوارتها تعریف شد.
الگوی سیاست و حکومت در بریتانیای متحد با مرکزیت لندن و انگلستان نمونه ای متفاوت و منحصر در جهان سیاست به شمار می رود که نسبت به اکوسیستم زندگی اکنون جوامع بشری تا حدودی ناهمگون است. در واقع ملکه بریتانیا با عنوان ملکه الیزابت دوم نماینده و میراث دار سنت فکری مترنیخ نیز بود که سرسختانه در کنسرت وین ۱۸۱۵ از سیستم حکومت پادشاهی حفاظت کرد و در مقابل جنبشهای جمهوری خواهی ائتلافی مستحکم تشکیل داد که تا مقطعی اثرگذار بود.
الیزابت الکساندرا مری، مشهور به ملکه الیزابت دوم، تصویری واقعی و ملموس از میراث پادشاهی ملکه ویکتوریا بود که تا لحظه مرگ در سن ۹۶ سالگی به تمام زوایای آداب و سنت محافظه کاری پایبند ماند. آغاز سلطنت ملکه الیزابت با اوج حکومت محافظه کاران با ریاست سیاستمدار قهار قرن بیستم، وینستون چرچیل، بر ساختمان شماره ده داونینگ استریت گره خورد؛ فردی که اعتقاد داشت استحکام حکومت بریتانیای کبیر بر ستون های کاخ باکینگهام بنا شده است. از آن لحظه ملکه در کسوت مقام عالی سیاسی و رهبر کلیسای سنت پل بریتانیا به همه ابعاد زندگی سنت محافظه کاری پایبند بود؛ حتی در پوشش و انتخاب نوع لباس و کلاه و مناسبات عمومی نیز ملاحظات و تقیدات نظام فکری محافظه کاری را رعایت می کرد و طبق شواهد و مستندات به ظاهر متقن، هیچ رفتاری که منجر به سوءتفاهم سلطنت با حکومت و دولت به نمایندگی نخست وزیر در زمان سلطنت هفتاد ساله رخ بدهد مشاهده نشد.
وی کاملا به دامنه اختیارات یک ملکه منطبق با منشور انقلاب باشکوه ۱۶۸۸ و اعلامیه ۱۶۸۹ استوار بود و به معنای راستین آن مومن به مکتب و سنت فلسفی محافظه کاری بود که البته در طول این سالها در بیشتر ساحت های عمومی جامعه انگلستان و خاصه لندن عناصر سنت محافظه کاری به وضوح در تصویر عمومی نیز مشهود است؛ از پلیس سواره نظام تا تاکسی های معروف لندن و چراغ برق های خیابانها و فرم و شکل مجلس عوام و اعیان تا در نهایت قلعه باکینگهام که نماد رسمی همان سنت فکری محافظه کاری است. در این میان ملکه الیزابت دوم سفت و سخت تا آخرین روز عمرش که همین دو روز پیش رقم خورد از این سنت صیانت کرد و به نظر میرسد با توجه به تحولات اخیر در جامعه بین المللی و شتاب تند حاکمیت سبک زندگی دیجیتال و تغییر روحیه و ذائقه نسل های موسوم به نسل z که قطعا هیچ قرابتی با سنت محافظه کاری با آن نظام کهنه و فرسوده سنت محور ندارند با پادشاهی چارلز سوم با روحیه فردی ساختارشکنانه و ارتباط ملموس و نزدیک با جامعه که از طرفی میراث دار سنت محافظه کاری نیز هست، آینده این مکتب سیاسی دچار تزلزل خواهد شد، و با این نشانه ها می توان به نحوی از اکنون تعبیر کرد که مرگ ملکه الیزابت دوم با آن دیسیپلین خاص محافظه کاری پایانی بر اقتدار و تداوم سنت فلسفی محافظه کاری خواهد بود.