سوریه، کشور متحد ایران است که تهران برای حفظ آن در طول سالیان گذشته تلاش بسیاری کرده است. چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه امنیتی، حمایت قاطع ایران از سوریه سبب شده تا با وجود همه توطئه ها و تلاش های سوء، ثبات به این کشور بازگردد و دمشق بتواند از بحران ها عبور کند. با این حال بهره برداری ایران از فرصت ها در سوریه بعد از فروکش کردن تنش ها، ناچیز است. در حالی که کشورهای دیگر منطقه از جمله ترکیه و امارات در زمینه های بهره برداری های اقتصادی در سوریه گوی سبقت را از ایران ربوده اند و حضوری پررنگ و فعال در این کشور دارند. دو کشوری که در ناامن کردن و تغییر نظام در این کشور تلاش های بسیاری داشته اند. در این رابطه با حسن شمشادی، دبیر کل محترم اتاق مشترک بازرگانی ایران و سوریه گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید:
همان طور که حضرتعالی مستحضرید تحولات سوریه سمت و سوی جدیدی به خود گرفته است؛ به طوری که کشورهایی که در طول یازده سال جنگ در این کشور تمام قد در برابر حکومت بشار اسد ایستاده بودند، حالا یک به یک دست دوستی و آشتی به دمشق دراز کرده اند. یکی از آن کشورهایی که اخیرا تمایل خود را به بازسازی روابط با سوریه ابراز کرده، ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان است. اردوغانی که در طول جنگ سوریه از هیچ تلاشی برای براندازی حکومت سوریه دریغ نکرد تا جایی که در سال ۲۰۱۶ عملیات نظامی تحت عنوان “سپر فرات” را علیه این کشور اجرا کرد و بخش هایی از خاک سوریه را به اشغال نظامی خود در آورد. دلایل این تغییرات شگرف در صحنه سیاسی سوریه و تغییر رفتار ترکیه چه می تواند باشد؟ آیا فکر می کنید آقای اردوغان تن به مصالحه ای با بشار اسد بدهد؟ آیا احتمال عادی شدن روابط ترکیه و سوریه و دیدار دو رئیس جمهوری با یکدیگر را می دهید؟
همان طور که مستحضرید، ترکیه از ابتدای شروع بحران سوریه، به طور مستقیم و غیر مستقیم، قصد براندازی نظام حاکم بر سوریه را داشت اگرچه این دو کشور قبل از شروع بحران و جنگ در سوریه رابطه بسیار نزدیک سیاسی و اقتصادی با یکدیگر داشتند به طوری که رهبران دو کشور با هم رابطه خانوادگی داشتند. اما با شروع بحران، ترکیه بواسطه وعده های قطر، امارات و عربستان و با تحریک آمریکا و دیگر متحدان خود تمام قد رودروی سوریه ایستاد. این کشور 900 کیلومتر مرز مشترک خود با سوریه را برای انتقلال دها هزار تروریست خارجی، که به گفته گاردین از 83 کشور خارجی بودند، و همچنین تجهیزات نظامی بازگذاشت. اردوغان می پنداشت که با توجه به سرازیر شدن سیل حمایت های مادی کشورهای عربی همچون امارات و قطر، نظام سوریه به سرعت سرنگون شود و این امر جایگاه جهانی ترکیه از لحاظ سیاسی و اقتصادی را بهبود بخشد ولی تحولات و روند بحران آن طور که اردوغان می خواست پیش نرفت و دولت سوریه به پشتوانه حمایت های مردمی و متحدین خود توانست بر سر کار بماند. پیروزی های میدانی دمشق توانست ورق بازی را به نفع دولت مرکزی این کشور برگرداند تا جایی که کشورهایی متخاصمی همچون ترکیه درصدد بازسازی روابط خود با این کشور شده اند. البته تا کنون دولت سوریه مخالفت خود را با برقراری مجدد این رابطه اظهار کرده است و پیش بینی درباره آینده این رابطه به پارامترهای مختلفی بستگی دارد ولی در صحنه شطرنج سیاست هیچ چیز بعید نیست و می توان حتی احتمال دیدار دو رئیس جمهوری را در آینده متصور بود. یکی از پارامترهایی که شاید امکان این مصالحه را تقویت می کند نیاز شدید سوریه به سرمایه گزاری خارجی برای بازسازی اقتصادی خود هست که ترکیه به علت داشتن مرز مشترک طولانی با آن می تواند یکی از بهترین گزینه ها در کنار دیگر گزینه ها باشد.
آقای عبدالباری عطوان، تحلیلگر معروف عرب، اخیرا در تحلیلی به نقش پررنگ و مهم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در متقاعد کردن اردوغان در بازنگری سیاست این کشور نسبت به سوریه، اشاره کرده است. نقش روسیه در این تحولات جدید چیست؟ آیا روسیه می خواهد با تعیین تکلیف هر چه زودتر مسائل مربوط به سوریه تمامی توان نظامی – دیپلماتیک خود را صرف اوکراین کند؟
بی شک، روسیه به عنوان متحد استراتژیک سوریه که همچون ایران در طول بحران در کنار این کشور ایستاد، نقش بسزایی در نرم تر شدن مواضع و رویکرد اخیر ترکیه نسبت به سوریه داشته است. تلاش روسیه و شخص آقای پوتین برای تغییر مواضع ترکیه چیز جدیدی نیست و این کشور از همان آغاز بحران در تلاش بود تا صف ترکیه را از مخالفان و براندازان حکومت بشار اسد جدا کند که البته در آن مقطع موفق نبود.
بنده با این تحلیل که می فرمایید روسیه در تلاش است تا با نهایی کردن مسائل مربوط به سوریه تمامی توان خود را صرف جنگ اوکراین کند هم دل و هم رای نیستم. باید در نظر داشت که یازده سال از بحران سوریه می گذرد و دیوار بی اعتمادی بین دمشق و آنکارا بسیار بلند است. اگرچه ترکیه در نیل به هدفش که همانا براندازی حکومت اسد بود موفق نبود ولیکن این طور هم نیست که این کشور بخواهد کارت های بازی خود در سوریه همچون جبه النصره و جیش الحر در ادلب را از دست بدهد و یا از خاک سوریه عقب نشینی نظامی کند. بنابراین حل و فصل مسائل کاری نیست که بتوان آن را یک شبه و در کوتاه مدت انجام داد و رهبران روسیه نیز بالطبع بر این حقیقت آگاه هستند.
بی شک، پیروزی های میدانی در طول جنگ سوریه و اخیرا گشایش های دیپلماتیک دمشق با جهان، بدون کمک ها و حمایت های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی ایران امکان پذیر نبود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها متحد استراتژیک سوریه در منطقه غرب آسیا از همان ابتدای بحران به حمایت از دولت – ملت سوریه پرداخت و نسبت به خطر گسترش افراطی گری سلفی و تروریسم هشدار داد. گذر زمان نشان داد که این رویکرد ایران صحیح و مبتنی بر شناخت دقیق از ماهیت واقعی بحران و بازیگران آن بود. اما مدتی است که برخی ناظران و صاحبنظران در کنار مسولان نسبت به هدر رفت این جهدها و سرمایه ها هشدار می دهند. بعضی بر این عقیده اند که روسیه و ترکیه در حال دور زدن ایران در سوریه هستند و دولت بشار اسد برای تامین اعتبار مالی پروژه های بازسازی این کشور به طور آرام در حال دوری جستن از ایران است، با این تحلیل چه قدر هم رای هستید؟
همان طور که شما هم در پرسشتان مطرح کردید، عملا هیچ یک از پیروزی های میدانی و دیپلماتیک سوریه بدون کمک های ایران امکان پذیر و قابل تحقق نبود. جمهوری اسلامی ایران از هیچ مساعدتی در قبال نظام قانونی سوریه در برابر تروریست ها و براندازان دریغ نکرد. اینکه می فرمایید برخی صاحب نظران نسبت به هدر رفت این کمک ها هشدار می دهند کاملا درست و قابل فهم است. خود بنده نیز از سال 96 بدین سو پیاپی هشدار داده ام و می دهم. البته ما باید دیدی واقع گرایانه به این مسئله داشته باشیم؛ سوریه در حال حاضر به صدها میلیارد دلار برای بازسازی خود نیازمند است، این کشور تا کی می تواند منتظر ایران به عنوان مهمترین متحد استراتژیک منطقه ای خود باشد؟ شما فکر می کنید این پنج شش سال کم فرصت بوده است برای ایران تا روابط اقتصادی، تجاری و مالی خود را با سوریه توسعه و بسط دهد و در بازارهای پرسودده همچون ساخت و ساز در این کشور سرمایه گزاری کند؟ درکنار این واقعیت، از نظر نباید دور داشت که حتی درصورت بهره برداری به موقع از این فرصت ها، ایران به تنهایی توان و پتانسیل تامین صدها میلیارد دلار اعتبار جهت بازسازی سوریه را ندارد و این کشور حق طبیعی خود می داند تا برای تامین این اعتبارات به دنبال دیگر سرمایه گزاران برود. بازیگران دیگر نیز مترصد ورود به بازار سوریه هستند از همان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تا خود آمریکا که تحریم های شدید اقتصادی را علیه دمشق ایجاد کرده است. به طور مثال، تنها 4 ماه پس از سفر بشار اسد به امارات متحده عربی، این شیخ نشین متمول خلیج فارس بیمارستان 132 تخته فول امکانات شیخ زائد آل نهیان را در حومه دمشق ساخت و به عبارت دیگر به دولت سوریه هبه کرد. این در حالیست که ما همچنان مشغول جناح بازی و سیاسی کاری هستیم و عرصه پول ساز سرمایه گزاری در این کشور تخریب شده را روز به روز از دست می دهیم. مگر اینکه با تغییر رویکرد و عزمی جهادی وارد این عرصه شویم و سهم مشروع خودمان را ازاین کیک طلب کنیم و از هرگونه توهم مبنی بر تصاحب کل بازار این کشور جدا بپرهیزیم.
در کنار کارشکنی های احتمالی بازیگرانی همچون ترکیه یا روسیه، با نگاهی اجمالی به مجموع کنش ها و اقدامات ایران در طول بحران سوریه به اهمال و غفلت تهران نسبت به فرصت های متعدد اقتصادی و تجاری در سوریه پی می بریم. اگرچه در سال ۹۷ هیئت بلندپایه ای از کشور که اتفاقا شامل بخش خصوصی و اتاق بازرگانی هم بود به ریاست اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری وقت، به دمشق رفت و اسناد و تفاهم نامه هایی را با این کشور به امضا رساند – ساخت شهرک ۲۰۰ هزار واحدی دمشق یکی از آنها بود – ولی گویا اکثر آنها منتج به کار عملی نشده اند. سید محمد حسینی، معاون امور مجلس رئیس جمهوری نیز چندی پیش این امر را تصدیق کرد و قول پیگیری و عملیاتی شدن تفاهم نامه ها را در دولت سیزدهم داد. اما شاید هیچ چیز جز آمار و ارقام نتواند سیاست اقتصادی ضعیف ایران را، علی رغم دست بالا داشتن در ژئوپولتیک سوریه، تبیین کند. به طور مثال، در لیست ۶ کشور اول صادرکننده به سوریه نامی از ایران نیست؛ ترکیه با ۳۸ درصد، چین ۲۰ درصد، مصر ۷ درصد، روسیه ۴ درصد و هند و لبنان با بیش از ۳ درصد، بین ۶ کشور اول صادرکننده به سوریه هستند. مجموع صادرات ایران به سوریه از سال ۱۳۸۸ تا ۹۸ (یک دهه) حدود ۲.۵ میلیارد دلار بوده است. این در حالیست که ترکیه تنها در سال ۲۰۱۸ توانست یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون دلار صادرات به سوریه داشته باشد. براستی، چرا ایران نمی تواند از دستاوردهای شگرف میدانی خود انتفاع اقتصادی و تجاری حاصل کند؟
یکی از عوامل مهمی که بی شک مانع از انتفاع مادی ایران از دستاوردهایش در سوریه شده، سیاست و دیپلماسی ضعیف اقتصادی بوده است. البته پرواضح است که تحریم های شدید و ظالمانه اقتصادی که هر دو کشور در این سال ها با آن دست و پنجه نرم کرده اند نیز تشدید کننده این وضعیت بوده است. در کنار این مشکلات در بخش دولتی، بخش خصوصی ایران هم به علت نبود یک چشم انداز روشن و ترس نسبت به سوریه نتوانسته است تا آنطور که باید ایفای نقش کند و به بازار این کشور ورود کند.
ببینید شما به سفر آقای جهانگیری معاون اول وقت کشور در سال 98 به سوریه اشاره کردید ولی این سفرها و امضای یادداشت های تفاهم اگر منتج به نتیجه عینی و عملی نشود از هیچ ارزشی برخوردار نیستند. ملاک و معیار توفیق این سفرها و دیدارهای مقامات بلندمرتبه خروجی نهایی و کار عملی و عینی است.
یک نکته هم درباره لیست شش صادرکننده اول به سوریه است که لازم می دانم بدان اشاره ای داشته باشم. در این لیست که شما هم بدان اشاره کردید، ترکیه با 38 درصد، در صدر صادرکنندگان به سوریه قرار دارد که در نگاه اول با توجه به قطع رابطه سیاسی و اقتصادی دمشق با آنکارا تعجب برانگیز است. اما علت اینکه ترکیه توانسته این جایگاه را در تجارت با سوریه از آن خود کند بحث قاچاق کالا از خاک ترکیه به سوریه با توجه به 900 کیلومتر مرز مشترک با این کشور است که بخش های قابل توجهی از آن در کنترل دولت مرکزی سوریه نیست. همین امر در کنار نیاز شدید بازار داخلی سوریه به این کالاها موجب شده است تا کالاهای غیرقانونی و قاچاق ترکی تا بازارهای دمشق نیز برسد.
جناب عالی به عنوان دبیر کل محترم اتاق مشترک ایران – سوریه، نقش اتاق های بازرگانی به عنوان پارلمان بخش خصوصی را در تغییر این روند و رویه را چه طور می بینید؟
طبیعتا، اتاق های مشترک بازرگانی می توانند در ارتباط دادن بخش خصوصی دو کشور فعال باشند اما اتاق مشترک ایران و سوریه به علت جو حاکم بر سوریه با دیگر اتاق ها تفاوت دارد. شما در هر کشوری که بخواهید تعاملات بازرگانی و اقتصادی داشته باشید، با بخش خصوصی طرف مقابل وارد تعامل می شوید و ظرفیت ها و نیازهای دو سوی معامله را با یکدیگر تطبیق می دهید. اما داستان در سوریه به علت وجود مراکز و نهادهای تصمیم گیر دولتی و حاکمیتی، که از قضا بسیار قدرتمند هم هستند، کمی سخت و دشوار است. این مراکز مانع ارتباط مستقیم با بخش خصوصی این کشور هستند که همین امر خود سطح مراوده بین بخش خصوصی ایران با طرف سوری را پایین می آورد.
آیا پیش بینی می کنید به طور عملی توسعه اقتصادی در روابط ایران و سوریه پیش بیاید؟
بله، به طور کلی این امکان وجود دارد ولی همان طور که پیشتر هم گفتم منوط به اقدامات عملی، جدی و جهادی و همچنین ورود صندوق های بزرگ سرمایه گزاری به سوریه برای عقد قراردادهای بزرگ به عنوان پیشانی کار در زمینه های مختلفی همچون عمرانی، ساخت و ساز، فنی و مهندسی، کشاورزی، شیلات و نفت و گاز است.
چه موانعی وجود دارد که باید برطرف شوند تا جهشی در روابط اقتصادی دو کشور را شاهد باشیم؟
نداشتن مرز مشترک با سوریه، مشکلات مرتبط با ترانزیت کالا به سوریه از طریق عراق از جمله کارشکنی های آمریکا و گروه های مخالف ایران در عراق، تحریم های دو کشور، نبود سیاست های منسجم و جامع اقتصادی در هر دو سو، مشکلات مرتبط با نقل و انقال مالی، عدم وجود بانک مشترک، نبود نهاد دولتی برای تضمین سرمایه گزاری بخش خصوصی ایران در سوریه، وجود رقبای قوی که به بازار کوچک اما عمیق سوریه چشم دارند، از جمله موانع توسعه روابط اقتصادی میان دو کشور است.
بسیاری بر این اعتقادند که محدودیت های اعمال شده علیه ایران در زمینه های اقتصادی از جمله تحریم های ظالمانه باعث شده است تا مناسبات ایران و سوریه آن طور شاید و باید گسترش نیابد، آیا شما با این ایده موافقید؟
بی تردید، تحریم های اعمال شده بر جمهوری اسلامی ایران و سوریه مانعی در گسترش و توسعه مناسبات بین دو کشور است و کسی منکر آن نیست اما واقعیت این است که این تحریم ها می تواند به نوعی برای ایران فرصت هم باشد چراکه قطعا با رفع تحریم ها در سوریه و گشوده شدن بازار کوچک اما عمیق و پرسودده این کشور به جهان ما با رقبای توانمندی مواجه هستیم که می توانند این نقش کم رنگ فعلی ما در اقتصاد سوریه را حتی کم رنگ تر نیز کنند.
در پایان، ضمن ابرازتشکر از اینکه حوصله کردید و به پرسش ها با کمال دقت و دانش جواب دادید، اگر مطلب و یا نکته خاصی هست مایلیم بیان بفرمایید:
خیر مطلب خاصی نیست. از اینکه این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید، سپاسگزارم.
گفت وگو از: ابوالفضل پازوکی، کارشناس روابط بین الملل در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران