در برجام توازني بين دادهها و ستاندهها نيست و تضميني هم براي رعايت آن وجود ندارد. وفق برجام قرار شد فلان تعداد سانتريفيوژ را از چرخه غنيسازي اورانيوم حذف كنيم ، آب سنگين اراك را بتنريزي كنيم و اقداماتي از اين دست كه براي طرف غربي اطمينانآور باشد كه ما به اصطلاح به سمت توليد بمب نميرويم. همه اين كارها به عنوان دادهها انجام شد و آژانس 17 بار تأييد كرد كه ايران به تعهدات خود عمل كرده است.
قرار بود غربيها هم تحريمهاي ظالمانه را بردارند ، پولهاي غصبشده ايران را كه در بانكهاي خارجي بلوكه كردند آزاد كنند و ايران از تحريم بانكي بيرون بيايد تا بتواند به راحتي در بانكهاي خارج حساب بانكي داشته باشد و پول جابهجا كند و دهها تحريم نوشته و نانوشته برداشته شود و سهولت در سرمايهگذاري خارجي پديد آيد.
اما چنين اتفاقي نيفتاد تحريمها نهتنها برداشته نشد بلكه چند برابر شد و طرف اصلي معامله با پررويي برجام را پاره كرد!
به اين معامله و امضاكنندگان آن بهويژه امضاكننده طرف ايراني چه ميگويند؟ «كلاهبرداري»، «فريب»، «زورگويي»، «قلدري»، «بدعهدي» و خيانت!
اين قرارداد از نظر طرف فريبكار و حُقّهباز مرده است. اگر بخواهيم آن را زنده كنيم آنهم از سوي طرف مغبون با تنفس مصنوعي به اين مرده ، هيچچيز احيا نميشود. بهويژه آنكه طرف مقابل همچنان با زورگويي بر گرفتن امتيازات نقد جديد و دادن امتياز نسيه و واهي اصرار دارد.
طرف مقابل حتي پروندههاي مناقشه هستهاي را كه در جريان شكلگيري برجام بررسي شده و مختومه شده ، دوباره روي ميز گذاشته و ادعاهاي دروغين تكراري خود را براي فريبي تازه و گرفتن امتيازاتي جديد در دستور كار قرار داده است!
پاسخ اين شرارتها در مذاكرات و فريب افكار عمومي كه حتي حاضر نيستند به همان تعهدات عدم توازن عمل كنند، چيست؟!
اين پاسخ را نمايندگان مردم در مصوبه قانوني مجلس در مورد مذاكرات هستهاي و برجامي دقيق در سه كلمه مشخص كردند.
1- لغو همه تحريمها 2- راستيآزمايي 3- تضمين
آقاي روحاني اين سه كلمه را مانع توافق ميداند . معناي اين حرف او اين است كه تحريمها همچنان لغو نشود.طرف مقابل تضمين ندهد و هر وقت خواست از توافق خارج شود و راستيآزمايي هم صورت نگيرد. معناي توافق در ذهن مبارك ايشان يعني خسارت محض براي ملت ايران! او همچنان بر تكرار اين خسارت محض اصرار دارد.
شناخت حقيقي طرف اصلي مذاكره و معامله مهم است. ما با چه كسي در آن سوي ميز روبهرو هستيم؟
ما با كساني در آن سوي ميز قرار داريم كه منافع سرمايهداري جهاني و استبداد جهاني را صيانت و مديريت ميكنند. سوخت اصلي حركت امپرياليسم جهاني در سپهر سياسي جهان، «حرص» و «طمع» است. اين دو رذيله به آنها اجازه نميدهد حق ملتي يا دولتي داده شود. مدام بر طبل زيادهخواهي ميكوبند.
اين دو رذيله در مختصات ديپلماسي غرب هميشه توليد «خشونت»، «شرارت» ، «جنايت» و «خيانت» كرده است.
امروز منطقه و جهان زير ضربات «خشونت» ، «غضب» و «نقض حقوق بشر» از سوي آمريكاييها و صهيونيستها قرار دارد.ملتها چارهاي جز «مقاومت» و «پايداري» و مقابله با «زورگويي» ندارند.
آنچه موضوع مذاكرات طي 20 سال گذشته بوده بالا و پايين كردن دادهها و ستاندهها و چرتكه اندازي راجع به امتيازات واهي در برابر امتيازات نقد بوده است.
با ما دارند در مذاكره بازي ميكنند .گاهي با «ديپلماسي التماسي»، گاهي با بازي «معرفي مقصر و مقصرسازي» با دستمايه «ديپلماسي پنهان» و «ديپلماسي آشكار» !
كاسپاروف شطرنجباز روسي معمولا 5 تا 10 حركت بعدي حريف را پيشبيني، بعد اقدام به حركت يك مهره ميكرد. كافي است ما در بازي شطرنج هستهاي با آمريكا يك يا دو حركت بعدي آمريكا را پيشبيني كنيم تا كلاه سرمان نرود.
ظريف و روحاني به همراه تيم هستهاي دولت يازدهم و دوازدهم فاقد دانش كافي حقوقي و ديپلماتيك بودند حتي نميدانستند چقدر سرباز، فيل و اسب در ميدان دارند تا با اين داشته بازي را اداره كنند و حركات بعدي حريف را حدس بزنند و يا پيشبيني كنند.
همه بازيها در ميدان و كادر جنگ اقتصادي آمريكا عليه ملت ايران و شرطي كردن اقتصاد كشور با مذاكرات هستهاي تعريف و عملياتي ميشود.
تيم هستهاي دولت دستاوردهاي بزرگي در قالب مذاكرات داشته است كه قابل مقايسه با تيم هستهاي دولت روحاني ندارد. اما اين دستاوردها نبايد ما را فريب دهد بايد تا نتيجه نهايي يعني «لغو تحريمها» ، «راستيآزمایی» و «تضمين لازم» هوشياري خود را حفظ كنيم. بازي برجام را تا ايستگاه آخر حتي در دقيقه 90 با اقتدار ، پرانرژي و هوشمندانه توأم با رصد شرارت آژانس بايد مديريت كرد، تا از يك سوراخ 10 بار گزيده نشويم.
نكته مهم و آخر اين است همصدايي ، خيانت و شرارت آژانس را با اعمال ماده 1و2 NPT خاموش كنيم تا مذاكرات را از حالت سهضلعي درآوريم. عقل ديپلماتيك ميگويد در مناقشه هستهاي، ضلع آژانس همان ضلع اسرائيل است اين ضلع اصلا مشروعيت ندارد كه طرف گفتوگو باشد.