بسیاری بر این باورند که تلاش های تیم مذاکره کننده هسته ای در دوحه امارات ادامه برجام نیز هست و این باوری غیر واقعی است که بانیان برجام در دولت روحانی و حامیان اصلاح طلبشان دوست دارند تا افکار عمومی نیز این باور را بپذیرد اما ما این باور را قبول نداریم و در این نوشتار به دلایل آن ذیلا اشاره خواهیم کرد:
1- همانگونه که همه مردم با گوشت و خون خود احساس کردند تمام امورکشور در دوران دولت تدبیر به برجام گره خورده بود در نتیجه برجام مدینه فاضله ای برای ایشان بود که بوسیله آن امیدوار بودند تا تمام مشکلات فروپاشی بدنه اجتماعی و حیثیت سیاسی خود را بازسازی کنند که چنین نشد در نتیجه امروز القای موفقیت های دولت سیزدهم در احقاق حقوق ملت ایران برایشان اهمیتی دو چندان دارد.
2- هشت سال زمامداری اصلاح طلبان و اعتدالیون در قوه مجریه و شکست های پیدرپی در سیاست خارجی و برجام و همچنین فقدان برنامه مدون و اجرای برنامه های تقویت بسترها و زیر ساخت های صنعتی و علمی و اقتصادی کشور فروپاشی هویت سیاسی ایشان را در پی داشت که در انتخابات سه گانه آخر تمامی مواضع قدرت سیاسی و اجتماعی را یکی پس از دیگری از دست دادند. لذا مالخود کردن موفقیت های احتمالی دولت سیزدهم در تعامل با غربیها می تواند کور سوی امیدی باشد برای بازگشت به صحنه قدرت.
3- بعد از شوک های انتخاباتی و رخوت اصلاح طلبان و دولتمردان دولت قبل امروز آنان احساس می کنند که با گذشت یک سال از عمر دولت سیزدهم شرایط برای تخریب دولت و میوه چینی برای انتخابات پیش رو آماده شده است در نتیجه کم کم زمزمه های مخالف خوانی و نقدهای تخریبی ازگوشه کنار رسانه های مجازی و مکتوب بگوش می رسد. نگاهی به مواضع سه ماه گذشته ایشان می تواند این ادعا را به اثبات برساند.
4- برجام دولت روحانی با خسارت های فراوان اقتصادی و فشار و تحریم های غرب بر ملت ایران و با انجام تعهدات یک طرفه ایران انجام شد که نتیجه آن را در سفره و معیشت مردم و اقتصاد کشور شاهد و ناظر هستیم.
اصولا برجام هیچ گونه موضع مقتدرانه ای برای ایران قائل نشده است که بتوان بر پایه آن منافع ملی را تامین کرد. در نتیجه مذاکرات هسته ای همانند مکانش که دیگر در هتل کوبورک نیست و به دوحه منتقل گردیده است متن مذاکرات نیز قطعا ادامه برجام نخواهد بود زیرا اگر به معنای واژه مقاومت توجه کنیم می توانیم ببینیم که اصولا مذاکرات دوحه با مذاکرات کوبورگ تفاوت های ذاتی دارد که ما را به این معنا می رساند که مذاکرات دوحه ادامه برجام نیست ببینید: دفاع جانانه و تسلیم نشدن جلوی زورگو میشود مقاومت مثبت و تسلیم زورگو شدن شدن و خواسته های او را در نظر گرفتن می شود مقاومت منفی. مقاومت و سازش نکردن هزینه دارد ولی ارزش آنرا دارد که داده شود. اما تسلیم شدن و وادادگی در برابر دشمن هم هزینه دارد و هم بسیار ذلت آفرین خواهد بود.
5- امروز هم نفتمان را می فروشیم و هم پول آنرا می گیریم و هم اقتدارمان را در موضوعات مختلف حفظ کرده ایم و این معنایی ندارد جز اینکه دیگر برجام را نه فعال در عرضه سیاست خارجی که در کتب تاریخ معاصر انقلاب اسلامی باید جستجو کرد و بانیان و حامیانش را به نقد و نقادی کشاند. زیرا دیگر ارتباطی بین امروز نظام و دولت مستقر با برجام وجود ندارد و اصراری هم بر استمرار آن نیست. امری که اصلاح طلبان بسیار به حرکت کردن کشور در چارچوب های برجام و واگذار کردن اهرم های قدرت ملی و منطقه ای کشور به غرب تمایل دارد.
مذاکرات دوحه شاید در چارچوب ها، مبنای مذاکرات باشد اما بر خلاف برجام روحانی که وادادگی و تسلیم و دنباله روی از غرب بود لاکن این مذاکرات پذیرش مقتدرانه انقلاب اسلامی و ایران بعنوان نماد مقاومت اسلامی در کنار مدعیان قدرت جهانی است که قدرتش قدرتی درونی و بومی است.