بند 1 سیاستهای کلی انتخابات که به تعیین حوزهبندی برمبنای جمعیت و مقتضیات اجتنابناپذیر در انتخابات مجلس در جهت افزایش عدالت انتخاباتی و شناخت مردم از نامزدها اشاره میکند، یکی از مواردی است که در طرح اصلاح قانون انتخابات مجلس نسبت به آن بیتوجهی شده است. در این متن با ارائه یک مثال و مروری بر وضعیت فعلی این موضوع، پیشنهاداتی برای اصلاح آن ارائه میشود.
وضعیت فعلی: بیعدالتی و عدم شناخت
در حال حاضر، تعیین بیقاعده حوزهها منجر به بیعدالتی، عدم شناخت از نامزدها و کاهش پشتوانه مردمی نمایندگان شده است. بهعنوان مثال، اینکه رأیدهندگان در ابرحوزه تهران، ری و شمیرانات، حق تأثیرگذاری بر 30 کرسی مجلس را دارند و رأیدهندگان در بسیاری از حوزهها تنها بر 1 کرسی اثرگذارند، به بیعدالتی میانجامد. وجه دیگر بیعدالتی این است که برخی شهرستانهای این حوزه انتخابیه، مثل اسلامشهر و شهرری، فاقد نمایندهای مستقل هستند. از طرف دیگر، جمعیت و مساحت بسیار زیاد نیز مانع شناخت رأیدهندگان این حوزه از بیشتر کاندیداهای انتخاباتی میشود. «کبریتمدیا» در ویدیویی کوتاه وضعیت شناخت شهروندان تهرانی از نمایندگان خود در مجلس را نشان داده است.
این وضعیت فقط منجر به نابهسامانی در ابرحوزه تهران نشده، بلکه در همه حوزههای انتخابیه تأثیراتی مشابه گذاشته است. مرکز پژوهشهای مجلس در دو گزارش، وضعیت تقسیم کرسی میان حوزههای انتخابیه را در سراسر کشور بررسی کرده است.
جمعیت؛ شاخص تعیین حوزهبندی
تعیین حوزههای انتخابیه مستلزم مدنظر قرار دادن چند شاخص است که مهمترین آنها، شاخص جمعیتی است. طبق گزارش شماره 17274 مرکز پژوهشهای مجلس، این شاخص از نسبت میان جمعیت کل کشور و تعداد کل نمایندگان مجلس بهدست میآید. در حال حاضر به ازای هر 290 هزار نفر در کشور، حدود 1 نماینده مجلس وجود دارد. پس باید هر حوزه انتخابیه نیز به ازای هر 290 هزار نفر، 1 نماینده داشته باشد. البته از آنجا که مقتضیات دیگر نیز در حوزهبندی اثرگذار است، تا درصد معقولی انحراف از عدد 290 هزار نیز قابل پذیرش است. این انحراف نباید به اندازهای باشد که شاخص جمعیتی را بیمعنا سازد. در تصویر بعدی، نابهسامانی در تعیین حوزههای انتخابیه در سراسر کشور نشان داده شده است.
در نقشه زیر که برمبنای حوزههای انتخابیه ترسیم شده است، رنگ قرمز نشاندهنده کمبود شدید نماینده، رنگ آبی نشاندهنده مازاد شدید نماینده و رنگ سفید نشاندهنده تعادل در تعداد نمایندگان است.
نابرابری و نابهسامانی در تعیین حوزههای انتخابیه، منجر به اختلافات نجومی بین برخی حوزهها در نسبت جمعیت آن حوزه به تعداد نمایندگان مجلس شده است. در دو جدول زیر نسبت جمعیت به نماینده در برخی حوزههای انتخابیه نمایش داده شده است.
یک پیشنهاد برای اصلاح حوزهبندی
برای اصلاح وضعیت حوزهبندی، پس از در نظر گرفتن نسبت جمعیتی، پیشنهاد این است که تعداد نامزدهای هر حوزه 1 تا 3 نفر باشد؛ یعنی حوزههای انتخابیه کمجمعیت و کوچک باشند و تعداد نمایندگان حوزهها تفاوت زیادی با یکدیگر نداشته باشد. از طرف دیگر، شرکتکنندگان در انتخابات در هر حوزه انتخابیه تنها حق رأی دادن به یک نفر را داشته باشند. مشابه مدلی که در آخرین انتخابات پارلمان عراق اجرایی شد. اصلاح حوزهبندی بدین شیوه منجر به حل مشکلات عدم شناخت از نامزدها و بیعدالتی در حق رأی و تقسیم نامزدها میان حوزهها میشود.
کوچک کردن حوزههای انتخابیه و برابری نسبی جمعیت و تعداد نماینده میان آنها، در حوزههای بزرگ مانند تهران، به تفکیک حوزهها در داخل شهر میانجامد که در کشورهای دیگر نیز امری رایج است. مثلا در آلمان، شهر برلین خود به 12 حوزه تقسیم شده است. در تهران نیز میتوان به شیوه زیر، حوزههای انتخابیه را تفکیک کرد.
فرار مجلس از اصلاح اساسی نظام انتخاباتی
نابرابری سیاسی، تزلزل جایگاه مجلس، ناامیدی مردم و کاهش مشارکت سیاسی، پیامد بیعدالتی در حوزهبندی و تقسیم کرسی بین این حوزهها است. نمایندگان مجلس که خود باید نگرانترین افراد درخصوص وضعیت فعلی این نهاد باشند، ضرورتا باید بهدنبال اصلاحات اساسی قانون انتخابات مجلس در راستای اهداف سیاستهای کلی باشند. فرار از این اصلاحات، تنها به بدتر شدن وضعیت مجلس میانجامد.