پنجشنبه، سیزدهم مردادماه سال 1401 شمسی، رسانهها و شبکههای اجتماعی مملو از تصاویر شلیک موشکهای «دانفنگ» چین در اطراف جزیره تایوان هستند، جزیرهای که جداییطلبی آن سالها تنش را در روابط پکن با کشورهای غربی از جمله ایالات متحده آمریکا از پی داشته است. شلیک این موشکها را بیش از آنکه در چارچوب یک تمرین نظامی بتوان ارزیابی کرد باید آن را نشانه خشم چینیها دانست، خشمی سربرآورده از نقض حاکمیت کشورشان.
این روزها در واشنگتن مقامات دولت «جو بایدن» بهغایت بهدنبال دستاوردسازی در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره در آبانماه هستند. سه ماه دیگر انتخاباتی در آمریکا برگزار میشود که خوشبینترین تحلیلگران دموکرات نیز باوری به پیروزی حزبشان در آن ندارند.
شاید یکی از اصلیترین اقدامات در راستای دستاوردسازی عملیات قتل «ایمن الظواهری»، رئیس شبکه تروریستی القاعده بود، شبکهای که برساخت آن در دهه 1980 میلادی ناشی از سه عامل تحلیل شد: ثروت «اسامه بنلادن»، اندیشههای ایمن الظواهری و از همه مهمتر، حمایت بیدریغ آمریکا از این شبکه برای زمین زدن ارتش اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، کاری که برخی معتقدند امروز نیز آمریکاییها با حمایت از نئونازیها در حال تکرار چیزی شبیه به آن در اوکراین هستند. هنوز مراجع مستقل مرگ الظواهری را تایید نکردهاند اما اقدام برای کشتن او جز در چارچوب دستاوردسازی با مصرف داخلی قابل تحلیل نیست.
اما دستاوردسازی واشنگتن به اینجا ختم نشد. «نانسی پلوسی» رئیس دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا که چیزی نمانده که در آبانماه سمت خود را از دست دهد، اقدامی کرد که خشم چینیها را برانگیخت. شامگاه سهشنبه گذشته، ناگهان خبرها بهطرز گسترده به این سو چرخید که هواپیمای حامی این سیاستمدار دموکرات راهی تایوان شده است. برخی گزارشها حکایت از پرواز جنگندههای سوخو – 35 چین داشت اما بههرروی، هواپیمای پلوسی در تایپه بر زمین نشست تا کاخ سفید با توجه به ادبیات چینیها پیش از فرود هواپیمای مزبور تاکید کند که واشنگتن هراسی از هشدارهای چین ندارد. همزمان خبرنگاران غربی نیز شروع بهمخابره این ادبیات کردند که پلوسی علیرغم هشدارهایی که چین در مورد تبعات این سفر میداد راهی تایپه شده است.
بهنظر میرسد واشنگتن بر آن بود که دومین دستاورد را این بار از گذر تحقیر چین در افکار عمومی خود برسازد تا بایدن اندکی بیشتر به پای صندوق آمدن رایدهندگان دموکرات امیدوار شود. چین کشوری است که برآوردهای تحلیلگران آمریکایی آن را بزرگترین خطر برای قدرت بینالمللی آمریکا در آتیه نشان میدهد و تلاش برای زدن ضربه حیثیتی به این کشور با نقض تمامیت ارضی و استقلال آن، شاید در آمریکا به مذاق برخی خوش بیاید، نه فقط در حزب دموکرات، حتی در میان رقبای جمهوریخواه. شاید همه دیدند که «مایک پامپئو»، وزیر خارجه سابق آمریکا حتی بیش از جو بایدن به این سفر راغب بود!
اما آیا این تمام ماجراست؟ آیا آن روزها که بهجای دموکراتها، جمهوریخواهان در واشنگتن بر کرسی قدرت تکیه زده بودند، سیاست تحقیر قدرت بزرگ شرق آسیا در دستور کار سردمداران کاخ سفید نبود؟
پاسخ به این سوال منفی است. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور سابق آمریکا اگرچه از جانب رقبای دموکراتش متهم به مماشات با روسها بود اما هرگز کسی نتوانست او را به مماشات با چینیها متهم کند! بر سر تعرفههای صادراتی، بین دولت او و دولت چین عملا یک جنگ برپا بود.
«رابرت ای. لایتزر»، فردی بود که از جانب دولت ترامپ برای مذاکرات مرتبط با تعرفه با چینیها مسوولیت داشت. اخیرا یکی از کارشناسان حوزه بینالملل در گفتوگو با شبکه خبری پرس تیوی شعری از وی نقل کرده است که دیدگاه تحقیرآمیز دولت سابق آمریکا نسبت به پکن را بیشتر روشن میکند. ترجمه شعر مزبور بدین شرح است:
«ما در حال گفتوگو با رئیسجمهور شی هستیم
باید ببینیم که آیا پیشرفتی حاصل میشود یا نه
اگر فراتر از این پنجره [فرصت] کوتاه تقلب [چینیها] ادامه یابد
تعرفهها حتما [بر جای خود] باقی خواهند ماند.»
چنین رویکردی از جانب مذاکرهکننده ارشد سابق آمریکا که صراحتا پکن را به تقلب متهم کرده و از دیگرسو راسا رئیسجمهور چین را مخاطب قرار میدهد، با وجود آنکه در مقامی بسیار پایینتر از او قرار داشته، قطعا جای تامل دارد.
با این اوصاف میتوان به صراحت گفت که سیاست تحقیر رقیب بزرگ امروز و آتی به ابزاری مهم در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده بدل شده است، سیاستی که چه جمهوریخواهان بر سر قدرت باشند و چه دموکراتها تغییر نمیکند.
در این میان آنچه میتواند این رویکرد واشنگتن را تعدیل کند، چیزی جز اقدامات متقابل پکن نیست. باید دید آیا آنگونه که ادبیات چینیها پیش از سفر پلوسی به تایوان اقتضا میکرد، اقدامات محکمی از سوی چین در دستور کار قرار میگیرد یا نه؟